از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین

منم غلام کسی که بود گدای حسین

 

دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم

یکی برای حسن آن یکی برای حسین

یقین که آتش دوزخ حرام گردیده

به جسم آنکه بود یار آشنای حسین

برای بخشش کوه گناه یک راه است

بریز قطره ی اشکی تو در عزای حسین

کبوتر دل عشاق هر شب جمعه

نشسته است روی گنبد طلای حسین

خدا کند که شبی زائر حرم گردیم

و جان دهیم همان شب به کربلای حسین

به گوش جان تو اگر بشنوی هنوز آید

ز زیر نیزه و تیغ و سنان صدای حسین

 

دلی كه سینه زن هر شب محرم شد

دلی كه سینه زن هر شب محرم شد

صدای هر تپشش ذكر یا حسینَم شد

به یاد غربت یك لحظة تو این گونه

بساط گریة هر روز من فرا هم شد

شبی كه در دل من خیمه زد غم از هر سو

دلم حسینیة بغض و آه و ماتم شد

فدای زلف پریشان تو كه بر نیزه

برای قافله سالاری تو پرچم شد

فرشته مثل رقیه سیاه می پوشد

حسین ! سایة تو از سر همه كم شد

همیشه هر شب جمعه امید دارم كه

دوباره زائر شش گوشة تو خواهم شد

قسم به عشق كه رنگ حسین می گیرد

دلی كه سینه زن هر شب محرم شد

موضوعات: همه, شعر, اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا  لینک ثابت



[پنجشنبه 1393-07-24] [ 03:37:00 ب.ظ ]