مهمان کربلا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   






موضوعات

  • همه
  • همه
  • سفارش های بزرگان
  • داستان های کوتاه
  • نکته های ناب قرانی
  • عفاف و حجاب
  • ظهور
  • اطلاعات عمومی
  • به یاد شهدا ...
  • نماز
  • تربیت فرزند شیعه
  • فرزند پروری
  • سلامتی
  • شهدای و ایثار گران حوزوی
  • بزرگان حوزه
  • شعر
  • شناخت اهل بیت
  • طب سنتی
  • آشپزی ( کیک )
  • طنز
  • غدیر
  • عکس و حرف
  • اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ
  • جوان و جوانی
  • ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ
  • ﻭﻻﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • خداوندا
  • زندگینامه
  • احکام بانوان
  • متن ادبی
  • آشپزی ( انواع غذا )
  • آشپزی ( نکته ها )
  • کلیپ
  • دانلود
  • همسرداری
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • رمضان
  • آشپزی ( آش ها)
  • عروسک بافی
  • مناسبت ها
  • لبخند های پشت خاکریز
  • معرفی کتاب
  • حدیث
  • احادیث
  • احادیث اخلاقی
  • ائمه اطهار
  • آشپزی
  • سوپ ها
  • ماه محرم
  • دهه چهارم
  • عدل الهی
  • نشانه های مؤمن چیست ؟
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • جنگ نرم
  • رشد و خود سازی
  • داروخانه معنوی
  • متفرقه دینی
  • کودک و سیسمونی


  • دی 1403
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
    1 2 3 4 5 6 7
    8 9 10 11 12 13 14
    15 16 17 18 19 20 21
    22 23 24 25 26 27 28
    29 30          




    آخرین مطاب






    آمار

  • امروز: 181
  • دیروز: 28
  • 7 روز قبل: 392
  • 1 ماه قبل: 1832
  • کل بازدیدها: 471421




  • خبرنامه





    کاربران آنلاین

  • الهه میرزا
  • سمیه صالحی
  • متین
  • فضه اسلامی
  • هانیه قلی پور




  • لبخند های پشت خاکریز

    مهدویت امام زمان (عج)



    بازی های دفاع مقدس

    مهدویت امام زمان (عج)



    کرامات و داستان های ائمه اطهار

    آیه قرآن



    دانشنامه امام علی

    آیه قرآن



    اولین های دفاع مقدس

    وصیت شهدا



    جستجو





    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته



    وصیت نامه موضوعی شهدا

    وصیت شهدا



    روز شمار غیبت





    معرفی صفحه وبلاگ به یک دوست






    بازی تمرکز حواس





    جستجو

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت




    رتبه



      روش الگویی تربیت فرزندان   ...

    روش الگویی در تربیت فرزند

    پدر و مادردلسوز به منظور تربیت صحیح فرزندان خود باید کنترل اعمال ، حالات و عواطف خود را جدی بگیرند و خویشتن را آزاد ، بی تعهد و بی مسئولیت احساس نکنند . اگر لازم باشد که آنها در این راه محرومیتی را بپذیرند باید چنین کنند ؛ مثلا از رفتن به برخی میهمانیها که اثرات نامطلوب بر فرزندان دارد بپرهیزند ؛ جلو خشم خود را بگیرند ؛ در ارتباط با همسر خود باگذشت و سازشی بیشتر رفتار کنند تا در حد ممکن از بروز اختلاف و درگیری جلوگیری نمایند .

    متاسفانه عده زیادی از پدران و مادران این مسئولیت را در خود احساس نمی کنند و کمترین توجهی به آن ندارند ؛ به این ترتیب بسیار اتفاق می افتد که در حضور فرزندان خود مشاجره می کنند و گاه ممکن است کار را به جاهای باریکتر نیز بکشانند . آنها به این وسیله فرزندان حساس و کم طاقت خود را مضطرب می سازند و درس ناسازگاری و خشونت را در عمل به آنها می آموزند .

     

    برخی دیگر حریم اخلاق و ادب بویژه عفت کلام را بدرستی رعایت نمی کنند و از استعمال کلمات نامناسب و احیانا زشت و رکیک باکی ندارند . به کار بردن این گونه کلمات سبب می شود که فرزندان از همان اوان کودکی حریم ادب را جدی نگیرند . رواج بد دهنی و فحاشی در بعضی کودکان و نوجوانان بیش از همه ناشی از همین علت است .

     

    در بعضی خانواده ها حریم حرمت پدر بزرگ و مادر بزرگ محفوظ نیست ؛ در چنین خانواده هایی گستاخی به پدر و مادر را فرزندان درعمل از پدر و مادر خویش فرا می گیرند و وقتی به سن رشد برسند رفتاری مشابه با پدر و مادر خود خواهند داشت . زیرا در عمل قداست پدر و مادر در نظر آنها شکسته است .

     

    به هر حال : روش الگویی بهترین ، موثرترین و طبیعی ترین وسیله برای انتقال ارزشهای اخلاقی و فرهنگی در خانواده است و طی آن ، فرزندان د رمسیر طبیعی زندگی براحتی این ارزشها را فرا می گیرند و به آنها خو می کنند .

     

    اشکالاتی که معمولا در روشهای مستقیم پیش می آید ( از قبیل ایجاد حساسیت منفی و مقاومت و امثال آن ) در این روش هرگز به وجود نمی آید . علاوه بر این ، وقتی فرزندان ارزشهای انسانی و اخلاقی را به طور مجسم در رفتار و زندگی والدین خود می بینند ، با عظمت و زیبایی و جاذبه ی این ارزشها در عمل آشنا می شوند و این خود بهترین انگیزه را در آنها برای کسب این ارزشها به وجود می آورد . بویژه اگر توجه کنیم که نوجوان به طور فطری میل و کشش به سوی ارزشهای انسانی و اخلاقی دارد و در صورتی که شرایط فراهم باشد براحتی این ارزشها در درون او شکوفا می شوند .

     

    ارزشهایی چون آرمان خواهی ، نوعدوستی ، نیکو کاری ، عدالت خواهی ، فداکاری و امثال آن د ردوران بلوغ به شکوفایی می رسند . خانواده ها و نهادهای تعلیم و تربیت باید با برنامه های اصولی این ارزشها را به رشد تکاملی خود برسانند و از این نیروی معنوی سرشار نوجوانان بهترین استفاده را به عمل آورند .

     

    با توجه به این زمینه مساعد در نوجوانان است که امام صادق ع به یکی از یاران خود که دست در کار تعلیم و تبلیغ داشت سفار ش فرمود که :« توجه خود را به نوجوانان معطوف دار که آنها سریعتر به هر خیر و صلاحی می گرایند »

     

    ولی در هر حال این نکته ی ارجمند را نباید فراموش کرد که : تنها با حرف و سخن نمی توان کسی را تربیت کرد . بلکه باید از پشتوانه ی عملی محکمی نیز برخوردار بود که گفته اند : دو صد گفته چون نیم کردار نیست .

    موضوعات: همه, فرزند پروری  لینک ثابت



    [شنبه 1394-04-06] [ 04:31:00 ب.ظ ]





      کودک و سوالات جنسی !!   ...

    کودک و سوالات جنسی

     

    چگونه به سوالات جنسی کودکان جواب دهیم؟

     

    همه كودكان در مورد خود و اين كه از كجا آمده اند كنجكاوند و در عين حال، از همان دوران نوزادي از خصوصيات بدن خود آگاهي دارند و درست از همان ابتدا، تفاوت ميان جنسيت ها را ثبت مي كنند و همچنان كه بزرگ تر مي شوند، به همان نسبت محافظت از آنان در برابر تمايزهاي جنسي موجود در محيط مشكل تر مي شود. كودكان هر لحظه ممكن است از والدين درباره منشأ تولد ، چگونگي به دنيا آمدن، جنسيت و… بپرسند. متاسفانه بسياري از والدين در اين هنگام دست و پاي خود را گم مي‌كنند و با تشويش و نگراني به اين مي‌انديشند كه آيا فرزند كوچك آنها دچار انحراف خطرناكي شده است؟ بعضي والدين سعي مي‌كنند اين قبيل پرسش‌ها را مسكوت بگذارند، برخي نيز پاسخ‌هاي انتزاعي و فانتزي به كودك مي‌دهند، اما برخورد درست والدين با اين پرسش‌ها چگونه بايد باشد؟

    در نظر گرفتن درك و فهم كودك

    در سنين حدود 7 تا 12 سالگي ، شخصيت كودك سازمان يافته‌تر مي‌شود و كودك به صورت فردي مستقل در مي‌آيد. تغييرات شگرف و رشد سريعي از نظر جسماني، ذهني و اجتماعي در او به وجود مي‌آيد. از مهم‌ترين تحولات زندگي او در اين دوره، وسعت محيط اجتماعي اوست. ارتباط كودك با گروه همسالان و بزرگسالاني غير از والدين و محيط دبستان به عنوان دومين نهاد مهم زندگي كودك پس از خانواده، در مجموع فرصت‌هايي مناسب براي رشد فردي و اجتماعي كودك در ابعاد مختلف فراهم مي‌سازند.

    بسياري از روانشناسان سن 7- 12 را سن نهفتگي يا اختفاء جنسي معرفي كرده‌اند و برنامه تربيت جنسي هم بايد با اين نهفتگي هماهنگ باشد و نبايد اطلاعات به گونه‌اي باشد كه باعث بيداري زودرس جنسي گردد و باعث شعله‌ور شدن آتش زير خاكستر شود. با اين حال نبايد اين تصور ايجاد شود كه كودكان قدرت فهم و درك مطالب جنسي را ندارند. كودك با توجه به ويژگي‌هاي عقلي و اينكه به سطح نسبتاً مطلوبي از ادراك و قدرت تميز زشت و زيبا رسيده است، قدرت فهم اينكه چرا بايد براي ورود به اتاق خصوصي والدين اجازه بگيرد و چرا بايد بستر خواب او از ديگران جدا باشد، را درك مي‌كند.

    بايد توجه داشته باشيم كه در اين سن آنها نياز دارند چه مسايلي بياموزند. به طور كلي شكل‌گيري هويت جنسي و اينكه فرد دختر و پسر بودن خودش را قبول كند، در اين سن اتفاق مي‌افتد. دوم اينكه در اين سن بايد حواس‌مان باشد كه از بيداري زودرس جنسي كودك پيشگيري كنيم.

    در پاسخ به سوالات جنسي كودكان قبل از بلوغ بايد يك سري مسايل مورد توجه قرار بگيرد:

    1. اينكه وقتي با اين سوال مواجه شديم، بايد به خودمان مسلط باشيم و از نگراني و شرم دچار لكنت نشويم.

    2. اينكه بايد شنونده خوبي باشيم و اجازه بدهيم كودك سوال‌اش را كامل بپرسد. موقع جواب دادن هم نبايد جواب‌هاي ما با شوخي و مسخرگي همراه باشد و ضمن اينكه تمام اطلاعات موجود را به كودك منتقل نمي كنيم بايد دقت كنيم كه اطلاعات اشتباه گفته نشود. اين اطلاعات غلط باعث مي‌شود بچه‌ها وقتي كمي بزرگ‌تر شدند، به پدر و مادرشان بي‌اعتماد شوند. پس پاسخ‌ها بايد درست باشد و بر مبناي خرافه‌ها نباشد.

    3.آموزش بايد تدريجي باشد. لازم نيست همه اطلاعات را يك جا در اختيار كودك قرار دهند و بايد از شرح و بسط بي‌مورد پرهيز كنند. همان‌طور كه اشاره شد آموزش بايد متناسب با سن و درك كودك و به زبان ساده و قابل فهم باشد.

    4. زماني كه كودك از شما سوالي را مي پرسد و در جواب دادن به آن آمادگي لازم را نداريد و يا طريقه بيان آن را نمي دانيد با شجاعت، به او بگوئيد بعداً صحبت خواهيم كرد.

    5.به ياد داشته باشيد چنين سوالاتي به هيچ عنوان رنگ و بوي جنسي و يا نشانه انحراف نيست بلكه سوالاتي است كه به صورت طبيعي و به دليل كنجكاوي كودك در ذهن او نقش مي بندد.

    6. به هيچ عنوان به صورت مستقيم سوال كودك را جواب ندهيد، بلكه از زبان كودك(بازي، شعر، داستان ….) براي انتقال مفاهيم مورد نظر خود استفاده كنيد. به عنوان نمونه مي توانيد از كتاب حسني و ليلا كوچولو ؛ محمدعلي شمائي قهفرخي (شاعر)؛اصفهان: فرهنگ مردم. البته لازم نيست خودتان را در چارچوب كتابهاي موجود محدود كنيد، بلكه كافي است كمي خلاقيت داشته باشيد تا بتوانيد به راحتي داستاني در اين زمينه بسازيد و به فرزند خود منتقل كنيد.(در صورت عدم دسترسي به كتاب؛ متن شعر مورد نظر را مي توانيد در مكاتبات بعدي از ما بخواهيد)

    7.متاسفانه در برخي از كتابهاي غربي كه در ايران ترجمه شده است؛ مسائلي مطرح مي شود كه با سن و سال كودك و فرهنگ ما هماهنگ نيست؛ بنابراين به هيچ عنوان اينگونه كتابها را سر لوحه كار خود قرار ندهيد.

    8.در پاسخ به سوال عليرغم اينكه از جواب دادن به كودك طفره نمي رويم اما از بيان مسائل جنسي به شدت پرهيز مي كنيم.

    موضوعات: همه, فرزند پروری  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-03-07] [ 12:37:00 ب.ظ ]





      اصول تربیتی فرزندان   ...

    اصول تربیتی فرزندان

    فرزندان ما آنچه را که می بینند یاد می گیرند، نه آنچه را که می شنوند. بنابراین به جای نصیحت و باید و نباید های تحکم آمیز تربیتی باید خود الگوی تربیتی فرزندانمان باشیم. بهترین شیوه و موثر ترین راه تربیت فرزندان و اولین مرحله تربیت شروع از خود است.

     

    ۱- فرزندان خود را با سختی و محرومیت آشنا کنید، تا دارای روحی قوی و محکم شوند.

     

    ۲- در مقاطع دشوار در کنارش باشید و با او هم دردی کنید، اما او را به خود وابسته نسازید.

     

    ۳- در موقع انتقاد شخصیت وی را زیر سوال نبرید، بلکه عمل ناپسند او را مطرح کنید.

     

    ۴- توقعات و انتظارات خود را به صورت دقیق و در حد توان او برایش توضیح هید.

     

    ۵- اهمیت وی را در خانواده به او تفهیم کنید تا در حفظ و رشد شخصیت خود بکوشد.

     

    ۶- نسبت به دوستان فرزند خود حساسیت و شناخت بالایی داشته باشید. زیرا گرایش او به پذیرش در گروه همسالان و مشابهت با آنان، از عوامل اصلی تربیت نوجوانان است.

     

    ۷- با توجه به شخصیت هر کودک تنبیه او شکل و مراحل خاص خودش را دارد. مانند (محبت، کنایه، نصیحت، گذشت، محرومیت و… که تنبیه بدنی آن هم به صورت ضعیف، آخرین مرحله می‌باشد)

     

    ۸- پرهیز از روش فرزند سالاری در تربیت (تربیت گل خانه‌ای) که نتیجه‌ای جز پرورش فرزندانی پرتوقع، ضعیف، زودرنج و شکننده در برابر حوادث زندگی را نخواهد داشت.

     

    ۹- ایجاد حس مسوولیت و اعتماد به نفس در فرزندان با تعیین وظایف آنان در خانواده.

     

    ۱۰- شناخت محدودیت‌ها و کشف استعداد کودک و ایجاد زمینه رشد و بروز خلاقیت در او.

    موضوعات: همه, فرزند پروری  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-02-31] [ 05:14:00 ب.ظ ]





      اصول تربیتی کودک زیر ۷ سال   ...

    اصول تربیتی کودک زیر ۷ سال

     

     

    تربیت برتر 

     

    خانواده اولین پایه گذار شخصیت و ارزش ها و معیارهای فکری کودک است و نقش مهمی در تعیین سرنوشت و سبک و خط مشی زندگی آینده او دارد. خانواده نخستین محیط زندگی فرد است و در حقیقت الگوی کوچکی از الگوی وسیع تر اجتماعی به شمار می رود که در آینده با آن مواجه خواهد شد.در آن جاست که کودک با جهان آشنا می شود و ارکان شخصیتش کم کم شکل می گیرد.

     

    همه ما بر این امر واقفیم که بزرگ کردن و تربیت فرزندان یکی از سخت ترین و پرزحمت ترین کارهایی است که افراد کمترین آمادگی را برای انجام آن در خود حس می کنند. اما با توجه به واقعیت گفته شده همه والدین می توانند با رعایت نکاتی چند گام های موثری را برای داشتن ارتباط موثر و سازنده با فرزندان خود برداشته و تبدیل به والدینی نمونه شوند.

     

     

     

    ● اعتماد به نفس کودک خود را افزایش دهید

     

    میراث گران بهایی که همه ما به عنوان پدر و مادر برای فرزندانمان به جای می گذاریم احساس عزت نفس است. این خصوصیت هدیه ای نیست که بتوان آن را از طریق وراثت به کودکان انتقال داد. عزت نفس بر اساس تجارب ما و از روزهای اول زندگی شروع به شکل گیری می کند و والدین در شکل دادن عزت نفس کودک خود تأثیر بسزایی دارند. کودکان از نوزادی وقتی که خود را در چشم والدین می بینند حس بودن را تجربه کرده و این احساس در آنها شروع به ایجاد شدن می کند. کلمات شما و رفتار و اعمالتان به عنوان والدین بیش از هر چیز دیگر در پرورش اعتماد به نفس کودکان تأثیر می گذارد. تمامی استعدادها و توانایی های بالقوه کودک نابود خواهد شد مگر اینکه حس عزت نفس آنها را فعال کرده و به هر کدام جهت بدهید. این امر ثابت شده که در صورت داشتن اعتماد به نفس بالا با قدرت بیشتری می توانیم با مشکلات برخورد کنیم و به موقعیت بهتری دست یابیم. کودکانی که احساس خوبی در مورد خودشان دارند با تعارضات و خرده ناملایمات بهتر کنار می آیند و فشارهای منفی را بیشتر تحمل می کنند. کودکانی که اعتماد به نفس بالایی دارند با بهره گیری از استعداد و خلاقیت خود به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تاثیر محیط قرار نمی گیرند. آنها بیشتر می خندند، بیشتر شادند و بیشتر از زندگی خود لذت می برند.

     

     

     

    برای پرورش اعتماد به نفس کودکان به شیوه های زیر می توان اقدام کرد:

     

     

     

    الف ـ تشویق کردن کودکان

     

    همه ما از قدرت تشویق و اهمیت آن باخبریم. یکی از روش های بسیار موثر در تربیت کودک و ارضاء نیازهای روانی او تشویق کارهای خوب کودک است. تشویق درست، به جا و به موقع باعث رشد اعتماد به نفس در انسان می شود. بچه ها باید به شیوه درست تشویق شوند تا احساس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند و حس لیاقت در آن ها رشد کند. اگر کودک در کارهای خوب مورد تحسین قرار گیرد به آن کارها متمایل می شود و بالعکس. تشویق آن ها هر چند کوچک احساس غرور را در آن ها ایجاد می کند. با تشویق مناسب کودک، به توانایی هایش دلگرم و نسبت به قابلیت هایش آگاه می شود.

     

    چیزی که هر کودکی باید آن را باور کند این است که« من می توانم این کار را انجام دهم» تمام تلاشی که والدین می توانند در این زمینه انجام دهند این است که به کودک فرصت دهند و از او حمایت کنند تا بتواند مهارت های تازه را به خوبی یاد بگیرد.

     

     

     

    رعایت اصول زیر برای مفید واقع شدن تشویق توصیه می شود

     

    ۱ ـ کار یا رفتار کودک مورد تشویق قرار گیرد نه خود او.

     

    ۲ ـ علت تشویق باید برای کودک مشخص شود.

     

    ۳ ـ تشویق صورت رشوه به خود نگیرد.

     

    ۴ ـ تشویق نباید از حد تجاوز کند، زیرا کودک را به غرور و خودبینی مبتلا می سازد. به طور کلی از تعریف و تحسین های بی پایه و اغراق آمیز پرهیز کنیم.

     

    ۵ ـ اگر کودک شما در یک زمینه خاص توانایی و استعداد دارد حتماً آن را شناسایی کنید و با تشویق آن باعث ایجاد پشتکار و میل به تمرین بیشتر در او شوید.

     

     

     

    ب ـ کمک به رشد حس استقلال در کودکان

     

    اجازه دادن به کودک برای انجام کارها به صورت مستقل در او احساس توانمندی و قدرت ایجاد می کند. استقلال و اعتماد به نفس ارتباطی نزدیک با هم دارند.

    خود ما وقتی وظایفی را که زندگی بر عهده ما قرار داده انجام می دهیم خودمان را با نگاه مثبت تری ارزیابی می کنیم. وقتی مهارت جدیدی می آموزیم اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنیم. چیزی که هر کودکی باید آن را باور کند این است که «من می توانم این کار را انجام دهم» تمامی تلاشی که والدین می توانند در این زمینه انجام دهند این است که به کودک فرصت دهند و از او حمایت کنند تا بتواند مهارت های تازه را به خوبی یاد بگیرد. در مقابل استفاده از کلمات تحقیر آمیز و مقایسه او با دیگران احساس بی ارزشی را در کودک به همراه می آورد. هیچ گاه سعی نکنید با حرف هایتان کودک را تحقیر سازید. جملاتی مثل ـ چه کار احمقانه ای ـ یا ـ تو چه کارهای بچه گانه ای انجام می دهی ـ باعث صدمه به کودک می شود. به کودک خود اجازه دهید که بداند هر کسی اشتباه می کند و شما همواره او را دوست دارید. حتی وقتی رفتارش مورد پسند شما نباشد. ما در مورد رفتارهای فرزندانمان می توانیم اظهار نظر کنیم ولی درباره شخصیت او نباید قضاوت کنیم. مثلاً وقتی از فرزندمان کار اشتباهی سرزد می توانیم نارضایتی خود را از انجام آن کار اعلام کنیم ولی نباید بگوییم چون آن کار را انجام داده آدم بدی است.

     

     

     

    ● برای کودک خود وقت بگذارید

     

    احترام گذاشتن به کودکان را به شکل های مختلف می توان نشان داد. از جمله وقت گذاشتن برای آنها است. با وقت گذاشتن برای بچه ها در واقع پیام غیر مستقیم به او می دهیم که برای تو ارزش زیادی قایلیم و دوست داریم وقتمان را با تو بگذرانیم. بچه ها در هر سنی که باشند چه نوزاد باشند چه در سنین بالاتر به سر ببرند نیاز به گذراندن زمانی خاص با والدین خود دارند.

     

    احترام به فرزندان را در مراحل مختلف رشد می توان با خوب گوش کردن و توجه به حرف های آنها نشان داد. با گوش کردن به حرف های کودک در واقع نشان می دهیم که برایش ارزش قایلیم و دوست داریم شنونده حرف های او باشیم.

     

    منظور از زمان خاص آن است که در آن ساعت ها پدر و مادر به انجام دادن هیچ کاری مشغول نباشند و کودک این احساس اختصاصی بودن زمان را برای خود درک کند. خیلی از والدین، بودن با بچه هایشان را فوق العاده می دانند. هر هفته یک شب خاص برای با هم بودن را برنامه ریزی کنید و به فرزندتان اجازه دهید که خودش تصمیم بگیرد که چگونه زمان را بگذراند. بچه هایی که توجهی را که از سوی والدین نیاز دارند دریافت نمی کنند اغلب کارها و رفتارهای اشتباه انجام می دهند. چون مطمئن هستند از این طریق می توانند توجه والدین را جلب کنند.

     

    اما در این بین از بهترین انواع وقت گذاشتن با کودکان عبارت است از:

     

    ● بازی کردن با آن ها:

     

     بازی کردن واقعاً هنر است. چون باید همبازی خوبی باشید.

     

    نشان ندهید از او بیشتر می دانید.

     

    در سطح فکری کودک با او همبازی شوید.

     

     مدام او را راهنمایی نکنید.

     

     تا وقتی پیش بینی می کنید که اوضاع خطرناک نشده برای کنترل کودک اقدامی نکنید. بسیاری از والدین آن قدر وقت صرف کنترل کردن کودکشان می گذارند که از وقت گذاشتن با کودک آن گونه که هر دو از کیفیتش راضی باشند غافل می مانند.

     

     گاهی گیج بازی در بیاورید و اعتراف کنید که اشتباه کرده اید.

     

     از دیگر راههای وقت گذاشتن با کودک گفت و شنود است:

     

    احترام به فرزندان را در مراحل مختلف رشد می توان با خوب گوش کردن و توجه به حرف های آن ها نشان داد. با گوش کردن به حرف های کودک در واقع نشان می دهیم که برایش ارزش قایلیم و دوست داریم شنونده حرف های او باشیم. از طرفی خوب گوش کردن والدین باعث می شود که کودک احساس خود را با والدین مطرح کند و بر آن سرپوش نگذارد.

     

    اگر برای صحبت با کودک وقت گذاشته نشود او احساس خــواهد کــرد که به انـدازه کافی خوب نیست و برای والدین بی اهمیت است.

     

    ▪برای صحبت کردن پهلو به پهلو و در کنار هم بنشینید.

     

    ▪نظرشان را در مورد چیزهایی که به آن ها مربوط است بپرسیم.

     

    ▪ ازتجربه های دوران کودکی خودمان و نیز وقایع زندگی خود کودک برایش حرف بزنیم. بچه ها عاشق این هستند که درباره خودشان بیشتر بدانند.

     

    چنانچه کودک از خانواده محبت ببیند و به محبت بزرگترها اطمینان داشته باشد همواره به عواملی که موجبات آسایش و استراحت وی را فراهم می کند اعتماد کامل خواهد داشت.

     

    کارتون دیدن با کودکان را با هم امتحان کنید. شما هم با دیدن آن ها ذوق کنید اما نه بیشتر از خود کودک:

     

    نشان دهید که عشق شما به فرزندتان غیر شرطی است. کودکان باید بی قید و شرط مورد محبت قرار بگیرند. محبت بی قید و شــرط یعــنی محبتی که هیچ شرطی برای ابراز آن تعیین نشده و بی دریغ نثار کودک می شود. در خانواده هایی که صمیمیت و محبت و مهربانی وجود دارد کودک می تواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبرو شود و از سوی دیگر بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی کند آن ها را به نحو مطلوبی تغییر دهد.

    ادامه دارد….

    موضوعات: همه, فرزند پروری  لینک ثابت



     [ 05:10:00 ب.ظ ]





      فرزند آزمون بزرگ الهی   ...

    فرزند، آزمون بزرگ الهی

    فرزندداری ارتباط تنگاتنگی با عواطف و احساسات بشری دارد و به بخش بزرگی از نیازهای عاطفی و احساسی بشر از این طریق پاسخ داده می شود. عشق و علاقه به فرزند همان اندازه که پاسخگوی عواطف و احساسات آدمی است همان اندازه مایه آزمون های بزرگی برای اوست. انسان ها به اشکال گوناگون در دام این آزمون گرفتار می شوند و به سادگی نمی توانند سربلند از آن بیرون آیند.

    خداوند گزارش می کند که برخی از مردم به فرزند تفاخر می ورزند (کهف، آیات 34 تا 39) و فرزند بیشتر را مایه تفاخر و بزرگی خود برمی شمارند و بدان بر دیگران تکبر می ورزند و خودنمایی می کنند (مریم، آیه77؛ و نیز سبا، آیات 34 و 35) همین تفاخر و تکاثرطلبی، آنان را از خود و خدا جدا می کند و موجبات شرک، کفر و انکار قیامت و معاد ایشان را فراهم می آورد. (کهف، آیات 34 و 36 و 37 و 42)

    البته برخی از فرزندان به طریق دیگر مایه گمراهی بشر می شوند و در دام خسران و زیان ابدی می افتند. (نوح، آیه 21) از این افراد می توان به کودکی اشاره کرد که حضرت خضر(علیه السلام) وی را می کشد چون زمینه کفر و گمراهی والدین خود را فراهم می آورد. از امیرمۆمنان علی(علیه السلام) این معنا درباره عبدالله بن زبیر آمده است که موجبات گمراهی پدرش زبیر را فراهم آورد و او را به جنگ با علی(علیه السلام) وادار کرد.خداوند در آیه 14 سوره تغابن از دشمنی برخی از فرزندان با پدران مۆمن خود در امر دین خبر می دهد (مجمع البیان، طبرسی، ج9 و 10، ص452) در همین آیه خداوند به مۆمنان توصیه می کند تا هوشیاری خود را حفظ کنند و از تأثیرات سوء فرزندان خود در امر دین بر حذر باشند؛ چنان که از ایشان خواسته است تا با عفو و گذشت و چشم پوشی همراه با هوشیاری زمینه بازگشت آنان به دین را فراهم آورده و اجازه ندهند تا ایشان به سبب تسلط عاطفی خود بر والدین آنان را گمراه کنند. در حقیقت مدارا با فرزندان باید به شکلی باشد که ایشان به دین بازگردند نه اینکه موجبات تزلزل دینی والدین را فراهم آورند و آنها را به راهی که می روند ببرند و در دام گمراهی افکنند.

    اصولا یکی از روش های آزمون الهی، آزمون با نعمت است که از این جمله می توان به آزمون انسان ها با فرزندان اشاره کرد. از این رو خداوند در آیاتی از جمله 28 سوره انفال و 14 و 15 سوره تغابن نسبت به آزمایش مۆمنان از طریق فرزندان هشدار می دهد تا آمادگی روحی و روانی برای این آزمون سخت و خطرناک داشته باشند. این آزمون، اشکال گوناگونی دارد که از جمله آنها مرگ فرزندان است . (بقره، آیه 155)

    خداوند در آیه 34 سوره ص، افکنده شدن جنازه فرزند سلیمان بر تختش را وسیله ای برای آزمایش او می داند و در آیات 83 تا 106 صافات، حضرت ابراهیم (علیه السلام) مأمور ذبح فرزندش می شود تا اینگونه، آزمون الهی را بگذراند.

    از نظر بسیاری از مردم ارزش فرزند گاه حتی از دین و ایمان و آخرت نیز فراتر می رود و این گونه است که بسیاری از مردم دین و ایمان خویش را فدای فرزند می کنند.

    از این رو خداوند به مۆمنان هشدار می دهد تا در مقایسه و ارزیابی خود به درستی حرکت کنند و فرزند را فراتر از ارزش های اعتقادی و اموری چون خدا و جهاد و آخرت قرار ندهند. بنابراین لازم است تا انسان های مۆمن با پایین قراردادن ارزش فرزند درمقایسه با ارزش های الهی، پیامبر(صلی الله علیه وآله)، جهاد و آخرت، درمسیر تعالی و کمال به درستی گام بردارند. (توبه، آیه 24)

    البته از نظر قرآن، فرزند خود یک ارزش است به شرط آنکه درمسیر تعالی وکمال مورد ارزیابی قرار گیرد و عامل بازدارنده نباشد.

    با این همه حتی اگر فرزند به عنوان یک ارزش و نعمت الهی با دیگر امور چون احسان و انفاق و محبت به خدا و اولیای الهی سنجیده شود، فرزند درمقایسه با آن باقیات صالحات، دارای ارزش محدود و ناچیزی است. (کهف، آیه46)

    به سخن دیگر، امیدبستن به فرزند، درمقایسه با امیدواربودن به پاداش الهی امری کم ارزش و ناچیز است؛ بنابراین باید توجه بیشتری به دیگر باقیات صالحات داشت و برای ذخیره آخرت و دست یابی به کمالات از آن بهره برد.

    خداوند در آیاتی از جمله 28 سوره انفال و 14 و 15 سوره تغابن نسبت به آزمایش مۆمنان از طریق فرزندان هشدار می دهد تا آمادگی روحی و روانی برای این آزمون سخت و خطرناک داشته باشند. این آزمون، اشکال گوناگونی دارد که از جمله آنها مرگ فرزندان است

    حقوق طرفین

    هریک از فرزند و والدین حقوق و تکالیفی دارند که لازم است آن را رعایت کنند. فرزند سالم و صالح فرزندی است که به این دو تکالیف و حقوق خویش به درستی آگاه باشد و براساس آن حرکت کند.

    از وظایف والدین نسبت به فرزند آن است که نام خوب و زیبایی برای وی برگزینند تا در آینده از نام خویش شرمگین نشود. در روایات از جمله حقوق فرزند انتخاب نام خوب دانسته شده است.

    از دیگر وظایف والدین تعلیم و تربیت فرزندان است. تعلیم و تربیت از هر چیزی حتی تغذیه نیز واجب تر است. البته این بدان معنا نیست که فرزندان از تغذیه و بهداشت مناسب و خوب برخوردار نباشند، بلکه به معنای توجه ویژه پدر و مادر به تربیت و تعلیم فرزندان است. بنابراین نباید عشق و علاقه به فرزندان، والدین را از تربیت و تعلیم درست غافل سازد.

    خداوند در آیات 58 و 59 سوره نور، به والدین سفارش می کند تا در تربیت فرزندان کوشا باشند و مسائل مهمی چون آداب زندگی و ریزه کاری های آن را بیاموزند. از آن جمله بر ایشان است که به فرزندان بیاموزند که چگونه می بایست در خلوتگاه والدین رفت و آمد کنند و بی اجازه ایشان به هرجایی نروند.

    در آیات 17 و 19 سوره لقمان، آموزش اخلاق و آداب معاشرت از مهمترین وظایف پدر نسبت به فرزندش بیان شده است. بنابراین محبت و عشق نباید مانع آموزش های سخت و ناخوش اخلاقی و آداب معاشرت شود.

    حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «ما نحل والد ولدا نحلا افضل من ادب حسن؛ هیچ پدری هدیه ای بهتر از تربیت نیکو به فرزندش نداده است.»(نوری الطبرسی، میرزا حسین؛ مستدرک الوسائل ج15، ص165)

    پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «لأن یودب الرجل ولده خیر له من ان یتصدق کل یوم ینصف صاں اگر پدری فرزندش را تربیت کند، بهتر از این است که روزی یک و نیم کیلوگرم طعام صدقه بدهد.» (حرعاملی، محمدبن الحسن؛ وسایل الشیعه، ج15، ص195)

    بخش قرآن تبیان

    منبع: روزنامه کیهان ؛مقاله کریم صاقتی

     

     

     

     

    ادامه »

    صفحات: 1 · 2 · 3

    موضوعات: همه, تربیت فرزند شیعه, فرزند پروری  لینک ثابت



    [یکشنبه 1393-06-30] [ 06:13:00 ب.ظ ]





      فرزند صالح بزرگترین نعمت الهی   ...

    آرزوی فرزند، آرزوی هر انسان

    هر موجودی، خواسته و ناخواسته بر آن است تا نوع خود را حفظ کند. این بقای نوع، هر چند که در بسیاری از موجودات به عنوان یک قانون و سنت الهی صورت می گیرد و به شکل غریزی در نهاد همگان قرار داده شده اما در نوع انسانی، به سبب وجود اراده و اختیار، معنا و مفهوم دیگری می یابد. همه موجودات بطور طبیعی و غریزی به فرزندداری گرایش داشته و اقدام به آن می کنند.

    در نهاد همه موجودات علاقه به فرزند به هر شکل آن قرار داده شده است. در انسان نیز این علاقه و محبت وجود دارد (آل عمران، آیه 14 و توبه، آیه 24) و تولید نسل یکی از دغدغه ها و علاقه مندی های انسانی است تا این گونه بقای نسلی تضمین گردد.

    از گزارش خداوند در آیه 189 سوره اعراف درباره آدم و حوا (علیهما السلام) این معنا به دست می آید که ایشان آرزوی داشتن فرزندی صالح را داشتند؛ زیرا مراد از نفس واحده همان حضرت آدم(علیه السلام) و منظور از زوجها همان همسرش حضرت حوا(علیه السلام) است (جامع البیان، طبری، ج 6، جزء 9، ص 190) آن دو بزرگوار هنگامی که دریافتند که حوا آبستن است، از خداوند خواستند تا فرزندی صالح و سالم به ایشان ارزانی کند. به این معنا که از نظر اعضا کامل و بدون بیماری و نقص باشد و از نظر روحی و اعتقادی نیز در مسیر کمال گام بردارد. (اعراف، آیه 189 و 190 و نیز المیزان، ج 8، ص 375)

    از این آیات همچنین به دست می آید که هر انسانی این گونه است و آرزوی داشتن فرزندی سالم و صالح را دارد و از خداوند می خواهد که فرزندی سالم و صالح به ایشان عنایت کند تا این گونه سپاسگزار نعمت های الهی باشند؛ ولی با این همه، بسیاری از همسران پس از برخورداری از فرزندی اینچنین، راه ناشکری را در پیش می گیرند و گمان می کنند که در تولید فرزند کسی غیر از خداوند نقش داشته است، در حالی که اینچنین نیست و تنها خداوند است که این نعمت فرزندداری و فرزند سالم را به ایشان بخشیده است. (همان)

    علاقه به فرزند اختصاص به عامه مردم ندارد، بلکه حتی پیامبران اولوالعزم چون حضرت ابراهیم(علیه السلام) به فرزند علاقه مند بود و از آن جایی که تا زمان پیری فرزندی نداشت، همواره دغدغه بی فرزندی او را می آزرد. از این رو با بشارت فرزندداری از سوی فرشتگان، ضمن شگفتی و تعجب، شادان می شود و همسرش این شادی را به صورت صوت و هیجانات صدایی ابراز می کند. (حجر، آیات 51 تا 54؛ و هود، آیات 69 تا 72) همچنین حضرت زکریا(علیه السلام) نیز با بشارت فرزندی به نام یحیی(علیه السلام) خوشحال می شود و با روزه سکوت، این نعمت را شکر می گذارد. (آل عمران، آیات 38 و 39؛ و نیز مریم، آیات 2 تا 7)

    در آیات 17 و 19 سوره لقمان، آموزش اخلاق و آداب معاشرت از مهمترین وظایف پدر نسبت به فرزندش بیان شده است. بنابراین محبت و عشق نباید مانع آموزش های سخت و ناخوش اخلاقی و آداب معاشرت شود

    خداوند در آیه 14 سوره آل عمران، بیان می کند که در ذات انسان ها علاقه به فرزند قرار داده شده و همین عامل خود عامل گمراهی بشر نیز می شود، زیرا در دام این زینت دنیایی می افتد و مسیر تعالی را گم می کند و یا از آن دور می شود؛ زیرا محبت ویژه به فرزند همانند محبت به زن و مال و متاع دنیای فریبنده، اجازه نمی دهد تا در مسیر آخرت و کمال گام های درست و استوار را بردارد.فرزند سالم و صالح یکی از نعمت های الهی به بندگان است که بدین ترتیب نعمت و فضل الهی بر بندگان تمام می شود و آرامش و آسایشی خاص فزون تر از آرامش ابتدایی وجود همسران، در کنار هم پدید می آید.

    با این همه بسیاری از مردم قدر این نعمت و فضل بزرگ الهی را نمی دانند و همان گونه که در زندگی شخصی نسبت به نعمت های الهی راه ناسپاسی را در پیش می گیرند، همچنین نسبت به فضل فرزند این گونه عمل می کنند و کفران نعمت می کنند

    صفحات: 1 · 2

    موضوعات: همه, تربیت فرزند شیعه, فرزند پروری  لینک ثابت



     [ 06:10:00 ب.ظ ]





      بهانه هایی برای بچه دار نشدن .....   ...

    الان یکی از دغدغه‌های مذهبی‌های ما رزق نیست، بلکه تربیت صحیح فرزندان است. این یکی از فتنه‌های شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است.

    «تعریف‌ها» زندگی آدم‌ها را عوض می‌کند

    چگونگی تعریف ما از زندگی و پدیده‌های آن، قطعاً مدار زندگی‌مان را عوض می‌کند. امروزه تعریف ما مثلاً از پدر بودن یا مادر بودن خراب شده است. یعنی به خاطر فضای زندگی تکنولوژیک، به خاطر فرهنگ‌های القایی، به خاطر تهاجم فرهنگی و بسیاری مسائل دیگر، تعاریف‌ ما تغییر کرده است. ما در موضوع فرزند دچار استحاله‌ی در تعریف شده‌ایم. مثلاً فرزند در بعضی موارد به ابزار پیوند دهنده‌ی زن و شوهری تبدیل می‌شود که در آستانه‌ی جدا شدن هستند!

    برخی افراد برای این فرزند می‌آورند که زندگیشان را گرم کند! انگار که این فرزند چسب دوقلو است! در نگاه دیگر، فرزند عصای پیری است. در نگاهی دیگر، فرزند برای لذت بچه ‌داشتن است. در نگاهی، اگر فرزند نیاوریم، چه کنیم؟ این عوامل، پرکردن بی ‌معنی‌ زندگی است و البته هر کدام از این تعاریف را فرض بگیرید، یک منظومه‌ای را هم بعد از خودش ایجاد و ایجاب می‌کند.

     

    احکام الهی یک سلسله‌ی واحد است

    اسلام دیدگاهی در مورد فرزند و رزق و روزی او دارد و صراحتاً می‌گوید: «لا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکمْ خَشْیة إِمْلَاقٍ» (سوره‌ی مبارکه‌‌ی إسراء، آیه‌ی 131) بچه‌هایتان را از ترس گرسنه ‌ماندن و فقیر شدن نکُشید.

    این دستور اسلام، و یک منظومه‌ای از معارف است. البته در آن زمان بلد نبودند جلوی تشکیل نطفه را بگیرند و بچه را می‌کشتند، اما الان بلد هستند و کلّاً بچه‌دار نمی‌شوند!

    اگرچه این یک بحث فقهی است و می‌گویند این دقیقاً آن نیست، ولی طرح موضوعش همان است. بالاخره اگر کسی پیشگیری کند، باز هم همان وجه «خشیة‌ املاق» مهم است. یعنی نیت «خشیة املاق» نیت الهی نیست.

    از سوی دیگر در مورد ارتقای شخصیت خود انسان هم تجربه‌ی عینی نشان می‌دهد که هیچ بستری مانند فرزند و فرزندآوری، برای فضای عملکرد یک انسان مفید نیست و آن را به چالش‌ نمی‌کشد

    فرزند جایگاه والایی در منظومه‌ی توحیدی دارد

    یک بحث استثنائی‌ قرآن درباره‌ی فرزند، در آیات ابتدایی سوره‌‌ی مبارکه‌ی «مریم» و در مورد حضرت زکریا علیه‌السلام است.

    جناب زکریا این گونه به پروردگارش می‌گوید که: «قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیباً وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِک رَبِّ شَقِیاً» (سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم، آیه‌ی 4) پروردگارا من پیر شده‌ام، ولی این‌طور هم نیستم که بگویم نمی‌شود؛ «وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِن وَرَائِی» (بخشی از آیه‌ی پنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم) من یک مَوالی‌ای دارم و نگرانشان هستم. منظورش از موالی چیست؟ آیا یعنی خانواده‌ای دارم؟

    خیر؛ می‌گوید: «وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِن وَرَائِی» و ضمناً هم می‌دانم که «فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلِیّاً» (بخشی از آیه‌ی پنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم)

    نمی‌گوید من از جانب تو غلام می‌خواهم. نمی‌گوید: فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلداً، بلکه می‌گوید: «فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلیّاً». می‌گوید «ولیّ» می‌خواهم. یعنی یک مسیری را آمده و یک حرکت توحیدی را شروع کرده و حالا نگران است که در آینده برای این حرکت چه اتفاقی خواهد افتاد. یعنی می‌خواهد یک کسی، این حرکت توحیدی را ادامه دهد. بعد توضیح می‌دهد و می‌گوید: «یرِثُنِی وَیرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوب». (بخشی از آیه‌ی ششم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم)

    ارث نبوت برایش مهم است، نه این‌که من دچار کهولت سن هستم و می‌ترسم این پول‌هایی که جمع کرده‌ام، چه خواهد شد! او «ولیّ» می‌خواهد. می‌گوید من پرچم توحید را برافراشته‌ام و بعد از رفتنم نگران این پرچم توحید هستم. به خاطر اینکه موسی وقتی از میان قومش رفت، همه‌ی تلاش‌های او را به هم ریختند. پس حالا من یک کسی را می‌خواهم که ولیّ باشد تا این پرچم توحید را به دست او بسپارم.

    فرزندش را برای ادامه‌ی ولایتش می‌خواهد و این همان نگاهی است که همه‌ی انبیاء به فرزندانشان دارند.

     

    ابراهیم نبی علیه ‌السلام فرزندش اسماعیل را ادامه‌ی آن حرکت توحید در نظر می‌گیرد.

    بعد از انبیاء هم، ما در وصیتنامه‌ی امیرالمومنین علیه‌السلام همین دغدغه‌ی توحیدی را می‌بینیم. آنها فرزند را در این منظومه می‌خواستند. در این منظومه فرزند از اول نذر توحید شده است و ما این را در قرآن داریم.

    در سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران برمی‌خوریم به خانمی که از آن تعبیر می‌شود به «امْرَأَةُ عِمْرَانَ». این همسر عمران، همان مادر حضرت مریم است که «نَذَرْتُ لَک مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا» (بخشی از آیه‌ی سی ‌و پنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی آل‌عمران)؛ فرزند درون رحمش را نذر خداوند کرد و این یعنی همان بسته‌ی «نگران رزق نباش»، زیرا این فرزند افق بلندی دارد.

    مادرش می‌گوید من این بچه را به دنیا می‌آورم، ولی این بچه برای من نیست؛ این بچه‌ی تو است که یک مدتی به من امانتش می‌دهی تا بزرگش کنم. این کودک من، آزادِ در راه توست و در بند من نیست، بچه‌ی نذر شده است. خداوند متعال هم متقابلاً می‌فرماید: «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا» (بخشی از آیه‌ی سی و هفت سوره‌ی مبارکه‌‌ی آل‌عمران) یعنی قبولش کرد و رشدش را بر عهده گرفت. خداوند کفالت فرزند ما را بر عهده می‌گیرد، ولی به شرطی که او را سپرده باشیم به خدا.

     

    یکی از حیله‌های شیطان، تربیت است

    در منظومه‌ی توحیدی می‌توان گفت که خیال آدم‌ها باید کاملاً از رزق و روزی راحت باشد. حتی بهتر بگویم که خیال آدم‌ها باید از رشد و تربیت فرزندشان هم راحت باشد.

    الان دغدغه‌ ی مذهبی‌های ما رزق نیست، بلکه تربیت صحیح فرزندان است. این یکی از فتنه‌های شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است که: آیا اگر بچه‌هایی به دنیا بیاورم، می توانم تربیتشان کنم یا نه؟

    به عبارتی همان «خَشیَةَ إملاقٍ» را به اسم تربیت مطرح و وسوسه می‌کند. قرآن صریحاً گفته که اگر پدران و مادران توانستند فرزندانشان را نذر خداوندشان کنند، خداوند خودش تربیت آن را کفایت می‌کند.

    در قرآن، آن‌جا که می‌گوید شیطان از چپ و راست و جلو و عقب می‌آید، مرحوم علامه‌ی طباطبایی توضیح می‌دهد که یعنی به اسم کار خوب، مانع کار خوب می‌شود.

    حواسمان باشد مراد از این حرف ها، این نیست که اگر چنین کاری کردیم، دیگر لازم نیست به رشد و تربیت بچه‌ها اقدام کنیم؛ بلکه می‌گوییم آدم برای رشد و رزقش تلاش کند و خیالش هم راحت باشد که کسی پشتش ایستاده است. مگر شده کسی به خدا اعتماد کند و جواب نگیرد؟

    مشکل این‌جاست که ما به شکل «بگیر و نگیر» اعتماد می‌کنیم؛ یکی دو روز اعتماد می‌کنیم، اما شک می‌کنیم و دیگر ادامه نمی‌دهیم.

    چقدر آدم‌ها در تاریخ از ترس ذلیل ‌نشدن، ذلیلانه زندگی می‌کنند. این روایت را امیرالمومنین علیه‌السلام ‌فرموده که: از ترس ذلیل‌ شدن، ذلیل زندگی نکنید. اگر در “منظومه‌ی اعتماد به خدا” همه چیز درست و کامل چیده شود و‌ این زنجیره قطع و وصل نداشته باشد و اتصالی نکند، این سیستم قطعاً درست کار خواهد کرد.

    نمی‌خواهم بگویم که اگر چنین کاری کردیم، دیگر لازم نیست به رشد و تربیت بچه‌ها اقدام کنیم؛ بلکه می‌گویم آدم برای رشد و رزقش تلاش کند و خیالش هم راحت باشد که کسی پشتش ایستاده است. مگر شده کسی به خدا اعتماد کند و جواب نگیرد؟

    برای بچه ‌نخواستن باید جواب داشته باشیم

    علامه‌ی طباطبایی در تفسیر المیزان ‌نوشته‌اند: بشری که الان به وجود آمده، ماحصل توالد ‌نسل‌ قبلی خودش است. بشر آینده‌ای که الان نیست نیز حاصل توالد نسل امروز است. شما تصور کن اگر مردمان ده نسل پیش به این جمع‌بندی می‌رسیدند که هیچ احتیاجی به فرزندآوری نیست و چرا زحمت بچه‌داری را به خودشان بدهند؛ یعنی اگر ده نسل پیش تصمیم می‌گرفتند که این ماجرا را قطع کنند، نسل امروز اصلاً وجود نداشت. یعنی بودن من و شما بر روی زمین حاصل یک توالدی است که از قبل اتفاق افتاده است. اگر با یک دید بشر دوستانه هم به این مسأله نگاه کنیم، باید برای توالد ارزش قائل باشیم.

    حالا حرف سر همین است و قرآن صراحتاً می‌فرماید: «هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یکن شَیئاً مَّذْکورًا» (سوره‌ی مبارکه‌‌ی انسان، آیه‌ی1) انسان در واقع شئ بوده، اما مذکور نبوده است. یعنی الان هم انسان‌های نسل آینده هستند، اما مذکور نیستند و شما باید بگویید به چه حقی او را غیر مذکورش کرده‌ای؟ ما احساس می‌کنیم چیزی به گردن ما نیست و همین است که هست، دلم نخواست! حال آنکه در آن دنیا باید در قبال چنین نخواستن‌هایی پاسخگو باشیم.

    از سوی دیگر در مورد ارتقای شخصیت خود انسان هم تجربه‌ی عینی نشان می‌دهد که هیچ بستری مانند فرزند و فرزندآوری، برای فضای عملکرد یک انسان مفید نیست و آن را به چالش‌ نمی‌کشد.

    فرآوری: زهرا اجلال

    بخش قرآن تبیان

    موضوعات: فرزند پروری  لینک ثابت



     [ 06:03:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    حلال جمیع مشکلات است حسین شوینده ی لوح سیئات است حسین ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست جائی که سفینه ی نجات است حسین
     
     
    مداحی های محرم