پرسید: ” ناهار چی داریم مادر؟ “
مادر گفت : ” باقالی پلو با ماهی … “
با خنده رو به مادر کرد و گفت: ” ما امروز این ماهی ها را می خوریم و یه روزی این ماهی ها ما را می خورند … “
چند وقت بعد …
عملیات والفجر 8 …
توی اروند رود گم شد …
و مادر …
تا آخر عمرش ماهی نخورد …
[چهارشنبه 1393-07-02] [ 09:25:00 ب.ظ ]