فرزند، آزمون بزرگ الهی
فرزندداری ارتباط تنگاتنگی با عواطف و احساسات بشری دارد و به بخش بزرگی از نیازهای عاطفی و احساسی بشر از این طریق پاسخ داده می شود. عشق و علاقه به فرزند همان اندازه که پاسخگوی عواطف و احساسات آدمی است همان اندازه مایه آزمون های بزرگی برای اوست. انسان ها به اشکال گوناگون در دام این آزمون گرفتار می شوند و به سادگی نمی توانند سربلند از آن بیرون آیند.
خداوند گزارش می کند که برخی از مردم به فرزند تفاخر می ورزند (کهف، آیات 34 تا 39) و فرزند بیشتر را مایه تفاخر و بزرگی خود برمی شمارند و بدان بر دیگران تکبر می ورزند و خودنمایی می کنند (مریم، آیه77؛ و نیز سبا، آیات 34 و 35) همین تفاخر و تکاثرطلبی، آنان را از خود و خدا جدا می کند و موجبات شرک، کفر و انکار قیامت و معاد ایشان را فراهم می آورد. (کهف، آیات 34 و 36 و 37 و 42)
البته برخی از فرزندان به طریق دیگر مایه گمراهی بشر می شوند و در دام خسران و زیان ابدی می افتند. (نوح، آیه 21) از این افراد می توان به کودکی اشاره کرد که حضرت خضر(علیه السلام) وی را می کشد چون زمینه کفر و گمراهی والدین خود را فراهم می آورد. از امیرمۆمنان علی(علیه السلام) این معنا درباره عبدالله بن زبیر آمده است که موجبات گمراهی پدرش زبیر را فراهم آورد و او را به جنگ با علی(علیه السلام) وادار کرد.خداوند در آیه 14 سوره تغابن از دشمنی برخی از فرزندان با پدران مۆمن خود در امر دین خبر می دهد (مجمع البیان، طبرسی، ج9 و 10، ص452) در همین آیه خداوند به مۆمنان توصیه می کند تا هوشیاری خود را حفظ کنند و از تأثیرات سوء فرزندان خود در امر دین بر حذر باشند؛ چنان که از ایشان خواسته است تا با عفو و گذشت و چشم پوشی همراه با هوشیاری زمینه بازگشت آنان به دین را فراهم آورده و اجازه ندهند تا ایشان به سبب تسلط عاطفی خود بر والدین آنان را گمراه کنند. در حقیقت مدارا با فرزندان باید به شکلی باشد که ایشان به دین بازگردند نه اینکه موجبات تزلزل دینی والدین را فراهم آورند و آنها را به راهی که می روند ببرند و در دام گمراهی افکنند.
اصولا یکی از روش های آزمون الهی، آزمون با نعمت است که از این جمله می توان به آزمون انسان ها با فرزندان اشاره کرد. از این رو خداوند در آیاتی از جمله 28 سوره انفال و 14 و 15 سوره تغابن نسبت به آزمایش مۆمنان از طریق فرزندان هشدار می دهد تا آمادگی روحی و روانی برای این آزمون سخت و خطرناک داشته باشند. این آزمون، اشکال گوناگونی دارد که از جمله آنها مرگ فرزندان است . (بقره، آیه 155)
خداوند در آیه 34 سوره ص، افکنده شدن جنازه فرزند سلیمان بر تختش را وسیله ای برای آزمایش او می داند و در آیات 83 تا 106 صافات، حضرت ابراهیم (علیه السلام) مأمور ذبح فرزندش می شود تا اینگونه، آزمون الهی را بگذراند.
از نظر بسیاری از مردم ارزش فرزند گاه حتی از دین و ایمان و آخرت نیز فراتر می رود و این گونه است که بسیاری از مردم دین و ایمان خویش را فدای فرزند می کنند.
از این رو خداوند به مۆمنان هشدار می دهد تا در مقایسه و ارزیابی خود به درستی حرکت کنند و فرزند را فراتر از ارزش های اعتقادی و اموری چون خدا و جهاد و آخرت قرار ندهند. بنابراین لازم است تا انسان های مۆمن با پایین قراردادن ارزش فرزند درمقایسه با ارزش های الهی، پیامبر(صلی الله علیه وآله)، جهاد و آخرت، درمسیر تعالی و کمال به درستی گام بردارند. (توبه، آیه 24)
البته از نظر قرآن، فرزند خود یک ارزش است به شرط آنکه درمسیر تعالی وکمال مورد ارزیابی قرار گیرد و عامل بازدارنده نباشد.
با این همه حتی اگر فرزند به عنوان یک ارزش و نعمت الهی با دیگر امور چون احسان و انفاق و محبت به خدا و اولیای الهی سنجیده شود، فرزند درمقایسه با آن باقیات صالحات، دارای ارزش محدود و ناچیزی است. (کهف، آیه46)
به سخن دیگر، امیدبستن به فرزند، درمقایسه با امیدواربودن به پاداش الهی امری کم ارزش و ناچیز است؛ بنابراین باید توجه بیشتری به دیگر باقیات صالحات داشت و برای ذخیره آخرت و دست یابی به کمالات از آن بهره برد.
خداوند در آیاتی از جمله 28 سوره انفال و 14 و 15 سوره تغابن نسبت به آزمایش مۆمنان از طریق فرزندان هشدار می دهد تا آمادگی روحی و روانی برای این آزمون سخت و خطرناک داشته باشند. این آزمون، اشکال گوناگونی دارد که از جمله آنها مرگ فرزندان است
حقوق طرفین
هریک از فرزند و والدین حقوق و تکالیفی دارند که لازم است آن را رعایت کنند. فرزند سالم و صالح فرزندی است که به این دو تکالیف و حقوق خویش به درستی آگاه باشد و براساس آن حرکت کند.
از وظایف والدین نسبت به فرزند آن است که نام خوب و زیبایی برای وی برگزینند تا در آینده از نام خویش شرمگین نشود. در روایات از جمله حقوق فرزند انتخاب نام خوب دانسته شده است.
از دیگر وظایف والدین تعلیم و تربیت فرزندان است. تعلیم و تربیت از هر چیزی حتی تغذیه نیز واجب تر است. البته این بدان معنا نیست که فرزندان از تغذیه و بهداشت مناسب و خوب برخوردار نباشند، بلکه به معنای توجه ویژه پدر و مادر به تربیت و تعلیم فرزندان است. بنابراین نباید عشق و علاقه به فرزندان، والدین را از تربیت و تعلیم درست غافل سازد.
خداوند در آیات 58 و 59 سوره نور، به والدین سفارش می کند تا در تربیت فرزندان کوشا باشند و مسائل مهمی چون آداب زندگی و ریزه کاری های آن را بیاموزند. از آن جمله بر ایشان است که به فرزندان بیاموزند که چگونه می بایست در خلوتگاه والدین رفت و آمد کنند و بی اجازه ایشان به هرجایی نروند.
در آیات 17 و 19 سوره لقمان، آموزش اخلاق و آداب معاشرت از مهمترین وظایف پدر نسبت به فرزندش بیان شده است. بنابراین محبت و عشق نباید مانع آموزش های سخت و ناخوش اخلاقی و آداب معاشرت شود.
حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «ما نحل والد ولدا نحلا افضل من ادب حسن؛ هیچ پدری هدیه ای بهتر از تربیت نیکو به فرزندش نداده است.»(نوری الطبرسی، میرزا حسین؛ مستدرک الوسائل ج15، ص165)
پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «لأن یودب الرجل ولده خیر له من ان یتصدق کل یوم ینصف صاں اگر پدری فرزندش را تربیت کند، بهتر از این است که روزی یک و نیم کیلوگرم طعام صدقه بدهد.» (حرعاملی، محمدبن الحسن؛ وسایل الشیعه، ج15، ص195)
بخش قرآن تبیان
منبع: روزنامه کیهان ؛مقاله کریم صاقتی
ادامه »
صفحات: 1 · 2 · 3