مهمان کربلا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   






موضوعات

  • همه
  • همه
  • سفارش های بزرگان
  • داستان های کوتاه
  • نکته های ناب قرانی
  • عفاف و حجاب
  • ظهور
  • اطلاعات عمومی
  • به یاد شهدا ...
  • نماز
  • تربیت فرزند شیعه
  • فرزند پروری
  • سلامتی
  • شهدای و ایثار گران حوزوی
  • بزرگان حوزه
  • شعر
  • شناخت اهل بیت
  • طب سنتی
  • آشپزی ( کیک )
  • طنز
  • غدیر
  • عکس و حرف
  • اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ
  • جوان و جوانی
  • ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ
  • ﻭﻻﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • خداوندا
  • زندگینامه
  • احکام بانوان
  • متن ادبی
  • آشپزی ( انواع غذا )
  • آشپزی ( نکته ها )
  • کلیپ
  • دانلود
  • همسرداری
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • رمضان
  • آشپزی ( آش ها)
  • عروسک بافی
  • مناسبت ها
  • لبخند های پشت خاکریز
  • معرفی کتاب
  • حدیث
  • احادیث
  • احادیث اخلاقی
  • ائمه اطهار
  • آشپزی
  • سوپ ها
  • ماه محرم
  • دهه چهارم
  • عدل الهی
  • نشانه های مؤمن چیست ؟
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • جنگ نرم
  • رشد و خود سازی
  • داروخانه معنوی
  • متفرقه دینی
  • کودک و سیسمونی


  • اردیبهشت 1403
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
    1 2 3 4 5 6 7
    8 9 10 11 12 13 14
    15 16 17 18 19 20 21
    22 23 24 25 26 27 28
    29 30 31        




    آخرین مطاب






    آمار

  • امروز: 289
  • دیروز: 263
  • 7 روز قبل: 1351
  • 1 ماه قبل: 3233
  • کل بازدیدها: 447556




  • خبرنامه





    کاربران آنلاین





    لبخند های پشت خاکریز

    مهدویت امام زمان (عج)



    بازی های دفاع مقدس

    مهدویت امام زمان (عج)



    کرامات و داستان های ائمه اطهار

    آیه قرآن



    دانشنامه امام علی

    آیه قرآن



    اولین های دفاع مقدس

    وصیت شهدا



    جستجو





    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته



    وصیت نامه موضوعی شهدا

    وصیت شهدا



    روز شمار غیبت





    معرفی صفحه وبلاگ به یک دوست






    بازی تمرکز حواس





    جستجو

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت




    رتبه



      شهید بهشتی از زبان ایت الله خامنه ای :   ...

    شهيد بهشتى از زبان آيت الله خامنه اى:

     

    “اشخاص درباره شهید بهشتی خیلی صحبت کرده اند خیلی چیزها گفته شده و گفتنی ها گفته شده؛ آنچه که ما کم داریم شناخته شدن شخصیت این عزیز هست. در آثار علمی او، در آثار وجودی او، در مشخص شدن مفاهیم کلمات او در طول زمان.”

    “همه چیز را می شد روی دوش او گذاشت و در همه مشکلات می شد به فکر او متکی شد.

    … وقتیکه انسان یک فکر و شورایی را می کرد و یک کاری را می خواست اقدام بکند و می ترسید که مبادا گوشه ای از آن عیب پیدا بکند وقتی در جلسه بهشتی بود آدم خاطرش آسوده بود.”

    موضوعات: به یاد شهدا ...  لینک ثابت



    [شنبه 1394-04-13] [ 04:59:00 ب.ظ ]





      قورباقه ها فرشته نجات ما ( خاطره ایی جالب از جنگ )   ...

    شهید_غواص 

    .

    قورباغه ها فرشته نجات ما !!!!!!

    .

    هنگام عبور از اروند خروشان بدلیل تلاطم شدید آب عده ای از غواص ها گلویشان پر از آب شده و در آستانه خفه شدن بودن و نیاز به #سرفه کردن داشتند اما چون می دانستند یک سرفه باعث لو رفتن کل عملیات شده سرفه نمی کردند. . .

     

    چون وضع اضطراری شد ، ماجرا را با سردار قربانی در میان گذاشتند دستور این بود که اگر شده خود را خفه کنید؛ سرفه نکنید؛ چون یک لشگر را نابود خواهید کرد…

     

    عزیزانی که دچار سرفه شدید شده بودند بارها

    زیر آب رفتند اما قادر به اجرا دستور نبودند …

     

    فرمانده دستور داد ؛ از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید، تا جان یک لشگر به خطر نیافتد…

     

    نفس در سینه ها حبس شده بود…

    صحنه تکان دهنده و غیر قابل توصیفی بود…

    می دانستیم که صدور این دستور چقدر برای فرمانده دشوار است،امّا موضوع هستی و نیستی یک لشگر ،پیروزی و شکست یک عملیات در میان است

     

    متوسل به بی بی فاطمه_زهرا و پرچم بارگاه امام_رضا شدیم که ناگهان در یک چشم بهم زدنی تمام اروند پر از صدای قورباغه هایی شد که نمیگذاشتند صدای سرفه ها به دشمن برسد!!!!

     

    اعجاز باورنکردنی اینجا بود که در اروند شاید در طول یک سال حتی صدای یک قورباغه شنیده نمیشد!!!!

     

    صدای قورباغه هایی که از جانب#خدا به یاری ابراهیم ها و اسماعیل هایی شتافته بودند که برای یاری الله در برابر آن فرمان سرتعظیم فرود آورده و قدم به قربانگاه خود گذاشتند

     

    راوی: سرهنگ پاسدار رمضان قاسمی

     

    شادی روح امام_راحل و شهدا صلوات

    موضوعات: همه, به یاد شهدا ...  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-03-21] [ 11:58:00 ق.ظ ]





      جاده موفقیت ( از زبان شهید آوینی )   ...

    ‏ﺷﻬﯿﺪﺁﻭﻳﻨﻰ:

    ﺟﺎﺩﻩ ﯼ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻧﯿﺴﺖ،

    ﭘﯿﭽﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺷﮑﺴﺖ” ،

    ﺩﻭﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ” ﺳﺮ ﺩﺭ ﮔﻤﯽ ” ،

    ﺳﺮﻋﺖ ﮔﯿﺮﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ” ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﻨﻔﯽ “،

    ﻭ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ” ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ” ،

    ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﯾﺪﮐﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ” ﺍﺭﺍﺩﻩ” ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ،

    ﻣﻮﺗﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ” ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ” ﻭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ” ﺧﺪﺍ” ،ﺑﻪ

    ﺟﺎﯾﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ” ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ” ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .

    ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺑﺰﺍﺭﯼ !

    ﺑﺎﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ . ….

    ﺑﺎﺯ ﺑﺨﻨﺪﯼ . …..

    ﺑﺎﺯ ﺑﺠﻨﮕﯽ . …..

    ﺑﺎﺯ ﺑﯿﻔﺘﯽ ﻭ ﻣﺤﮑﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﯽ !

    ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺧﻮﺷکﻞ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻠﺨﯽ ﻫﺎ

    ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺑﮕﯽ سپاسگزارم ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺩﺍﺩﯾﻦ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ .

     

    موضوعات: همه, به یاد شهدا ...  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-03-18] [ 03:15:00 ب.ظ ]





      برادری بود که عادت داشت پیشانی همه شهدا را ببوسد ...   ...

    در لشــگـــر 27 محمـــد رســـول اللــه ‘ ص ‘

    بـــرادری بـــود کـــه عـــادت داشـــت پیشـــانی شهـــدا را ببـــوســد !

    وقـتــی خــودش شهیــد شــد بچـــه هــا تصمیــم گرفتنـــد بـــه تلافــیِ

    آن همــه محبـت ، پیشـــانی او را غـــرقِ بــوســه کننـــد .

    پارچـــه را کـــه کنـــار زدنـــد ، جنـــازه ی بـــی ســـر او دل همه را به آتـــش کشید.

     

        17 اسفند سالروز شهادت سردار خیبر شهیـــد حـــاج محمد ابراهیـــم همــت** شادی روح شهدا بلند صلوات

    موضوعات: همه, به یاد شهدا ...  لینک ثابت



    [یکشنبه 1393-12-17] [ 03:07:00 ب.ظ ]





      شهید تورجی زاده چه خواند که حسین خررازی از هوش رفت   ...

    شهید تورجی زاده پشت بیسیم چه خواند که حسین خرازی از هوش رفت؟!

     

    خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند . حاجی بی قرار بود اما به رو نمی آورد خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه، یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم تورجی زاده را پیدا کن (شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا) مداح با اخلاص و از عاشقان حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. خلاصه تورجی را پیدا کردند.

     

    حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون.

     

    تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت، صدا را روی تمام بیسیم ها انداخته بودند، خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگند؛ خط را گرفته بودند و عراقی ها را تارو مار کردند…

     

     

     

    موضوعات: همه, به یاد شهدا ...  لینک ثابت



    [شنبه 1393-12-16] [ 02:51:00 ب.ظ ]





      یکی از رزمنده ها میگفت :   ...

    یکی ازرزمنده ها میگفت:

    می خواستم برم دستشویی. وقتی رسیدم، دیدم همه آفتابه ها خالین . برا پرکردن کردن آفتابه ها باید چند صد متر تا حور(دریاچه) می رفتیم زورم اومد برم. یه بسیجی اون طرف وایساده بود. صداش زدم: برادر! میشه این آفتابه رو برام آب کنی؟ اونم آفتابه رو گرفت و رفت .وقتی آورد دیدم آبی که آورده خیلی کثیفه. بهش گفتم : “اگه از صد متر اونطرف تر آب اورده بودی تمیز تر بودا. برو تمیزترش رو بیار". آفتابه رو از من گرفت. رفت آب تمیز آورد. داد دستم و آروم رفت.

    چند روز بعد قراربود فرمانده لشکر برامون حرف بزنه. دیدم همون کسی که چند روز پیش برام آب آورده بود، رفت پشت میکروفون!

    کسی که امروز بهش میگن:

    سردار شهید مهدی زین الدین

    فرمانده لشکر علی بن ابیطالب ع

    کاش مثل شهدا

    وقت کار کردن برا دیگران

    بی توقع و ناشناس باشی

    موضوعات: همه, به یاد شهدا ...  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1393-12-07] [ 03:38:00 ب.ظ ]





      جملاتی از شهید علمدار...   ...

    جملاتی از شهید علمدار:آدم باید توجه کند. فردا این زبان گواهی می دهد. حیف نیست این زبانی که می تواند شهادت بدهد که اینها ده شب فاطمیه نشستند و گفتند: یا زهرا ، یا حسین (ع) آنوقت گواهی بدهد که مثلاً ما شنیدیم فلان جا لهو و لعب گفت، بیهوده گفت، آلوده کرد، ناسزا گفت، به مادرش درشتی کرد.

     

    احتیاط کن! تو ذهنت باشد که یکی دارد مرا می بیند، یک آقایی دارد مرا می بیند، دست از پا خطا نکنم، مهدی فاطمه(س) خجالت بکشد. وقتی می رود خدمت مادرش که گزارش بدهد شرمنده شود و سرش را پایین بیندازد. بگوید: مادر! فلانی خلاف کرده، گناه کرده است. بد نیست ؟!!! فردای قیامت جلوی حضرت زهرا(س) چه جوابی می خواهیم بدهیم.

     

    خاطراتی از همسر شهید سید مجتبی علمدار

    موضوعات: همه, به یاد شهدا ...  لینک ثابت



    [دوشنبه 1393-07-28] [ 07:46:00 ب.ظ ]





      ﺑﻪ ﻧﻆﺮﺗﻮﻥ ﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ اﻧﺪ?   ...

    به نظرتون شهدا زنده اند!؟

     

    مادرش شب خواب پسر شهیدش و دید. پسر گفت:مادر من الان بهشتم و ‌جام خوبه چیزی میخوای از بهشت برات بفرستم؟

    مادر گفت پسرم من سواد ندارم.خانم جلسه ای ها منو دعوت میکنن برای جلسه قرآن وروضه.قرآن که به من میرسه چون سواد ندارم ونمیتونم بخونم، میگم من که سواد ندارم خانمها میگن ایرادی نداره سوره توحید بخون یا صلوات بفرست ولی من دوست دارم مثل بقیه قرآن بخونم و خجالت میکشم بگم نمیتونم بخونم.

    پسرگفت : مادر جان برای نماز صبح که بیدار شدی بعد نماز قرآن و بردار وبخون .

    مادر بعد از نماز صبح یاد حرف پسرش افتاد ،قرآن باز کرد و با تعجب دید میتونه قرآن بخونه…

     

    برادر شهید برای اینکه مطمئن بشه که این اتفاق کرامت شهیده میره قم خدمت‌ آیت الله العظمی نوری همدانی.داستان و براشون تعریف میکنن و میگن اگر صلاح میدونن مادر شهید و برای اثبات قضیه بیارن قم. که آقا می فرمایند که خودشون می آیند دیدار مادر شهید.آقای همدانی قرآنی رو برای تست به مادر شهید میدهند و میگویند هر کجای قرآن و باز کردم بخونید. مادر شهید قرآن و میگیره و میخونه به یک قسمت قرآن میرسه و نمیخونه و میگه نمیتونم بخونم و این قضیه چند بار تکرار شد و وقتی به اون قسمت از قرآن میرسید نمیتونست بخونه . حضرت اقا فرمودند قرآن خودش رو بیارید . وقتی آوردند همه جای قرآن رو به راحتی میخوندند حتی همون جاهایی که در قرآن قبلی نتونست بخونه رو خوند .

    وقتی آقای همدانی این و مشاهده کردند از چشمانش اشک جاری شد و چادر مادر شهید و گرفتن و بوسیدند و فرمودند این قرانی که من اوردم برای تست هست و آن جاهایی که مادر شهید نتوست بخونه خودمون تغییر دادیم و آیه قرآن نبود بخاطر همین مادر شهید نتونست بخونه . شهید کرامت کرده …

     

    این شهید کسی نیست جز شهید حاج کاظم رستگار فرمانده لشکر ۱۰سید الشهدا و مادر بزرگوار شهید که در قید حیات هستند .

    موضوعات: همه, به یاد شهدا ...  لینک ثابت



    [دوشنبه 1393-07-21] [ 08:37:00 ب.ظ ]





    1 3 4

      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    حلال جمیع مشکلات است حسین شوینده ی لوح سیئات است حسین ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست جائی که سفینه ی نجات است حسین