مهمان کربلا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   






موضوعات

  • همه
  • همه
  • سفارش های بزرگان
  • داستان های کوتاه
  • نکته های ناب قرانی
  • عفاف و حجاب
  • ظهور
  • اطلاعات عمومی
  • به یاد شهدا ...
  • نماز
  • تربیت فرزند شیعه
  • فرزند پروری
  • سلامتی
  • شهدای و ایثار گران حوزوی
  • بزرگان حوزه
  • شعر
  • شناخت اهل بیت
  • طب سنتی
  • آشپزی ( کیک )
  • طنز
  • غدیر
  • عکس و حرف
  • اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ
  • جوان و جوانی
  • ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ
  • ﻭﻻﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • خداوندا
  • زندگینامه
  • احکام بانوان
  • متن ادبی
  • آشپزی ( انواع غذا )
  • آشپزی ( نکته ها )
  • کلیپ
  • دانلود
  • همسرداری
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • رمضان
  • آشپزی ( آش ها)
  • عروسک بافی
  • مناسبت ها
  • لبخند های پشت خاکریز
  • معرفی کتاب
  • حدیث
  • احادیث
  • احادیث اخلاقی
  • ائمه اطهار
  • آشپزی
  • سوپ ها
  • ماه محرم
  • دهه چهارم
  • عدل الهی
  • نشانه های مؤمن چیست ؟
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • جنگ نرم
  • رشد و خود سازی
  • داروخانه معنوی
  • متفرقه دینی
  • کودک و سیسمونی


  • دی 1403
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
    1 2 3 4 5 6 7
    8 9 10 11 12 13 14
    15 16 17 18 19 20 21
    22 23 24 25 26 27 28
    29 30          




    آخرین مطاب






    آمار

  • امروز: 466
  • دیروز: 651
  • 7 روز قبل: 1015
  • 1 ماه قبل: 2430
  • کل بازدیدها: 472072




  • خبرنامه





    کاربران آنلاین

  • زفاک
  • سمیه کیکاوسی




  • لبخند های پشت خاکریز

    مهدویت امام زمان (عج)



    بازی های دفاع مقدس

    مهدویت امام زمان (عج)



    کرامات و داستان های ائمه اطهار

    آیه قرآن



    دانشنامه امام علی

    آیه قرآن



    اولین های دفاع مقدس

    وصیت شهدا



    جستجو





    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته



    وصیت نامه موضوعی شهدا

    وصیت شهدا



    روز شمار غیبت





    معرفی صفحه وبلاگ به یک دوست






    بازی تمرکز حواس





    جستجو

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت




    رتبه



      شعری که ایت الله بهجت (ره) زیر لب زمزمه میکردند   ...

     

     

    موضوعات: همه, عکس و حرف  لینک ثابت



    [دوشنبه 1393-07-28] [ 02:22:00 ب.ظ ]





      یا ضامن آهو   ...

    موضوعات: همه, شعر, عکس و حرف  لینک ثابت



     [ 02:14:00 ب.ظ ]





      ...خداکند که بیایی...   ...

     

    موضوعات: همه, ظهور, عکس و حرف  لینک ثابت



     [ 02:12:00 ب.ظ ]





      شک در نماز   ...

    موضوعات: همه  لینک ثابت



     [ 02:05:00 ب.ظ ]





      حدیثی از پیامبر (صلی الله و علیه )   ...

     

    موضوعات: همه, عکس و حرف  لینک ثابت



     [ 02:02:00 ب.ظ ]





      اگر دعایتان مستجاب شد مواظب سه حالت باشید   ...

    اگر دعایتان مستجاب شد مواظب سه حالت باشید

     

    شرایط دعا كردن

    اول : اعتراف به گناهان ؛ دوم : شكر نعمت ها؛ سوم : صلوات بر محمد و آل محمد؛ چهارم : دعا كردن و حاجت خواستن ؛ پنجم : صلوات بر محمد و آل محمد.

    اگر دعایتان مستجاب شده مواظب سه حالت باشید

    اول : آن كه عجب نكنى و نگویى من معلوم مى شود آدم خوبى هستم كه دعایم مستجاب شد زیرا عجب و خودپسندى باعث فساد عمل و غلبه شیطان است .

    دوم : شكر و حمد خدا نمایى كه تفضل كرد بر تو به اجابت دعاى تو، بلكه مستحب است دو ركعت نماز شكر بجا آورى .

    سوم : همین كه دعاى تو مستجاب شد ترک دعا نكنى و باز در خانه خدا بروى تا بیگانه نشوى و در وقت حاجت خواستن دوباره آشنا باشى .

    اگر دعایتان به اجابت نرسید مواظب این سه حالت باشید

    اول : آن كه مأیوس نشوى از رحمت خدا، زیرا به اجابت نرسیدن دعا ممكن است به سبب گناهان تو باشد كه مانع اجابت است پس درصدد رفع آن به توبه و تعذیب نفس برآى .

    دوم : ترک دعا نكن .

    سوم : راضى باش به تقدیر الهى تا همان رضاى تو باعث اجابت دعایت بشود.

    امام حسن علیه السلام مى فرماید: من ضامنم از براى كسى كه در قلب او چیزى خطور نكند بجز رضا و خشنودى به قضاى خدا این كه دعا كند پس مستجاب شود.

    دعا كردن سه حالت دارد كه به هر حالتى كه باشد براى انسان اجر معنوى دارد

    حالت اول : آن كه صلاح بنده در آن هست و به او مى رسد و مشروط به دعا نیست و در این صورت ثمره دعا تقرب بنده است به خدا.

    حالت دوم : آن كه صلاح بنده در آن هست و رسیدن به آن مشروط است به دعا كردن و در این صورت ثمره دعا دو چیز است یكى رسیدن به مطلوب و دیگر تقرب به خدا.

    حالت سوم : آن كه صلاح بنده در آن نیست و به آن نمى رسد چه دعا بكند چه نكند و در این صورت ثمره دعا دو چیز است یكى تقرب به خدا، دوم عوض آن كه در دنیا از او منع شده در آخرت به اضعاف آن به او عطا مى شود.

     

    منبع : گنجینه هاى معنوى مؤ لف : رضا جاهد

    محمدی_گروه دین اندیشه تبیان

    موضوعات: همه  لینک ثابت



    [جمعه 1393-07-25] [ 11:27:00 ب.ظ ]





      برای همه جوانان تنها و خسته از دعا!   ...

    مدت زیادیه احساس می‌کنم خدا صدامو نمی‌شنوه، منو نمی‌بینه، دوستم نداره، هرچی صدایش می‌کنم جوابمو نمی‌ده …، قبلاَ وقتی باهاش حرف می‌زدم آروم می‌شدم، حضورشو باتمام وجودم حس می‌کردم. توبه کردم ولی فرقی نکرده لطفاً بگید چی‌کار کنم؟

     

    چرا فکر می کنید اگر خدا حاجت تون رو نده دوست تون نداره ؟

    مگه حاجت هر کسی رو خدا بده یعنی خیلی دوستش داره ؟

    میدونید ناامیدی یکی از گناهان کبیره هست ؟

    شما میفرمایید خدا چون دوستم نداره و دعام رو مستجاب نمی کنه !!

    ولی امیرالمومنین علیه السلام در یک کلام زیبا میفرمایند :

    خداوند كلیدهای گنجینه‏های خود را در دست تو قرار داده كه به تو اجازه دعا كردن داد، پس هر گاه اراده كردی می‏توانی با دعا، درهای نعمت خدا را بگشایی، تا باران رحمت الهی بر تو ببارد.

    هرگز از تأخیر اجابت دعا نا امید مباش، زیرا بخشش الهی باندازه نیّت است، گاه، در اجابت دعا تأخیر می‏شود تا پاداش درخواست كننده بیشتر و جزای آرزومند كامل‏تر شود، گاهی درخواست می‏كنی امّا پاسخ داده نمی‏شود، زیرا بهتر از آنچه خواستی به زودی یا در وقت مشخّص، به تو خواهد بخشید، یا به جهت اعطاء بهتر از آنچه خواستی، دعا به اجابت نمی‏رسد، زیرا چه بسا خواسته‏هایی داری كه اگر داده شود مایه هلاكت دین تو خواهد بود، پس خواسته‏های تو به گونه‏ای باشد كه جمال و زیبایی تو را تأمین، و رنج و سختی را از تو دور كند، پس نه مال دنیا برای تو پایدار، و نه تو برای مال دنیا باقی خواهی ماند….

    آری، خداوند متعال با بنده‌اش رابطه‌ی “محب و محبوب” و “عاشق و معشوقی” برقرار می‌کند، اما هیچ گاه پسر دایی و دختر خاله‌ی کسی نمی‌شود. لذا باید همیشه ادب “عبد و معبود” و “رب و مربوب” را حفظ کرد. موحدتر، عارف‌تر، محب‌تر و محبوب‌تر از اهل عصمت علیهم السلام کیست؟ در مناجاتش با معشوق، گریه‌کنان عرض می‌کند:

    مولای یا مولای، اَنْتَ الْمَوْلى وَاَنَاالْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلى - مولای یا مولای، اَنْتَ الْمالِکُ و اَنَا الْمَمْلُوکُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ اِلا الْمالِکُ – مولای یا مولای، اَنْتَ الْعَزیزُ و َاَنَا الذَّلیلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الذَّلیلَ اِلا الْعَزیزُ - مولای یا مولای، اَنْتَ الْخالِقُ وَ اَنَا الْمَخْلُوقُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ اِلا الْخالِقُ - مولای یا مولای، اَنْتَ الْعَظیمُ وَ اَنَا الْحَقیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْحَقیرَاِلاالْعَظیمُ …

    الف – ما انسان‌ها، نوعاً متکبر هستیم. طبعاً هر کس به هر مقداری که “خدابین” نشد، “خودبین و دگر بین” می‌شود، چنان چه ابلیس نیز به خاطر خودبینی‌اش “استکبار” کرد و به خاطر استکبارش رانده شد.

    انسان خودآگاه یا ناخودآگاه، خود را مبراء می‌کند و ایراد را به خدای سبحان وارد می‌کند [چنان چه ابلیس گفت: حال که تو مرا اغفال کردی]. خُب این استکبار است. می‌گوید: من هستم، او نمی‌بیند، من صدا می‌کنم، او نمی‌شنود، من او را دوست دارم، او مرا دوست ندارد، من توبه می‌کنم، اما فرقی نمی‌کند و …؛ اینها همه “استکبار” بنده و نیز افترای به خداوند سبحان (منزه از هر عیب و نقص) است؛ و بعد انسان معترضانه می‌گوید: خوب چرا چنین شد، یا چرا دعایم مستجاب نمی‌شود و …؟!

    هر گاه حضورش را احساس نکردیم، بر غفلت خود و پر کردن بیت اللهِ و حرمِ دل از بت‌ها توجه کنیم، بر عدم احساس حضور خود در محضرش اذعان کنیم، نه این که گمان کنیم لابد او حضور ندارد که ما احساسش نمی‌کنیم! این چه غرور و تکبری است؟!

    ب – خداوند رحمان و رحیم، شنوا و داناست، « وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ » - نه این که فقط صوتی به او برسد، بلکه شنوای بصیر است، « وَهُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ » - هم حکیمِ با خبر است « وَهُوَ الْحَكِیمُ الْخَبِیرُ » و هم لطیفِ با خبر است « أَلَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ - آیا كسى كه آفریده است نمى‏داند؟ حال آن كه او باریك‏بینِ آگاه است / الملک 14»

    حال وقتی گفته می‌شود: مرا نمی‌بیند، صدایم را نمی‌شنود، مرا دوست ندارد و …، یعنی چه؟ یعنی از یک سو عدم شناخت او؛ و از سوی دیگر دروغ و افترا بستن به او – یعنی انسان با این باورها و تخیلات، به او سوء ظنّ می‌برد و جزو ظالم‌ترین‌ها می‌شود و بالتبع راه هدایت و باب استجابت و رحمت را [اگر چه ناخودآگاه] به روی خودش می‌بندد.

    «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (الأنعام، 21)

    ترجمه: و كیست ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ بندد، یا آیات او را تكذیب كند؟ بى‏تردید ستمكاران رستگار نمى‏شوند.

    جمع‌بندی:

    *- پس ابتدا لازم است که خدا را بشناسیم و به او ایمان آورده و باورش کنیم. اغلب این تخیلات اشتباه، ناشی از ضعف یا کلاً عدم شناخت، ایمان و باور او توسط خودمان است.

    *- سپس لازم است که دست از تکبر خودآگاه یا ناخودآگاه خودمان برداریم. به جای آن که به خدا شک کنیم، نسبت به خودمات تردید و تجدید نظر کنیم. به جای آن که [العیاذ بالله] او به او تهمت بزنیم، خودمان را متهم کنیم.

    *- هر وقت احساس کردیم که او از ما دور شده است، بدانیم که خودمان از او دور شده‌ایم، و الا او به بندگانش از رگ گردن نیز نزدیک‌تر است. همه حالات و حتی وسوسه‌های درونی ما را می‌داند، چه رسد به نیازهای‌مان را.

    *- هر گاه احساس کردیم که او ما را نمی‌بیند و یا صدای ما را نمی‌شنود، خود را از این جایگاه تکبر پایین بیاوریم و بفهمیم این ماییم که او را نمی‌بینیم و دعوتش را لبیک نمی‌گوییم. بدانیم که ما اصلاً او را صدا نمی‌کنیم، بلکه حاجت خود را صدا می‌کنیم و نام او را به یدک می‌کشیم.

    *- هر گاه احساس کردیم که توبه‌ی ما اثر و فایده‌ای نکرد، بدانیم که پس توبه نکرده‌ایم. چون توبه یعنی بازگشت و انسان هر گاه باز گردد، باز گشته است و او “توّاب” است، یعنی بسیار به بندگانی که حتی به او پشت کرده‌اند، نظر لطف و رحمت می‌اندازد، چه رسد به تائبین.

    خداوند رحمان و رحیم، شنوا و داناست، «وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» - نه این که فقط صوتی به او برسد، بلکه شنوای بصیر است، «وَهُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ» - هم حکیمِ با خبر است «وَهُوَ الْحَكِیمُ الْخَبِیرُ» و هم لطیفِ با خبر است «أَلَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ» - آیا كسى كه آفریده است نمى‏داند؟ حال آن كه او باریك‏بینِ آگاه است

    *- هر گاه احساس کردیم که نظر رحمتش را برگردانده، متوجه شویم که او “ارحم الراحمیناست، پس ماییم که خود را از شمول رحمتش خارج می‌کنیم.

    *- هر گاه حضورش را احساس نکردیم، بر غفلت خود و پر کردن بیت اللهِ و حرمِ دل از بت‌ها توجه کنیم، بر عدم احساس حضور خود در محضرش اذعان کنیم، نه این که گمان کنیم لابد او حضور ندارد که ما احساسش نمی‌کنیم! این چه غرور و تکبری است؟!

    *- هر گاه خیال کردیم که او ما را دوست ندارد، به خود نگاه کنیم که “هستیم“، پس ما را دوست داشته که خلق کرده است. ما را دوست دارد که با این همه معصیت، به حیات‌مان خاتمه نداده و یا در همین دنیا رهایمان نکرده و معذب‌مان ننموده است، وگرنه حتی دغدغه‌ی این که ما را دوست دارد یا ندارد نیز نداشتیم و کلاً او را فراموش می‌کردیم.

    خلاصه آن که ایراد از ماست و نباید به خدا افترا ببندیم. گفت: “گر گدا کاهل بوَد، تقصیر صاحبخانه چیست؟” و در نظر داشته باشیم که از بزرگ‌ترین معاصی نزد خداوند متعال که همچون شرک است و هرگز آن را نمی‌بخشد، یأس و ناامیدی از رحمت اوست. چرا که این خودش بزرگ‌ترین افترا به خداوند رحمان و رحیم است.

    دقت کنیم که صفا، صمیمیت، اخلاص، مبحت و خلاصه عشق و عاشقی با خداوند سبحان، در بندگی متجلی می‌گردد و نه در گردنکشی.

    فرآوری: محمدی

    بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

    منبع:

    ایکس شبهه

    سایت اسک دین

    موضوعات: همه  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]





      خاطراتی از علامه طباطبایی (ره)   ...

    حجة الاسلام ممدوحی نقل می‌كند: مرحوم علامه طباطبائی جلساتی داشتند كه گاهی در منزل خودشان و گاهی در خانه بعضی شاگردانشان تشكیل می‌‌شد. یك بار كه در اواخر عمرشان قرار بود برای حضور در یكی از جلسات، شبانه از كوچه پس كوچه‌های تاریك شهر قم عبور كنند، با وجود ارتعاشی كه در بدن داشتند و راه ناهموارِ منزلی كه آن شب قرار بود آنجا بروند و تاریكی كوچه‌ها، سبب شد كه یكی از اطرافیان عرض كرد: «احتمال دارد ـ خدا نكرده ـ با این وضع، به زمین بخورید. می‌شود جلسه این هفته را مثلاً در خانه خود حضرتعالی بر پا كرد تا اذیت نشوید.»

    حضرت علامه فرمودند: مگر ما در روز به وسیله نور خورشید خود را نگه می‌داریم و مگر نور خورشید باعث می‌شود زمین نخوریم ؟! قُلْ مَنْ یَكْلَؤُكُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ … (انبیا/42) ؛ بگو: چه كسی شما را در شب و روز از (هر آسیب) خدای رحمان حفظ می‌كند؟!

    حجة الاسلام محمد فاضل (تبریزی) نقل می‌كند: جناب آقای شربیانی، روزی علامه را به خانه خود (در تبریز) دعوت كرد و چند نفر را هم برای زیارت و استفاده از سفره معارف ایشان به منزل خود  فراخواند؛ از جمله بنده .

    آن شب علامه به من فرمود: «بنده سی سال پیش، استخر شاگلی (محلی با صفا و خرم در تبریز) را دیده‌ام.» سپس با ملاطفت و مزاح ادامه داد: اگر مزاحم خواب آقایان نباشم، می‌خواهم فردا بین‌الطلوعین به آنجا بروم. عرض كردم: صبح خدمتتان خواهم بود.

    فردای آن شب، با اتومبیلم ایشان را به استخر شاگُلی می‌بردم كه دیدم ایشان در ماشین، قرآنی از جیبِ خود درآورده و به بنده فرمود: من عهد دارم كه هر روز یك جزء از قرآن را بخوانم و الآن چهل سال است كه این كار را انجام می‌دهم. دیشب شما علما مزاحم شدید، نتوانستم بخوانم و اكنون قضا می‌كنم! هر ماه یك ختم قرآن تمام می‌شود و باز از ابتدای آن شروع می‌كنم و هر بار می‌بینم كه انگار اصلاً این قرآن، آن قرآن پیشین نیست! از بس مطالب تازه‌ای از آن می‌فهمم! از خدا می‌خواهم به بنده عمر بسیاری دهد تا بسیار قرآن بخوانم و از لطایف آن بهره ببرم . نمی‌دانید من چه اندازه از قرآن لذت می‌برم و استفاده می‌كنم!

     

    منبع:

    مجله سروش وحی، ش 9 .

    موضوعات: همه, داستان های کوتاه, بزرگان حوزه  لینک ثابت



     [ 11:22:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    حلال جمیع مشکلات است حسین شوینده ی لوح سیئات است حسین ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست جائی که سفینه ی نجات است حسین
     
     
    مداحی های محرم