يه خانم سفيد پوست توى يكى از پروازهاى شلوغ، به محض رسيدن به صندليش، از نشستن بر روى آن خوددارى كرد. 

 

جاى خانم كنار يك آقاى سياه پوست بود و خانم از نشستن در آنجا حالش خراب ميشد.

 

خانم فورا خدمه پرواز را صدا ميزنه و درخواست يك جاى جديد ميكنه.

 

خانم گفت: من اصلا حاضر به نشستن كنار اين مرد سياه پوست نيستم.

 

مهماندار هواپيما گفت:

اجازه بديد كه من براى يك جاى ديكر نگاهى به ليست مسافران بكنم.

 

بعد مدت كوتاهى مهماندار برگشت و گفت:

در قسمت درجه دو هواپيما هيچ جاى خالى ديگرى نيست

 

ولى ميتواند با خلبان صحبت كند بلكه يك جاى خالى در قسمت درجه يك باشد.

 

 بعد از چند دقيقه مهماندار برگشت و گفت: 

 

جناب خلبان گفتند كه يك جاى خالى در قسمت درجه يك ميباشد، اما در قوانين اين شركت هواپيمائى به هيچ وجه امكان انتقال يك مسافر از قسمت درجه دو به قسمت درجه يك نيست.

از طرفى هم نشاندن يك مسافر محترم در كنار يك شخص ناخوشايند، يك جنجال و اقدام غير انساني است. 

 

به همين دليل جناب خلبان با انتقال از قسمت درجه دو به درجه يك موافقت كرده اند.

 

قبل از اينكه خانم مسافر بتواند جوابى بدهد، مهماندار هواپيما رو به مرد سياه پوست نمود و با لحن محترمانه اى گفت:

 

آقاى محترم!

ممكن است لطف كنيد وسايل شخصى خودتون رو جمع كنيد؟ من شما را به قسمت پر رفاه درجه يك هدايت مى كنم!

 

همانطور كه جناب خلبان گفتند، اصلا كار غير انسانيست كه شما در كنار يك شخص فاقد احساسات انسانى بنشينيد. 

 

بعد از بيان اين جملات، تمام مسافران كه شاهد اين ماجرا بودند، اين عمل رو با دست زدن هاى طولانى تائيد و تشويق كردند.

آبراهام مزلو چه زیبا گفت

به هر انسانی بدون هیچ قید و شرطی احترام بگذاریم

موضوعات: داستان های کوتاه  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-04-23] [ 05:21:00 ب.ظ ]