مهمان کربلا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   






موضوعات

  • همه
  • همه
  • سفارش های بزرگان
  • داستان های کوتاه
  • نکته های ناب قرانی
  • عفاف و حجاب
  • ظهور
  • اطلاعات عمومی
  • به یاد شهدا ...
  • نماز
  • تربیت فرزند شیعه
  • فرزند پروری
  • سلامتی
  • شهدای و ایثار گران حوزوی
  • بزرگان حوزه
  • شعر
  • شناخت اهل بیت
  • طب سنتی
  • آشپزی ( کیک )
  • طنز
  • غدیر
  • عکس و حرف
  • اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ
  • جوان و جوانی
  • ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ
  • ﻭﻻﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • خداوندا
  • زندگینامه
  • احکام بانوان
  • متن ادبی
  • آشپزی ( انواع غذا )
  • آشپزی ( نکته ها )
  • کلیپ
  • دانلود
  • همسرداری
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • رمضان
  • آشپزی ( آش ها)
  • عروسک بافی
  • مناسبت ها
  • لبخند های پشت خاکریز
  • معرفی کتاب
  • حدیث
  • احادیث
  • احادیث اخلاقی
  • ائمه اطهار
  • آشپزی
  • سوپ ها
  • ماه محرم
  • دهه چهارم
  • عدل الهی
  • نشانه های مؤمن چیست ؟
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • جنگ نرم
  • رشد و خود سازی
  • داروخانه معنوی
  • متفرقه دینی
  • کودک و سیسمونی


  • اردیبهشت 1403
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
    1 2 3 4 5 6 7
    8 9 10 11 12 13 14
    15 16 17 18 19 20 21
    22 23 24 25 26 27 28
    29 30 31        




    آخرین مطاب






    آمار

  • امروز: 94
  • دیروز: 141
  • 7 روز قبل: 3192
  • 1 ماه قبل: 6545
  • کل بازدیدها: 451953




  • خبرنامه





    کاربران آنلاین

  • avije danesh




  • لبخند های پشت خاکریز

    مهدویت امام زمان (عج)



    بازی های دفاع مقدس

    مهدویت امام زمان (عج)



    کرامات و داستان های ائمه اطهار

    آیه قرآن



    دانشنامه امام علی

    آیه قرآن



    اولین های دفاع مقدس

    وصیت شهدا



    جستجو





    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته



    وصیت نامه موضوعی شهدا

    وصیت شهدا



    روز شمار غیبت





    معرفی صفحه وبلاگ به یک دوست






    بازی تمرکز حواس





    جستجو

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت




    رتبه



      داستان مورچه و حضرت سلیمان ...   ...

    ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :

    ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟

    ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ .. ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ.

     ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ …

    ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ

    ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!

    ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟

    ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴ ﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ

    ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ …

     ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ

    ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ،

    ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ

    ﻛﻨﻲ،،ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ

    ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ “

     

    ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ می فرماید :

    ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍست روزی آن.

     

    ماهيان ازآشوب دريا به خدا شكايت بردند،درياآرام شد وآنهاصيد تور صيادان شدند. آشوبهاي زندگي حكمت خداست.ازخدا،دل آرام بخواهيم،نه درياي آرام.

    دلتان همیشه آرام….

    موضوعات: داستان های کوتاه, نقش زنان در حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ع)  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-03-17] [ 05:32:00 ب.ظ ]





      چرا میتوان عاشق کتاب خوان ها شد ؟؟   ...

    چرا کتاب‌خوان‌ها بهترین آدم‌هایی هستند که می‌توان عاشق‌شان شد؟

     

    چندی پیش، مقاله‌ای در مجله تایم منتشر شد که نویسنده‌اش ادعا می‌کرد، آنچه «مطالعه عمیق» نامیده می‌شود به‌زودی از بین خواهد رفت؛ چرا که میزان مطالعه عمیق میان آدم‌ها کمتر شده و این روزها دیگر آدم‌ها سرسری کتاب می‌خوانند و با وجود مطالب خلاصه شده اینترنتی تعداد خواننده‌های کتاب‌ها روز به روز تقلیل پیدا می‌کند.

     

    نکته وحشتناک ماجرا این جاست که مطالعات ثابت کرده، کتاب‌خوان‌ها در قیاس با افراد عادی آدم‌های خوب‌تر و باهوش‌تری هستند و شاید تنها آدم‌هایی روی این کره خاکی باشند که ارزش عاشق شدن را داشته باشند.

     

    بر اساس مطالعاتی که روان‌شناسان در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجام داده‌اند، کسانی که رمان می‌خوانند میان انسان‌ها بیشترین قدرت همدلی با دیگران را دارند و قابلیتی دارند با عنوان «تئوری ذهن» که در کنار آنچه خود به آن اعتقاد دارند، می‌توانند عقاید، نظر و علائق دیگری را مدنظر قرار دهند و درباره آن قضاوت کنند.

     

    آن‌ها می‌توانند بدون این که عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت ببرند.

     

    تعجبی هم ندارد که کتاب‌خوان‌ها آدم‌های بهتری باشند. کتاب خواندن تجربه کردن زندگی دیگران با چشم غیرواقعی است. یاد گرفتن این نکته که چه طور بدون این که خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی.

     

    کتاب‌خوان‌ها به روح هزاران آدم و خرد جمعی همه این آدم‌ها دسترسی دارند. آن‌ها چیزهایی دیده‌اند که غیر کتاب‌خوان‌ها امکان ندارد از آن سر دربیاورند و مرگ انسان‌هایی را تجربه کرده‌اند که شما هرگز آن‌ها را نمی‌شناسید.

     

    آن‌ها یاد گرفته‌اند که زن بودن چیست و مرد بودن یعنی چه. فهمیده‌اند که تماشای رنج دیگران یعنی چه. کتاب‌خوان‌ها بسیار از سن‌شان عاقل‌ترند.

     

    تحقیق دیگری در سال ۲۰۱۰ ثابت کرده که هر چه‌قدر بیشتر برای کودکان کتاب بخوانیم، «تئوری ذهن» در آن‌ها قوی‌تر می‌شود و در نهایت باعث می‌شود این بچه‌ها واقعا عاقل‌تر شوند، با محیط‌شان بیشتر انطباق پیدا کنند و قدرت درک‌شان بالاتر برود.

     

    تجربه‌های قهرمان‌های داستان‌ها تبدیل به تجربه‌های خود خواننده‌ها می‌شود. هر درد و رنجی که شخصیت داستان می‌کشد، تبدیل به باری می‌شود که خواننده باید تحمل کند. خواننده‌های کتاب‌ها هزاران بار زندگی می‌کنند و از هر کدام از این تجربه‌ها چیزی یاد می‌گیرند.

     

    اگر دنبال کسی هستید که شما را تکمیل کند و فضای خالی قلب‌تان را پر کند، می‌توانید این کتاب‌خوان‌ها را در کافی‌شاپ‌ها، پارک‌ها و متروها پیدا کنید. چند دقیقه که صحبت کنید، آن‌ها را به جا خواهید آورد.

     

    کتاب‌خوان‌ها با شما حرف نمی‌زنند، با شما رابطه برقرار می‌کنند آن‌ها در نامه‌ها یا مسج‌هایشان انگار برای‌تان شعر می‌نویسند. صرفا به سوالات‌تان جواب نمی‌دهند یا بیانیه صادر نمی‌کنند، بلکه با عمیق‌ترین فکرها و تئوری‌ها پاسخ شما را می‌دهند. شما را با دانش بالای کلمات و ایده‌هایشان مسحور خواهند کرد.

     

    تحقیقات دیگری در دانشگاه برکلی نشان داده، کتاب خواندن برای کودکان باعث می‌شود آن‌ها کلماتی را یاد بگیرند که هرگز در مدرسه به آن‌ها یاد نمی‌دهند.

     

    به خودتان لطف کنید و با کسی قرار بگذارید که می‌داند چه‌طور از زبان‌اش استفاده کند.

     

    آن‌ها فقط شما را نمی‌فهمند، درک‌تان می‌کنند.

     

    آدم‌ها فقط باید عاشق کسی شوند که بتواند روح‌شان را ببیند. این آدم باید کسی باشد که به روح شما نفوذ می‌کند و به بخش‌هایی از روح شما دسترسی پیدا می‌کند که هیچ‌کس دیگر قبلا کشف‌اش نکرده است.

    بهترین کاری که خواندن داستان‌ها با آدم‌ها می‌کنند این است که کامل نبودن شخصیت‌ها باعث می‌شود ذهن شما سعی کند از ذهن دیگران سردربیاورد. این جور آدم‌ها توانایی همدلی پیدا می‌کنند. ممکن است همیشه با شما موافق نباشند، اما سعی می‌کنند ماجراها را از زاویه دید شما ببینند.

    آن‌ها نه‌تنها باهوش‌اند که عاقل هم هستند.

    باهوش بودن همیشه هم خوشایند نیست، اما عاقل بودن آدم‌ها را تحریک می‌کند. همیشه مقاومت در برابر آدم‌هایی که می‌شود چیزی ازشان یاد گرفت کمی سخت است. عاشق یک آدم کتاب‌خوان شدن نه‌تنها کیفیت گفت‌وگو را بالا می‌برد، بلکه باعث می‌شود سطح گفت‌وگو بالا برود.

    براساس تحقیقات، کتاب‌خوان‌ها به دلیل دایره وسیع واژگان‌شان و مهارت‌های حافظه، آدم‌های باهوش‌تری هستند. ذهن آن‌ها در قیاس با آدمی معمولی که کتاب نمی‌خواند توانایی درک بالاتری دارد و راحت‌تر و به‌شکل موثرتری می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند.

    قرار و مدار گذاشتن با آدم اهل کتاب به قرار گذاشتن با هزاران نفر می‌ماند. انگار که تجربه‌ای را که او با خواندن زندگی همه این آدم‌ها به دست آورده در اختیار شما قرار دهد، انگار با یک کاشف قرار گذاشته باشید.

    موضوعات: ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ, نقش زنان در حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ع)  لینک ثابت



     [ 05:30:00 ب.ظ ]





      مداد سیاه و سرنوشت دو کودک   ...

    تأثير مداد سياه در آینده دو کودک:

     

    اول:دزدی حرفه ای 

     

    واما دومی:مدیربزرگترین خیریه شهرش

    1-روزی در دفتر یک وکیل نشسته بودم که با بزرگترین سارق حرفه ای آشنا شدم؛

    ازاو پرسیدم چگونه به اینجا رسیدی؟

    با تبسمی گفت :سببش مادرم بود, گفتم چگونه؟

    گفت: چهارم ابتدایی بودم وروزی از مدرسه بازگشتم در حالی که مداد سیاهم گم شده بود,هنگامی که مادرم فهمید سخت مرا تنبیه کرد ومرا غیر مسوول وبی حواس ووو خطاب کرد آنقدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم؛ ومدادهای دوستانم را بردارم؛

     روز بعد نقشه ام را عملی کردم ،وهر روز یک دو مداد کش می رفتم تا اینکه تا پایان ترم از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم،ابتدای کار خیلی با ترس اینکار را انجام می دادم ولی کم کم بر ترس غلبه پیدا کردم ،وازنقشه های زیادی استفاده کردم تا جایی که مدادها را از دوستام می دزدیدم وبه خودشان می فروختم،بعد از مدتی اینکار برایم عادی شد تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر انجام دهم وکارم را تا کل مدرسه ودفتر مدیر توسعه دادم،خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفه ای بود ..تا اینکه سارق حرفه ای شدم.

    2-روزی پسرم دوم دبستان بود روزی از مدرسه بازگشت در حالی که مداد سیاهش را گم کرده بود،

    گفت مدادم را گم کردم.گفتم خوب چکار کردی بدون مداد؟

    گفت از دوستم مداد گرفتم به او گفتم: خوبه ،دوستت از تو چیزی نخواست؟ خوراکی چیزی ..؟

    گفت :نه چیزی از من نخواست.

    گفتم پس او نیکیهای زیادی را سود کرد ،ببین پسرم چقدر زیرک است;

    تو چرا اینقدر نیکی جمع نکنی؟ گفت چگونه من هم نیکی جمع کنم ؛به او گفتم دو مداد می خریم یکی برای خودت ودیگری برای کسی که ممکن مدادش گم شود وآن را (مداد نیکیها) می نامیم،اون مداد را برای کسی که مدادش گم شود سر زنگ درس می دهی وبعد از پایان درس پس می گیری،پسرم خیلی شادمان شد وشادیش بعد از عملی کردن این پیشنهاد چند برابر شد،طوریکه در کیفش تا شش مداد بر می داشت که به نفرات بیشتر کمک کند وعجیبتر آنکه سطح علمی درسش بسیار رشد کرد وعلاقه اش به مدرسه چند برابر شد وستاره کلاسش شد بطوریکه همه او را صاحب مدادهای ذخیره می شناختند ؛وهمیشه از او کمک می گرفتند.

    حالا بزرگ شده واز نظر علمی در سطح عالی قرارگرفته وتشکیل خانواده داده،

    واکنون صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهرمان است

    پس در تربیت مان خیلی مراقب رفتارمان باشیم وموقعیتهای ناخوش را به خوبی به موقعیت خوب تربیتی تبديل كنيم…

    هیچ وقت کسی را تنبیه نکنیم و بخصوص کودکانمان را

    بیایید کاری کنیم که فرزندانمان از مدرسه لذت ببرند و در مدرسه خوبی ها را یاد بگیرند…

    موضوعات: داستان های کوتاه, نقش زنان در حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ع)  لینک ثابت



     [ 05:25:00 ب.ظ ]





      نقلی از حاج آقا دولابی ...   ...

    نقڸ از حاج آقا دولابۍ:

     

    وصف حال خیلۍ از ما ها

     

    پدری چهار بچه خود را درون اتاقی گذاشت و گفت اینجا‌ را مرتب کنید تا من برگردم، خودش هم رفت پشت پرده.

    از آنجا نگاه می کرد و می دید هر بچه چکار می ‌کند و داخل کاغذی یادداشت می کرد که بعدا حساب و کتاب کند .

     

    یکی از بچه ها که گیج بود ، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی . یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید .

    یکی از بچه‌ ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی گذارم کسی اینجا را مرتب کند.

    یکی که بسیار نا امید بود و روحیه خوبی نداشت ، ترسید . نشست وسط و شروع کرد به گریه که آقا بیا ، بیا ببین این نمی گذارد مرتب کنیم .

     

    اما آنکه زرنگ بود و دلش پر از امید ، نگاه کرد از پشت پرده رد تن آقاش را دید. سریعا شروع کرد به مرتب کردن و می دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد .

    نگاه می کرد سمت پرده و می‌خندید. می‌دانست که آقاش همین ‌جاست، توی دلش هم گاهی می‌ گفت اگر یک دقیقه هم دیر‌تر بیاید باز من کارهای بهتر می کنم .

     

    آن بچه‌ شرور هم هرچه همه جا را به هم می ریخت، ولی می دید این خوشحال است، ناراحت نمی شود، وقتی همه جا را به هم ریخت، آن وقت آقا آمد

     

    آنکه نا امید بود، و فقط گریه و زاری کرد و چیزی را اصلاح نکرد خیلی چیزی گیرش نیامد ولی آن دیگری که زرنگ بود و دلش سرشار از امید، کلی چیز گیرش آمد 

     

    زرنگ باش . شرور که نیستی الحمدلله . گیج و نا امید هم نباش .

     

    نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن، خانه را مرتب کن، تا آقا امام زمان(عجل الله فرجه) بیاید، او هم دارد می بیند و همه چیز را یادداشت می کند

    موضوعات: ظهور  لینک ثابت



     [ 05:20:00 ب.ظ ]





      مضرات خواب روز   ...

     

    خواب روز از عوامل بروز سکته، ورم دست و پا, سردرد و افسردگی است و پوست را زرد می‌کند. خواب در حفظ سلامت افراد بسیار مؤثر است به شرطی که از نظر کیفیت و کمیت نیز تعادل داشته باشد.

     

    بسیاری از افراد در طول روز می‌خوابند که خود عامل بروز بسیاری از بیماری‌هاست؛ این افراد باید به‌تدریج عادت خوابیدن در طول روز را ترک کنند تا بدن لطمه نبیند؛ چرا که تغییر عادت ناگهانی خود مشکل دیگری است.

     

    در این باره ناصر رضایی‌پور متخصص طب سنتی خواب دم صبح خواب را خواب حسرت نامید و تنها خواب مناسب در روز را خواب قیلوله نامید. خواب قیلویه در روز‌های گرم به شرط اینکه افراد قبل از طلوع آفتاب بیدار شده باشند, به مدت 30 دقیقه قبل از اذان ظهر مناسب است.

     

     

    وی مضرات خواب روز را بدین شرح برشمرد:

     

    خواب روز پوست را خراب و تیره می‌کند.

     

    خواب روز موجب ورم دست و پا, بی‌حالی, سردرد, افسردگی و تحریک پذیری می‌شود.

     

    خواب دم غروب آفتاب موجب افسردگی, سکته و حملات تشنجی می‌شود.

     

    یشترین سکته‌های مغزی در خواب اتفاق می‌افتد و بیشتر این سکته‌ها نزدیک غروب آفتاب اتفاق می‌افتد.

     

    خواب روز بیماری‌هایی ناشی از غلبه رطوبت در بدن مانند درد مفاصل را افزایش می‌دهد همچنین افراد دچار ترشحات پشت حلق خواب روز برایشان بیماری‌زاست.4M

     

    خواب روز موجب سستی بدن, کسالت, کند ذهنی, کاهش اشتها, بوی بد دهان, بروز برخی از تب‌ها و تباهی رنگ چهره می‌شود.

    موضوعات: سلامتی, طب سنتی, نقش زنان در حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ع)  لینک ثابت



     [ 05:06:00 ب.ظ ]





      خطر در کمین شیعیان ( سخنرانی)   ...

    شیعیان آگاه باشید

    خطرخطر

     

    با سخنرانیه دکتر رائفی پـــــور

     

    در پی مرگ ملک عبد الله و نشانه های ظهور .زنگ خطر برای دشمنان اسلام زده شده و به هر نحوی دارن تبلیغات میکنن اگاه باشید ….. شبکه های تلویزیونی غربی درحال معرفی امام زمان رو به عنوان دجال و رهبر داعشی ها به مردم خودشون و مردم اروپا هستند.

     

    پرچمداران سیاه خراسان را همان داعشی ها معرفی میکنند که یاور مهدی موعود هستن

     

     

     

    http://hn12.asset.aparat.com/aparat-video/7551d1524b282973bed3239f0625c0ed1959854__31339.mp4

     

     

     

    دانلود شده است

    موضوعات: دانلود, نقش زنان در حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ع)  لینک ثابت



     [ 05:02:00 ب.ظ ]





      حرکتی برای تعجیل در فرج آقا امام زمان   ...

    خواهشا متن زیر را بخوانید و کمی فکر کنید…

     

    در این باره مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره) بیان داشته اند:

     

    زمانی که در سامرّا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اتفاقاً اهالی سامرّا به بیماری وبا و طاعون مبتلا شده بودند و همه روزه عده ای می مردند.

     

    روزی جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی (ره) بودند؛ ناگاه مرحوم آقای میرزا محمد تقی شیرازی (ره) که در مقام علمی مانند مرحوم فشارکی بود، تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگند.

     

    مرحوم میرزا فرمود: «اگر من حکمی بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟»

     

    همه ی اهل مجلس تصدیق نمودند، سپس فرمود: «من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامرّا از امروز تا ده روز مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را هدیه به روح شریف نرجس خاتون والده ی ماجده ی حجةالحسن (ع) کنند تا این بلا از آنان دور شود.»

     

    اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان ابلاغ نمودند و همگان مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند. از فردای آن روز تلف شدن شیعیان موقوف شد، با اینکه همه روزه عده ای از غیر شیعان می مردند، به طوری که بر همه آشکار گردید که این واقعه بی علّت نیست.

     

    برخی از غیر شیعان از آشنایان شیعه ی خود می پرسیدند: سبب اینکه دیگر از شما کسی تلف نمی شود چیست؟

     

    آن ها در پاسخ می گفتند: زیارت عاشورای امام حسین (ع) ما را نجات داد.

     

    پس آن ها هم متوسّل به امام حسین (ع) شدند و همانند شیعیان مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند.

     

    پس از مدّتی بلا از آن ها نیز برطرف شد.

     

    ……………………………………..

    حال ای شیعه امام زمان(عج)

    وقتی زیارت عاشورا و توسل به آن، مرض همه گیر وبا را برطرف کرد، آیا درب زندان غیبت مهدی موعود (عج) را نمی تواند باز کند؟

    مگر خدایی که به واسطه زیارت عاشورا، وبا را از اهل سامرا برطرف کرد، همان خدایی نیست که می تواند باقیمانده غیبت امام عصر(عج) را ببخشد؟؟؟؟؟

    پس چرا بیکار نشسته ایم؟ پس چرا کاری نمی کنیم؟ پس چرا فقط دعای تعجیل فرج لقلقه زبان را تکرار می کنیم؟ پس چرا…..

    قیام کنیم، بلند شویم و راه بیافتیم و از تاریخ 20 ماه شعبان، به مدت چهل روز یا چهل شب، شروع به خواندن زیارت عاشورا و هدیه آن به حضرت نرجس خاتون (س) بکنیم و تمام خواسته مان هم فقط تعجیل در فرج یار باشد.

    دعای دسته جمعی اثرش بیشتر است، این را همه باور دارند.

    اما چرا شروع 20 شعبان؟ به این علت که پایان این چهله، عید فطر باشد و به برکت عید فطر، خدا عیدی ما را تعجیل در فرج حجت غائبش قرار دهد.

    عزیزانی که می توانند روز بخوانند و عزیزانی هم که نمی توانند شب بخوانند.

    عزیزانی که می توانند با صد سلام و صد لعن کامل بخوانند و آنها که نمی توانند به همین حالت معمولی بخوانند.

    هر عزیزی که قرار است این چهله را به نیت تعجیل در فرج یار شروع کند و بخواند، 

    ” لبیک یا مهدی “

    هرچه جمعیت بیشتر، دعا برای آقایمان بیشتر ، و تعجیل در فرجش سریعتر…

    وعده ما :

    دوشنبه 18 خرداد ، 20 شعبان

    موضوعات: ظهور, نقش زنان در حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ع)  لینک ثابت



     [ 05:02:00 ب.ظ ]





      امروز جمعه نیست ...   ...

     امروز جمعه نیست …

     

     

     

     ” آقای “ من …

     

     

     

    قرار نیست که فقط غروبهای ” پنجشنبه “ تا غروب ” جمعه “

     

     

     

    سراغت را بگیریم …

     

     

     

    قرار نیست فقط ” جمعه ها “ انتظار ” ظهورت “ را بکشیم …

     

     

     

    آری …

     

     

     

    ” شنبه “ هم می شود از ” دوریت “ ناله سر داد …

     

     

     

    ” یکشنبه “ هم می شود ” انتظارت “ را کشید …

     

     

     

    ” دوشنبه “ هم می شود دنبال ” گمشده “ گشت …

     

     

     

     ” سه شنبه “ هم می شود با ” آقا “ درد دل کرد …

     

     

     

    ” چهار شنبه “ هم می شود به خاطر ” آقا “ گناه نکرد …

     

     

     

    یا بن الحسن

     

     

     

    دوریت ” درد ” بی ” درمان ” است

     

     

     

     ای ” پسر فاطمه “

     

     

     

    امروز ” جمعه ” نیست اما … ” دلم ” برایت ” تنگ ” است 

     

     

     

    السلام علیک یا ابا صالح المهدی ( عج )

    موضوعات: همه, ظهور  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-03-12] [ 10:19:00 ق.ظ ]





    1 3 5 ...6 7

      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    حلال جمیع مشکلات است حسین شوینده ی لوح سیئات است حسین ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست جائی که سفینه ی نجات است حسین