همسر شهید چمران :

وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار میشد، طاقت نمی آوردم و میگفتم :

“بسه دیگه ! استراحت کن خسته شدی “

او می گفت : ” تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست میشود باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد ، ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ، ورشکست میشویم. “

اما من که خیلی شب ها با گریه مصطفی بیدار می شدم کوتاه نمی آمدم و می گفتم :

” اگر اینها که اینقدر از شما میترسند بفهمند این طور گریه میکنید…

مگر شما چه معصیت دارید ؟ چه گناهی دارید ؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند می شوید خود یک توفیق است “

آن وقت مصطفی گریه اش هق هق می شد و میگفت : ” آیا به خاطر این توفیق که خدا داده اورا شکر نکنم ؟

موضوعات: همه, شهدای و ایثار گران حوزوی  لینک ثابت



[پنجشنبه 1393-12-07] [ 04:02:00 ب.ظ ]