مهمان کربلا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   






موضوعات

  • همه
  • همه
  • سفارش های بزرگان
  • داستان های کوتاه
  • نکته های ناب قرانی
  • عفاف و حجاب
  • ظهور
  • اطلاعات عمومی
  • به یاد شهدا ...
  • نماز
  • تربیت فرزند شیعه
  • فرزند پروری
  • سلامتی
  • شهدای و ایثار گران حوزوی
  • بزرگان حوزه
  • شعر
  • شناخت اهل بیت
  • طب سنتی
  • آشپزی ( کیک )
  • طنز
  • غدیر
  • عکس و حرف
  • اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ
  • جوان و جوانی
  • ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ
  • ﻭﻻﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • خداوندا
  • زندگینامه
  • احکام بانوان
  • متن ادبی
  • آشپزی ( انواع غذا )
  • آشپزی ( نکته ها )
  • کلیپ
  • دانلود
  • همسرداری
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • رمضان
  • آشپزی ( آش ها)
  • عروسک بافی
  • مناسبت ها
  • لبخند های پشت خاکریز
  • معرفی کتاب
  • حدیث
  • احادیث
  • احادیث اخلاقی
  • ائمه اطهار
  • آشپزی
  • سوپ ها
  • ماه محرم
  • دهه چهارم
  • عدل الهی
  • نشانه های مؤمن چیست ؟
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • جنگ نرم
  • رشد و خود سازی
  • داروخانه معنوی
  • متفرقه دینی
  • کودک و سیسمونی


  • اسفند 1402
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
          1 2 3 4
    5 6 7 8 9 10 11
    12 13 14 15 16 17 18
    19 20 21 22 23 24 25
    26 27 28 29      




    آخرین مطاب






    آمار

  • امروز: 118
  • دیروز: 38
  • 7 روز قبل: 577
  • 1 ماه قبل: 3077
  • کل بازدیدها: 443453




  • خبرنامه





    کاربران آنلاین

  • زفاک
  • موعود موجود
  • کوثر مقدم




  • لبخند های پشت خاکریز

    مهدویت امام زمان (عج)



    بازی های دفاع مقدس

    مهدویت امام زمان (عج)



    کرامات و داستان های ائمه اطهار

    آیه قرآن



    دانشنامه امام علی

    آیه قرآن



    اولین های دفاع مقدس

    وصیت شهدا



    جستجو





    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته



    وصیت نامه موضوعی شهدا

    وصیت شهدا



    روز شمار غیبت





    معرفی صفحه وبلاگ به یک دوست






    بازی تمرکز حواس





    جستجو

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت




    رتبه



      عواملی که باعث زیاد شدن رزق و روزی میشوند   ...

    بسم الله الرحمن الرحیم

     

    عواملي که باعث زیاد شدن رزق و روزی مي‌شوند؟

     

    امام صادق(علیه السلام) فرمود: صِلّةُ الأرْحامِ تُحَسّنُ الْخُلْقَ وَ تَسْمَحُ الکَفّ وَ تَطِیبُ النَّفْسَ وَ تَزِیدُ فِی الرِّزقِ وَ تُنْسِی فِی الأجَل.

     

    در حدیث دیگر فرمود: إِن صِلَّة الرَّحِمِ تُزَکّی الأعْمَالَ وَ تُنْمِی الأَمْوالَ وَ تُیَّسِّرُ الحِسابَ وَ تَدْفَعُ البَلویٰ وَ تَزیدُ فِی الرِّزْقِ.

     

    حضرت علی(علیه السلام) طی حدیثی به اصحاب خود فرمود: آیا آگاه نکنم شما را به چیزهایی که روزی را زیاد می کند؟

     

    گفتند: بلی یا امیرالمؤمنین! حضرت یکی یکی شمرد:

     

    1). صله رحم؛

     

    2) انسان بین نمازها جمع کند روزیش زیاد می شود (مثل جمع بین نماز مغرب و عشا، ظهر و عصر)؛

     

    3) اگر انسان صبح و عصر بدنبال کار و تلاش برود روزیش زیاد می شود.

     

    4) خوشرفتاری با برادران دینی به خاطر خدا روزی زیاد می شود.

     

    5) گفتن ذکر أَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّی وَ أتُوبُ إِلَیهِ روزی را زیاد می کند.

     

    6) همیشه انسان حرف راست بزند، روزیش زیاد می شود.

     

    7) امانتداری روزی را زیاد می کند.

     

    8) هنگام اذان مؤذن را اجابت کند و به دنبال نماز برود، روزیش زیاد می شود.

     

    9) در بیت الخلاء حرف نزند، روزیش زیاد می شود.

     

    10) در وقت معامله یا… حرص نزدن روزیش زیاد می شود.

     

    11) تشکر و سپاسگزاری منعم(نعمت دهنده) روزی را زیاد می کند.

     

    12) از قسم دروغ پرهیز کند، روزیش زیاد می شود.

     

    13) قبل از غذا خوردن وضو بگیرد، روزیش زیاد می شود.

     

    14) خوردن تکه غذاهایی که دور سفره ریخته شده، روزی را زیاد می کند.

     

    15) صبح زود به دنبال روزی برود، روزیش زیاد می شود.

     

    16) امام باقر (علیه السلام) فرمود: دادن زکات روزی را زیاد می کند.

     

    17) امام رضا (علیه السلام) فرمود: نماز شب روزی را زیاد می کند.

     

    18) دادن صدقه روزی را زیاد می کند.

     

    19) امام صادق (علیه السلام) فرمود: (اگر قبل از غذا یادش رفت، وضو بگیرد) بعد از غذا وضو بگیرد روزی او زیاد می شود.

     

    20) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: حسن خلق روزی را زیاد می کند.

     

    21) همسایه خوب بودن روزی را زیاد می کند.

     

    22) اذیت و آزار نکردن روزی را زیاد می کند.

     

    23) امام صادق (علیه السلام) فرمود: شستن ظروف روزی را زیاد می کند.

     

    24) جارو کردن منزل روزی را زیاد می کند.

     

    25) علی (علیه السلام) فرمود: گرفتن ناخن روزی را زیاد می کند.

     

    26) ناخن گرفتن در روز جمعه مال و عمر را زیاد می کند.

     

    27) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: سحرخیزی بدن را از بیماری دور می کند، محبت دیگران را زیاد می کند و روزی را زیاد می کند.

     

    28) با لباس و بدن پاک و تمیز در بستر خواب برود روزی را زیاد می کند.

    موضوعات: متفرقه دینی  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-06-17] [ 02:29:00 ب.ظ ]





      آداب سخن گفتن در قرآن !   ...

    سخن گفتن نبايد با داد و فرياد همراه باشد

    زبان با آن كه حجم كوچكی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما كارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده‌اند.

    خداوند متعال نعمت‌های زیادی را به بندگان ارزانی داشته كه هر كدام از آنها شكر مخصوص به خود دارند؛ چرا كه علاوه بر شكر زبانی هر نعمتی سزاوار شكر عملی است كه عبارت‌ است از استفاده كردن هر نعمت در جایی كه خداوند فرموده است.

    یكی از نعمت‌هایی كه خداوند در قرآن كریم به آن اشاره فرموده، نعمت زبان است: «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ. وَ لِسانًا وَ شَفَتَینِ» (بلد / 8 ـ 9)؛ آیا دو چشمش نداده‌ایم؟ و زبانی و دو لب .

    زبان با آن كه حجم كوچكی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما كارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم می‌بینیم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده‌اند.

    روش سخن گفتن در قرآن چگونه تبيين شده است؟

    قرآن کريم درباره كيفيت سخن گفتن به برخي از محورهاي چگونگي سخن گفتن اشاره فرموده است، از جمله:

    الف) سخن گفتن بايد با نرمي باشد،«فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏ ؛[1] ولي به نرمي با او (فرعون) سخن بگوييد؛ شايد متذكر شود، يا (از خدا) بترسد!».

    ب) سخن گفتن نبايد با داد و فرياد همراه باشد، نه در همه جا بلكه در نوع محاورات عرفي و در شرايط عمومي و الا در مقابل حاكم «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم‏ ؛[2] زيرا خداوند متعال مي‌فرمايد: «َ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِير ،…؛[3] از صداي خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشت‌ترين صداها صداي درازگوشان است»،[4]

    ج) سخن گفتن در غير جاي خودش نبايد همراه با ناله و نفرين و يا اف گفتن و … باشد زيرا در قرآن كريم از اين گونه تكلم كردن و سخن گفتن نهي شده است.[5] مثلاً دربارة سخن گفتن با پدر و مادر مي‌فرمايد:«… وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيما؛[6] و گفتار سنجيده و بزرگوارانه به آن‌ها (پدر و مادر) بگو و… »

    * در سخن گفتن مواظب باشید؛ چرا كه تمام سخنانتان نوشته می‌شود
    «وَ إِنَّ عَلَیكُمْ لَحافِظینَ. كِراماً كاتِبین» (انفطار10ـ 11)؛ و قطعاً بر شما نگهبانانى [گماشته شده‏] اند. [فرشتگان‏] بزرگوارى كه نویسندگان [اعمال شما] هستند.

    روش سخن گفتن در قرآن,آداب صحبت کردن

    با مردم به زبانِ‏ خوش سخن بگویید

    * محكم و مستدل حرف بزنید
    «یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا» (احزاب/70) ؛ اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید، از خدا پروا كنید و سخنى درست و استوار گویید.

    با پدر و مادر بزرگوارانه سخن بگویید
    «… وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَریمًا» (اسراء/23)؛ به آنها(والدین) «اوف» مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شایسته بگوى.

    با مردم به نیكی سخن بگویید
    «… وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا … .» (بقره/83)؛ … و با مردم [به زبانِ‏] خوش سخن بگویید …

    * محتواي سخن از امراض و بيماري‌هاي اخلاقي پاک باشد

    در سخن گفتن بايد سعي شود كه محتواي سخن از امراض و بيماري‌هاي اخلاقي كه غالباً زبان انسان به آن‌ها آلوده مي‌شود، مبرّا و پاك باشد. برخي بيماريهاي زبان عبارتند از: الف) كذب[7] ب) غيبت[8] ج) تمسخر ديگران و آن‌ها را با القاب زشت صداكردن.[9] و…

    بايد از سخن گفتن در جايي كه زمينة انگيزه‌هاي فاسد و امراض گوناگون مي‌شود خودداري كرد.

    * انسان بايد سخنانش مزّين به صفات پسنديده و خوب باشد

    از جمله: الف) صادقانه باشد: «….ِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ ……لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً[10]
    مردان راستگو و زنان راستگو و … خداوند براي همه آن‌ها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است».

    گردآوی:بخش مذهبی بیتوته

    منابع:

    andisheqom.com

    tebyan.net

    =========================

    پي نوشت ها:
    [1]. طه/ 44.
    [2]. نساء/ 148.
    [3]. لقمان/ 19.
    [4]. ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، ج 17،ص 59.
    [5] . لقمان/ 19؛ نساء/ 8،9،148..
    [6] . اسراء/23.
    [7]. حج/30.
    [8]. حجرات/ 12.
    [9]. حجرات/ 11.
    [10]. احزاب/ 35.

    موضوعات: متفرقه دینی  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-04-27] [ 12:16:00 ق.ظ ]





      راه رهایی از دنیا دوستی   ...

    اگر آنچه من از دنیا می دانم شما نیز بدانید، جانهایتان از فریب آن ایمن می شود»

     دنیا مؤنث «ادنی»، از «دنیء» و «دنائت» به معنی پست تر و ناچیزتر (در مقایسه با زندگی آخرت) یا از «دنو» به معنی نزدیکتر (در مقایسه با زندگی آخرت) است. [1]
    قبل از پرداختن به اصل سؤال لازم است اشاره گردد که: حب دنیا منشا همه خطاها معرفی شده است. [2]

    اما اهمیت رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خداوند در جهت ترک تعلقات دنیا و خلاصی از حب دنیا و شهوات آن را می توان در حدیث معروف بصری و از قول امام جعفر صادق (ع) جستجو کرد. آنجا که حضرت در پاسخ به پرسش حقیقت عبودیت چیست؟ فرمودند: سه چیز است: اول اینکه بنده برای خود درباره ی آنچه خداوند به او سپرده احساس مالکیت نکند، زیرا بندگان مالک چیزی نیستند… دوم اینکه برای خود بدون در نظر گرفتن خواست و اراده ی خدا تدبیر و برنامه ریزی مستقلی نکند، سوم اینکه تمام دل مشغولی اش اوامر و نواهی خداوند باشد.

    نتیجه اش این می شود که اگر بنده ای خود را مالک چیزی نبیند، انفاق بر او در آنجاهایی که خداوند امر کرده آسان می شود و اگر بنده تدبیر خویش را به خدا بسپارد، مصیبت های دنیا بر او آسان می شود و اگر دل مشغولی بنده ای اوامر و نواهی خدا باشد، دیگر مجالی پیدا نمی کند تا به جدال و کشمکش با مردم بپردازد. پس هرگاه خداوند بنده ای را با این سه ویژگی گرامی داشت برخورد با دنیا و ابلیس و مردم برای او سهل و آسان می شود و دیگر دنیا را برای مال اندوزی و فخر فروشی نمی خواهد…» [19]    از طرفی نیز باید دانست، همیشه براى علاج قطعى بیماریها به ریشه کن کردن اسباب آن باید پرداخت و تا اسباب بیمارى ریشه کن نشود درمان ها سطحى و ناپایدار است و به تعبیر دیگر جنبه مسکّن را دارد، برای رهایی و خلاصی از بیماری حب دنیا راه های بسیاری توصیه شده است: اول) انسان باید خود را به خوبى بشناسد و بداند موجودى است آسیب پذیر که فاصله میان مرگ و زندگى او بسیار کم است، امروز سالم است و پر نشاط، فردا ممکن است گرفتار سخت ترین بیماریها یا اندوه بارترین مصایب گردد، امروز قوى و غنى و قدرتمند است، فردا ممکن است از ضعیف ترین و فقیرترین افراد باشد و نمونه هاى آن صفحات تاریخ بشریّت را پر کرده است. این اندیشه در او روحیه ی متعالی هجرت و جهاد را احیا می کند؛ هجرت به معنای دوری از کانون های کفر و شرک و ظلم و گناه و نیز از عوامل و زمینه های گرایش به دنیاپرستی، و جهاد به معنای آمادگی برای مبارزه و مقابله با مصادیق ظلم و فساد و بی عدالتی در دنیا، این روحیات، انسان را متعالی و بی نیاز از دنیا پرورش داده و در مسیر مقابله با دنیای مذموم و کسب رضای الهی تربیت می کند. [20]

    چنانکه قرآن در اینباره می فرماید: «هر کس پارسا و خدا ترس باشد خدا راه بیرون شدن از گناهان، بلا و حوادث سخت را بر او می گشاید، و از جایی که گمان نمی برد به او روزی عطا می کند و هر که در هر امر بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد، که خدا امرش بر همه ی عالم نافذ و روان است و برای هر چیز قدر و اندازه ای مقرر داشته است.» [23]  به عبارتی می توان گفت؛ انسان پرهیزگار در هیچ کار و اندیشه ای به بن بست نخواهد رسید. [24]   - زمینه هایی را فراهم می سازد که انسان با مطالعه در احوال اقوام گذشته به موقتی و فانی بودن دنیا و مال و ثروت آن، پی ببرد و عمرش را که سرمایه ای بدون بازگشت است به جای تدارک آخرت و تهیه ی توشه ی تقوا به دلبستگی های کاذب و گذرای دنیا مشغول نسازد. چنانکه قرآن در همه ی مراحل زندگی دنیا از انسان خواسته تا درست بیندیشد و ره توشه اخروی برگزیند. برخی آیات [25]     اشاره به این مطلب دارند که: آیا در روی زمین سیر نکرده تا عاقبت پیشینیان آنان را بنگرند؟ شما مؤمنان اگر تعقل کنید به خوبی خواهید فهمید که سرای آخرت برای پارسایان و پرهیزگاران بسیار نیکوتر است. [26]    ، [27]     امیر بیان علی (ع) نیز  در این باره  فرموده است: آیا در گذشتن پدران شما عبرت و پندی نیست؟ آیا ندیدید که گذشتگان از شما باز نمی گردند؟و … [28]
    - و از همه مهمتر، انسان با یاد مرگ و معاد به این حقیقت دست می یابد که، دنیا موقت و گذرا و معاد محل بقاء و جاودانگی است. از اینرو هیچگاه دلبسته ی دنیای فانی نمی گردد. علی (ع) فرموده است: «خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد، برای حسابرسی قیامت کار کند، با قناعت زندگی کند و از خدا راضی باشد.» [29]  ، یقینا کسی که به یاد مرگ و معاد باشد به اندک بهره مندی دنیا قانع و خشنود است. به عبارتی به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و کتاب الهى و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهى در مسیر یک سفر طولانى مى دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى براى همیشه ماندن! سوم) اندیشه کند که حرص در اندوختن و ذخیره کردن اموال و برنامه ریزى براى رسیدن به آرزوها و آمال، هرگز مایه سعادت انسان نمى شود، بلکه دائماً او را به درد و رنج گرفتار مى سازد. از اینرو باید صبر و استقامت که خمیرمایه ی همه ی کارهای مثبت و پایه اصلی هرگونه اطاعت و ترک معصیت و دنیای مذموم است و از جمله اسباب ورود در بهشت و رضوان الهی است،را پیشه سازد. [30] این اندیشه موجب می گردد در امور زندگی قناعت پیشه نموده و به ضروریات زندگی اکتفا نماید، به زندگی ساده ی فقرا و مردمی که در سطحی پایین تر هستند نگاه کرده و از این طریق روح انفاق و کمک به مستمندان، را در خویش تقویت نماید، زیرا انفاق، مانع دلبستگی به مال و مظاهر دنیا می گردد. و احسان و نیکوکاری عامل مهمی در وارستگی از دنیا و از جمله اسباب ورود در کانون نعمت و رحمت الهی است. [31]    بعلاوه باید افزود؛ همان گونه که در معالجه و درمان بیمارى هاى جسم و بدن به دکتر و پرهیز، و خوردن دارو و غیره احتیاج است، در امراض روحى نیز مراجعه به طبیب اخلاق و استفاده از داروهاى معنوى ضرورى بنظر می رسد . برای رسیدن به این مقصود، یعنی درمان اساسی حب دنیا، استکمال روح و سلوک الی الله، عمل به دستور العمل های اخلاقی علمای اخلاق و اولیاء الله بسیار نافع و مؤثر است. نکته ی حائز اهمیت   در نظر علمای علم اخلاق  عبارت از اینست که؛  باید خُلقیات، در نفس انسانی به صورت ملکه درآید و از حالت حال بودن خارج گردد؛ یعنی آن قدر باید به رفتارهای پسندیده و اوصاف کمالیه توجه داشت تا آن رفتارها و اوصاف، جزء جان و نفس انسان گردد چنان که علاّمه طباطبایی‌(ره) می ‎ فرماید: طریقه ‎ ی آن این است که آن قدر آن عمل را تکرار کنی تا در نفس تو رسوخ یابد و چون نقشی که در سنگ می ‎ کنند ثابت گردد و راه علمی ‎ اش این است که به خوبی ‎ های آن اذعان و ایمان پیدا کنی و این طرز فکر را در خود تکرار کنی؛ یعنی راهش، تلقین علمی و عملی است.    [32]      ——————————————————————————–

    [1]       آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج 5، ص 25.

    [2]       حب الدنیا رأس کل خطیئه. مستدرک الوسائل، ج12، ص41.

    [3]       تفسیر نمونه، ج 26، صص 407 – 406.

    [4]       لقمان، 33؛ حدید، 20؛ آل عمران، 185؛ انعام، 70؛ جاثیه، 35؛ آل عمران، 196.

    [5]      «و ما الحیاة الدنیا الا لعب و لهو، زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست»، انعام، 32.

    [6]       حدید، 14، «و غرتکم الامانی، و آرزوی دور و دراز شما را فریب داد».

    [7]       نساء، 77.

    [8]       نهج البلاغة، خطبه 230.

    [9]       کنزالعمال، ح 6130.

    [10]       مصباح الشریعة، ص 196.

    [11]       «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنة…»، توبه، 111.

    [12]       تفسیر نمونه، ج 2، صص 357 و 356.

    [13]       «الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها»، نهج البلاغة، حکمت 463.

    [14]       عنکبوت، 64.

    [15]       نهج البلاغه، حکمت 131.

    [16]       بحارالانوار، ج 14، ص 74.

    [17]       همان، ج 72، ص 67.

    [18]       آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج 4، ص 182.

    [19]       بحارالانوار، ج 1، ص 224.

    [20]       نک: توبه، آیات 20 و 21.

    [21]       بقره، 82.

    [22]       نازعات، 40 و 41.

    [23]      و من یتق الله یجعل له مخرجاً * و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیءٍ قدراً،    طلاق، 2-3.

    [24]       آیة الله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج4، صص81 و 82

    [25]     لعلکم تتفکرون * فی الدنیا و الاخرة،   بقره، 219-220

    [26]       «افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم و لدار الاخرة خیر للذین اتقوا افلا تعقلون»  ، یوسف، 109.

    [27]       آیة الله جوادی آملی، معاد در قرآن، صص90 و 91

    [28]       نهج البلاغه، خطبه 99.

    [29]       نهج البلاغه، حکمت 44

    [30]       انسان، 12؛ رعد، 24.

    [31]       مائده، 85.

    [32]      تفسیرالمیزان، ج 1، ص   369

    منبع  qurantv.ir

     

     

     

    موضوعات: متفرقه دینی  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-09-16] [ 08:15:00 ب.ظ ]





      من نماز می خونم ولی ...   ...

    من نماز می خونم ولی …

     

    من نماز می خوانم ولی مشروبم می خورم!! (یا جمله ها یا کارایی مشابهش!)
    تو مراسم احیا شرکت می کنیم و فردا در محل کار و یا جایی که می بینیم کارمان خیلی گیر است، از رشوه دادن و گرفتن ابایی نداریم!!
    روزه می گیریم ولی حجابمونو حفظ نمی کنیم.
    تو کاسبی ها دروغ می گوییم، احتکار می کنیم، با چک ها بازی می کنیم و ربا می دهیم و می گیریم و بعضاً هم تا اذان می شود صف اول مسجد حضور داریم و خدا می داند این آمدن به مسجد برای خداست یا اینکه در چشم مردم “حاجی” مورد اعتماد بازار و صنف خودمان باقی بمانیم و از این راه بتوانیم صفر حساب هایمان را بالاتر ببریم!!
    تا حالا چقدر با این موارد برخورد داشته ایم؟ یا حتی برای خودمان اتفاق افتاده که…
    داشتم قرآن می خواندم که به سوره ی حجر رسیدم. عجب سوره ای، عجب مضامینی و چه زیبا می توان رفتارهای روزمره مان را با این آیات کلام الله مجید رصد کرده، ارزیابی کنیم و بسنجیم.
    این سوره که به ظاهر آیات کم و کوتاهی دارد، از مفاهیم بسیار مهمی آکنده است.
    مثلا آیه های  88 تا 91 که خواندن آن دو دقیقه هم وقتمان را نمی گیرد!!
    لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُوْمِنِینَ
    وَقُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى المُقْتَسِمِینَ
    الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ
    فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِیْنَ
    و به آنچه ما دسته‏ هایى از آنان [كافران‏] را بدان برخوردار ساخته‏ایم چشم مدوز، و بر ایشان اندوه مخور، و بال خویش براى مومنان فرو گستر.(88)
    و بگو: «من همان هشدار دهنده آشكارم.» همان گونه كه [عذاب را] بر تقسیم‏ كنندگان نازل كردیم.(89)
    همانان كه قرآن را جزء جزء كردند [به برخى از آن عمل كردند و بعضى را رها نمودند].(90)
    پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهیم پرسید.(91)
    روی صحبت اصلی ما بر همین انسان هایی است که الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ؛ همانان‌ كه‌ قرآن‌ را بخش‌ بخش‌ كردند.
    آن‌ را به‌ اجزای‌ گوناگون و پراكنده‌ای‌ تقسیم‌ كرده‌ بعضی‌ از آن‌ را شعر، بعضی‌ از آن‌ را سحر، بعضی‌ را کهنه و مانند این‌ شمردند.
    به ‌قولی‌: معنای‌ «عضین‌» ایمان‌ آوردنشان‌ به‌ بعضی‌ از قرآن‌ و كفرشان‌ به‌ بعضی‌ دیگر از آن‌ است.
    با تأسف‌ كه‌ این‌ آفت‌ هم‌ اكنون‌ ـ اگر نه‌ در عقیده‌ ـ اما در عمل، دامن گیر خیلی از ما بچه هایی که به ظاهر ادعای دین و مذهب هم می کنیم را گرفته است.
    از یک طرف نماز اول وقت و شرکت در کلاس های بحث و وعظ و موعظه مان ترک نمی شود، تسبیح دستمان می گیریم و خود را دائم الذکر می دانیم اما چه فایده که دل شکستن دیگران، بازی کردن با آبروی مردم، دروغ گفتن شده جزء جدایی ناپذیر از زندگی روزمره مان!
    در ظاهر خود را نماز خوان و روزه گیر، عامل به قرآن و دستورات اهل بیت نشان می دهیم اما در عمل کردن پایمان می لنگد.
    بعضاً همان طور که گفتم نماز را در اول وقت می خوانیم اما آنجایی که باید صداقت را چراغ راه زندگی و کسب و کار خود قرار دهیم، به سخن می آییم و می گوییم: مگر در این جامعه می شود با صداقت کار کرد؟!!
    نمازمان را در صف اول به جماعت می خوانیم اما در داد و ستد هایمان ردپای پررنگی از ربا و رشوه وجود دارد!!
    در هیئت های عزاداری حضور پررنگ و دو آتیشه ای داریم ولی حواسمان به حق الناس نیست، به رضایت پدر و مادر که یک امر واجبی است توجهی نداریم و خودمان را دلخوش به این اعمال خوب اما مستحبی کرده ایم!!
    خود را متدین نشان می دهیم اما آنجایی که حرف از مراسم عروسی و جهیزیه دادن و … به میان می آید انگار نه انگار که دین و اهل بیت در این زمینه چه سخنانی داشته اند؛ آنها را که نمی بینیم و نمی شنویم هیچ، تازه برای خود از لسان اهل بیت شأن و شئونات می سازیم که شأن من این است و ….
    حواسمان به اسراف کردن نیست و این در حالی است که با هر اسراف اخوت خود را با شیطان محکم تر می کنیم؛ إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَكَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا (اسراء/ 27)
    خود را پیرو اهل بیت و امام حسین علیهم السلام می دانیم، در ظاهر عاشق ابالفضل العباس هستیم، اما حتی هاله هایی از صبر و گذشت و فداکاری این عزیزان در زندگیمان دیده نمی شود.
    می گوییم قرآن برایمان عزیزترین کتاب است، آن را احترام می کنیم، برکتی برای خانه ها و مجالسمان می دانیم اما به تعبیر خود قرآن آن را مهجور قرار داده ایم؛ إنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (فرقان/ 30) و خبری از عمل کردن به آیاتش نیست.
    به راستی چرا ما این گونه عمل می کنیم؟!! و این در حالی است که در قرآن و روایات از این عمل نهی شده ایم!!
    پس دینداری و نمازها در کجای زندگی باید خودشان را نشان دهند؟!!
    منبع:tebyan.net

     

    موضوعات: متفرقه دینی  لینک ثابت



     [ 08:10:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    حلال جمیع مشکلات است حسین شوینده ی لوح سیئات است حسین ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست جائی که سفینه ی نجات است حسین