مرحوم شهید «آیت الله حاج شیخ فضل الله نوری» را در زمانِ مشروطه به دار زدند.

این مجتهدِ عادلِ انقلابی، علیه مشروطۀ غیر مشروعۀ آن زمان قد عَلَم کرد.

با این که اوّل مشروطه خواه بود، امّا چون مشروطه در جهتِ اسلام نبود با آن مخالفت کرد.

عاقبت او را گرفتند و زندانی کردند.

شیخ پسری داشت. این پسر، بیش از بقیّه اصرار داشت که پدرش را اعدام کنند.

یکی از بزرگان گفته بود، من به زندان رفتم و علّت را از شیخ فضل الله نوری (ره) سوال کردم.

ایشان فرمود: خود من هم انتظارش را داشتم که پسرم چنین از کار درآید. چون شیخ اثرِ تعجّب را در چهرۀ آن مرد دید، اضافه کرد این بچّه در نجف متولّد شد. در آن هنگام مادرش بیمار بود، لذا شیر نداشت. مجبور شدیم که برای او یک دایۀ شیرده بگیریم.

پس از مدّتی که آن دایه به پسرم شیر می داد، ناگهان متوجّه شدیم که وی زنِ آلوده ای است؛ علاوه بر آن از دشمنان امیرمومنان (ع) نیز بود.

کار این پسر به جایی رسید که در هنگام اعدام پدرش کف زد.

آن پسرِ فاسد، پسری دیگر تحویل جامعه داد به نام کیانوری که رئیسِ حزبِ توده شد.

 

تربیت فرزند در اسلام،شهید مطهّری (ره) ص 89

موضوعات: همه, سفارش های بزرگان, داستان های کوتاه, اطلاعات عمومی  لینک ثابت



[جمعه 1393-05-31] [ 01:32:00 ب.ظ ]