مهمان کربلا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   






موضوعات

  • همه
  • همه
  • سفارش های بزرگان
  • داستان های کوتاه
  • نکته های ناب قرانی
  • عفاف و حجاب
  • ظهور
  • اطلاعات عمومی
  • به یاد شهدا ...
  • نماز
  • تربیت فرزند شیعه
  • فرزند پروری
  • سلامتی
  • شهدای و ایثار گران حوزوی
  • بزرگان حوزه
  • شعر
  • شناخت اهل بیت
  • طب سنتی
  • آشپزی ( کیک )
  • طنز
  • غدیر
  • عکس و حرف
  • اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ
  • جوان و جوانی
  • ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ
  • ﻭﻻﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • خداوندا
  • زندگینامه
  • احکام بانوان
  • متن ادبی
  • آشپزی ( انواع غذا )
  • آشپزی ( نکته ها )
  • کلیپ
  • دانلود
  • همسرداری
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • رمضان
  • آشپزی ( آش ها)
  • عروسک بافی
  • مناسبت ها
  • لبخند های پشت خاکریز
  • معرفی کتاب
  • حدیث
  • احادیث
  • احادیث اخلاقی
  • ائمه اطهار
  • آشپزی
  • سوپ ها
  • ماه محرم
  • دهه چهارم
  • عدل الهی
  • نشانه های مؤمن چیست ؟
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • جنگ نرم
  • رشد و خود سازی
  • داروخانه معنوی
  • متفرقه دینی
  • کودک و سیسمونی


  • اسفند 1394
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << < جاری> >>
    1 2 3 4 5 6 7
    8 9 10 11 12 13 14
    15 16 17 18 19 20 21
    22 23 24 25 26 27 28
    29            




    آخرین مطاب






    آمار

  • امروز: 153
  • دیروز: 452
  • 7 روز قبل: 1223
  • 1 ماه قبل: 3571
  • کل بازدیدها: 448008




  • خبرنامه





    کاربران آنلاین

  • گلپونه
  • فاطر
  • مدیر النفیسه
  • ذاكري
  • زفاک
  • سعید رضایی
  • مدیر سایت
  • فاطمه کرمانی




  • لبخند های پشت خاکریز

    مهدویت امام زمان (عج)



    بازی های دفاع مقدس

    مهدویت امام زمان (عج)



    کرامات و داستان های ائمه اطهار

    آیه قرآن



    دانشنامه امام علی

    آیه قرآن



    اولین های دفاع مقدس

    وصیت شهدا



    جستجو





    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته



    وصیت نامه موضوعی شهدا

    وصیت شهدا



    روز شمار غیبت





    معرفی صفحه وبلاگ به یک دوست






    بازی تمرکز حواس





    جستجو

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت




    رتبه



      عطری خوشبو مخصوص مومنان (مرگ از منظر روایات)   ...

    مرگ از منظر روایات

    1 ـ از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) درخواست شد مرگ را وصف كند، فرمود: برای گروهی نوید به نعمت‌های همیشگی است و برای دسته‌ای وعید به عذاب ابد و برای طایفه‌ای هول و ترس است: “إمّا بشارة بنعیم الأبد وإمّا بشارةٌ بعذاب الأبد، وإمّا تحزین و تهویل"(1).

    در روایت حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) می‌بینیم همراهان بیمار خواستند مرگ را برای آنان تعریف فرماید و امام (علیه‌السلام) در پاسخ آنان فرمود: “الموت هو المصفّاة"؛ مرگ حقیقتی تصفیه كننده است. پس امری است وجودی و مخلوق؛

    2 ـ از امام مجتبی (علیه‌السلام) سؤال شد: مرگی كه مردم به آن آگاهی ندارند چیست؟

    فرمود: بزرگترین سروری است كه بر مؤمنان وارد می‌شود؛ چرا كه از سرای سختی‌ها به نعمت‌های همیشگی انتقال می‌یابند و بزرگترین درد و مصیبت است بر كافران، زیرا از دنیا كه بهشتش محسوب می‌داشتند به آتشی منتقل خواهند شد كه هیچ نابودی و زوال ندارد: “ما الموت الذى جهلوه؟ قال: أعظم سرور یرد علی المؤمنین إذنقلوا عن دارالنّكد إلی نعیم الأبد، و أعظم ثبور یرد علی الكافرین إذنقلوا عن جنّتهم إلی نارلاتبید و لا تنفد"(2)

    3 ـ امام حسین (علیه‌السلام) در روز عاشورا چهره‌ی‌ زیبایی از مرگ ترسیم كرد، در حالی كه آن به آن به مرگ نزدیك می‌شد و چهره ملكوتی او برافروخته تر و گل‌گون‌تر می‌گشت؛ در آن حال خطاب به یاران باوفا فرمود: “صبراً بنى الكرام، فما الموت إلّا قنطرة یعبر بكم عن البؤس و الضّرّاء إلی الجنان الواسطة و النّعیم الدائمة، فأیّكم یكره أن ینتقل من سجن إلی قصر، و ما هو لأعدائكم إلّا كمن ینتقل من قصر إلی سجنٍ و عذابٍ، إنّ أبى حدّثنى عن رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) إنّ الدّنیا سجن المؤمن و جنّة الكافر و الموت جسر هؤلاء إلی جنانهم و جسر هؤلاء إلی جحیمهم، ما كذبت و لا كذبت"(3)؛ شكیبایی كنید ای فرزندان مردان بزرگوار، مرگ تنها پلی است كه شما را از ناراحتی‌ها و رنج‌ها به باغ‌های وسیع بهشت و نعمت‌های جاودان منتقل می‌كند. كدام یك از شما از انتقال یافتن از زندان به قصر ناراحتید؟ امّا مردن نسبت به دشمنان شما مانند این است كه شخصی را از قصری به زندان و عذاب منتقل كنند. پدرم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرمود: كه دنیا زندان مؤمن و بهشت كافر است و مرگ، پل آنان به باغ‌های بهشت و پل اینان به جهنم خواهد بود. نه برایم دروغ گفته اند و نه من دروغ می‌گویم.

    4 ـ از امام سجّاد (علیه‌السلام) حقیقت مرگ را جویا شدند. فرمود: “للمؤمن كنزع ثیابٍ و سخةٍ قملةٍ و فكّ قیود و أغلال ثقیلةٍ و الاستبدال بأفخر الثّیاب و أطیبها روائح و أوطی‌ی‌ المراكب و آنس المنازل و للكافر كخلع ثیابٍ فاخرةٍ و النقل عن منازل أنیسةٍ و الاستبدال بأوسخ الثّیاب و أخشنها و أوحش المنازل و أعظم العذاب"(4)؛ مرگ برای مؤمن مانند كندن لباس چركین و پر حشره است و گشودن غل و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به فاخرترین لباس‌ها و خوشبوترین عطرها و راهوارترین مركب‌ها و مناسب ترین منزل‌ها و برای كافر مانند كندن لباس فاخر و انتقال از منزل‌های مورد علاقه و تبدیل آن به چركترین و خشن ترین لباس‌ها و وحشتناكترین منزل‌ها و بزرگترین عذاب‌هاست.

    5 ـ به امام صادق (علیه‌السلام) عرض شد مرگ را برای ما وصف كن.

    فرمود: برای مؤمن مانند بهترین بوی خوشی است كه آن را ببوید و آن بوی پاكیزه سبب شود همه‌ی‌ درد و رنج از او رخت بربندد و برای كافر مانند گاز گرفتن و گزیدن افعی‌ها و كژدم‌هاست یا شدیدتر: “للمؤمن كأطیب ریح یشمّه فینعس لطیبه وینقطع التّعب و الألم كلّه عنه و للكافر كلسع الأفاعى و لدغ العقارب أو أشدّ…” (5). بنابراین، مرگ برای مؤمن به منزله بوییدن بهترین گل و عطر و برای كافر همانند گزیدن مار و عقرب است.

    6 ـ حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) بر بیماری وارد گردید كه در حال بی‌هوشی مرگ بود و به كسی پاسخ نمی‌داد. اطرافیان بیمار گفتند: یابن رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) دوست داریم حقیقت مرگ و وضع بیمار ما را شرح دهید. فرمود: “الموت هو المصفّاة تصفّى المؤمنین من ذنوبهم فیكون آخر ألمٍ یُصیبهم كفّارة آخر وزر بقى علیهم و تصفّى الكافرین من حسناتهم فیكون آخر لذّة أو راحة تلحقهم، و هو اخر ثواب حسنة تكون لهم و أمّا صاحبكم هذا فقد نخل من الذنوب نخلا ً و صفّی من الاثام تصفیة و خلّص حتی نقى كما ینقى الثّوب من الوسخ و صلح لمعاشرتنا أهل البیت فى دارنا دارالأبد” (6)؛ مرگ وسیله و ابزار تصفیه است كه همه باید از آن بگذرند، كه مؤمنان را از گناه پاك می‌كند و آخرین ناراحتی این عالم است و كفّاره آخرین گناهان آنان به شمار می‌رود. در حالی كه كافران را از نعمت‌هایشان جدا می‌كند و آخرین لذّتی است كه به آنان می‌رسد و آخرین پاداش كار خوبی است كه احیاناً انجام داده اند. امّا این بیمار محتضر شما به طور كلّی از گناهانش پاك شد و از معاصی بیرون آمد و خالص شد؛ آن سان كه لباس چركین با شستشو پاك می‌شود. او هم اكنون این شایستگی را پیدا كرد كه در سرای جاوید با ما اهل بیت باشد(7).

    تنها برای اندکی از ابنای بشر، مرگ، آرامشی خوشتر از زندگی و سرآغاز حیاتی جاودانه است؛ اینان بر آستان مرگ راحت سر فرود می آورنند.

    7 ـ از حضرت جوادالائمه (علیه‌السلام) حقیقت مرگ را جویا شدند. فرمود: “هو النّوم الّذى یأتیكم كلّ لیلة إلّا أنّه طویل مدّته لاینتبه منه إلّا یوم القیامة. فمن رأی فى نومه من أصناف الفرح ما لا یقادر قدره و من أصناف الأهوال ما لا یقادر قدره فكیف حال فرح فى النّوم و وجل فیه. هذا هو الموت. فاستعدّوا له"(8)؛ مرگ همان خوابی است كه هر شب به سراغ شما می‌آید، جز این كه مدّتش طولانی است و انسان از آن تا روز قیامت بیدار نمی‌شود. هر كسی در خوابش آن اندازه از انواع خوشحالی‌ها و اقسام وحشت‌ها می‌بیند كه نمی‌تواند به حساب آورد. پس حال خوشحالی و ترس در خواب چگونه است؟ این همان مرگ است. بنابراین، برای آن آماده شوید.

    باری روایات فراوان دیگری در این زمینه به چشم می‌خورد كه حقیقت مرگ در برخی از آنها وصف و در برخی تعریف شده است؛ چنان‌كه در روایت حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) می‌بینیم همراهان بیمار خواستند مرگ را برای آنان تعریف فرماید و امام (علیه‌السلام) در پاسخ آنان فرمود: “الموت هو المصفّاة"؛ مرگ حقیقتی تصفیه كننده است. پس امری است وجودی و مخلوق؛ آن سان كه در قرآن آمده است: “الّذی خلق الموت و الحیوة لِیبْلُوَكم أیّكم أحسن عملا ً"(9)؛ خدایی كه مرگ و زندگی را آفرید تا شما بندگان را بیازماید تا كدام نیكوكارتر و خلوص اعمالش بیشتر است. بنابراین، حیات و ممات دو نحوه‌ی‌ حركت از حركت‌های شی‌ی‌ متحرّك است.

    پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مرگ را در عبارتی شیرین و شیوا چنین وصف فرمود: “یا على… ما خلقت أنت و لا هم لدار الفناء بل خلقتم لدار البقاء و لكنّكم تنتقلون من دار إلی دار"(10)؛ ای علی تو و مردم برای سرای فانی آفریده نشدید، بلكه برای بقا در سرای جاودان خلق گشته و از سرایی به سرایی دگر منتقل خواهید شد.(11)

    ___________________

    (1) بحار، ج 6، ص 153.

    (2) همان، ص 154.

    (3) بحار، ج 6، ص 154.

    (4) همان.

    (5) بحار، ج 6، ص 152.

    (6) همان، ص 155.

    (7) ر.ك معانی الأخبار صدوق، ص287، باب معنی الموت.

    (8) بحار، ج 6، ص 154.

    (9) سوره‌ی‌ ملك، آیه‌ی‌ 2.

    (10) بحار، ج37، ص146.

    (11)تفسیر موضوعی قرآن، ج4، جوادی آملی

    شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان

    منبع : سایت تبیان

    موضوعات: احادیث  لینک ثابت



    [جمعه 1394-12-14] [ 08:39:00 ب.ظ ]





      چگونه آسان جان دهیم؟   ...

     

    با مراجعه به تفاسیر درباره فضیلت سورة یاسین‌ آمد است: هر کس سوره یاسین را بخواند و خدا را به وسیله آن اراده کند، مورد آمرزش خداوند قرار می گیرد و در برابر این قرائت، اجر کسی که دوازده مرتبه قرآن را خوانده باشد، به او اعطا می شود، و چه بسا اگر مریضی نزد او سوره یاسین قرائت شود، به عدد هر حرفی از این سوره، ده ملک از ملائکه الهی جلوی روی او صف می کشند و برای او از درگاه خدا استغفار می کنند و هنگام قبض روح او حاضر می شوند و او را تشییع جنازه می کنند و بر بدن او نماز میّت اقامه می کنند و هنگام دفن او حاضر می شوند. چه بسا مریضی در حالی که در سکرات موت باشد و این سوره را قرائت کند یا این که این سوره نزد وی قرائت شود، رضوان خازن بهشت با شربتی از بهشت نزد وی می آید و به او از آن شربت می نوشاند و با نوشیدن این شراب بهشتی می میرد، در حالی که سیراب هست و سیراب برانگیخته می شود.[1] نیز در روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است که سوره یس، خواننده‌ آن را خیر دنیا و آخرت عنایت می فرماید و از او بلاهای دنیا و ترس های آخرت را دفع می کند و از صاحبش هر شرّی را دفع می کند..[2]

    دربارة تأثیر و فضیلت سورة صافات، اُبی بن کعب از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند :"هر کس سوره صافات را قرائت کند، به عدد هر جنّ و شیطان به او ده حسنه پاداش اعطا خواند شد و از تردیدها و وسوسه های شیاطین دور خواهد شد. علاوه بر این که از شرک مبرّا خواهد گشت. نیز دو ملک محافظ وی که از او حفاظت می کنند، در روز قیامت شهادت خواهند داد که شخص قاری نسبت به مرسلین و رسولان الهی مؤمن بوده است".

    در روایتی حسین بن علا از امام صادق(ع) نقل می کند: “هر کس سوره صافات را در هر روز جمعه قرائت کند، محفوظ از هر آفتی خواهد بود و در حیات دنیوی هر بلایی از او دفع خواهد شد. نیز رزق و روزی او در دنیا وسیع تر از حال حاضر او خواهد شد". تا جایی که امام (ع) فرمود: “هر کس در روز جمعه یا شب آن بمیرد در حالی که در روز جمعه آن را قرائت می کرد، خدا او را شهید مبعوث خواهد کرد و او را شهید از دنیا خواهد بُرد و او را به همراه شهدا در درجه ای از درجات داخل بهشت خواهد کرد".[3]

    پاورقی_________

    [1]تفسیر مجمع البیان،‌ ج 7 _‌8، ذیل سورة‌ یس چاپ شرکت معارف اسلامی،‌تاریخ چاپ 1339 ش .

    [2]همان، ذیل سورة یس،ص 413.

    [3]تفسیر مجمع البیان،‌ ج 7 _ 8، ص 436، اوّل سورة صافات، چاپ شرکت معارفالاسلامیه، 1339 ش.

    موضوعات: نکته های ناب قرانی  لینک ثابت



     [ 08:33:00 ب.ظ ]





      راه های تقویت عزت نفس از نظر قرآن   ...

     

    عزت نفس یا حرمت نفس اصطلاحی در روانشناسی است برای بازتاب ارزیابی یا برآورد یک فرد از ارزش خود. به تعبیر دیگر عزت نفس، باوری است که فرد، درباره ارزش و اهمیت خود دارد. این حس از مجموع افکار، احساسات، عواطف و تجربیات فرد در طول زندگی ناشی می‌شود. حرمت نفس را می‌توان با عوامل مختلف توضیح داد از جمله فردی که حرمت نفس دارد معتقد است که انسان مقدّس است.

    داشتن عزت نفس بالا برای رسیدن به موفقیت بسیار مهم است کسانی که عزت نفس بالایی دارند معمولا در زندگی تصمیمات درستی می‌گیرند.

    همه افراد، صرف نظر از سن، جنسیت، زمینه فرهنگی، جهت و نوع کاری که در زندگی دارند، نیازمند عزت نفس هستند. در حقیقت بررسی‌های گوناگون روان شناسی حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود، نیازهای گسترده تر نظیر نیاز به آفریدن پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود می‌ماند.

    عزّت که در اصل یک کلمه عربی است در لغت به معنای محکم و نفوذ ناپذیر است. «اَرْضٌ عَزیزَةٌ» یعنی زمینی که آب در آن راه نیابد. این واژه از نظر اصطلاحی اجتماعی به معنای حالتی است که از شکست انسان پیشگیری می‌کند (حالت شکست ناپذیری) و مانع مغلوب شدن او می‌گردد.1
    امام علی علیه‌السلام فرمود: مَنْ اَعَزَّ به غیرِ اللّه اَهْلَکَهُ الْعِزُّ؛ کسی که از طریق غیر خدا به عزت برسد، همان عزّت [غیر واقعی] او را به هلاکت می‌رساند.

    در قرن حاضر پس از گسترش دانش رواشناسی، عزت یکی از موضوعات اصلی آن واقع شده و درباره تحقیقات بسیاری شده است چنانکه در سطرهای پیشین تعاریفی از آن گذشت اما مسلمانان در زمینه تقویت این روحیه انسان ساز و زندگی ساز سابقه ای به درازای عمر اسلام داشته و آن را از آموزه های بلند آن گرفته‌اند. بر اساس تعالیم دین اسلام سرچشمه اصلی عزت خداوند است، و تمام عزت‌ها از آن اوست. چنانکه خداوند تبارک در دهمین آیه سوره فاطر می‌فرماید: «فَللّه الْعِزَّةُ جَمیعاً؛ پس همه عزت‌ها از آن خداوند است».

    از این رو وقتی که سرمنشأ واقعی عزّت خداوند است، بدست آوردن عزّت از غیر طریق الهی، به هر صورتی که باشد ذلّت است. امام علی علیه‌السلام فرمود: مَنْ اَعَزَّ به غیرِ اللّه اَهْلَکَهُ الْعِزُّ؛ کسی که از طریق غیر خدا به عزت برسد، همان عزّت [غیر واقعی] او را به هلاکت می‌رساند.2

    میل و علاقه به «عزت» و فرار و تنفر از «ذلت» یک امر فطری است که در نهاد تمام انسان‌ها وجود دارد، شکوفایی «عزت» نیاز به علل و عواملی دارد که عدم توجه به این عوامل سبب خاموشی آن می‌شود، و در مقابل حالت ذلت و مغلوب شدن و پذیرش شکست در انسان تقویت می‌شود.

    از این رو بر آن شدیم تا با مراجعه به قرآن کریم کلیدهای دست یابی به عزت را بشناسیم.
    توكل

    1- توکل به خداوند متعالی

    قرآن کریم می‌فرماید: «مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّه فَلِلَّهِ الْعِزَّه جمیعاً 3 کسی که خواهان عزت است، عزت یکسره از آن خداست».

    معنای آیه مذکور این است که هر کس عزت می‌خواهد باید آن را از خداوند متعال طلب کند، زیرا همه عزت مُلک از آنِ خداوند است، و انسان در سایه عبادت و پرستش خدا و تسلیم در برابر او و ایمان و عمل صالح به عزت می‌رسد.

    2- تمسک به قرآن

    بنابر آموزه های قرآن کریم تمسک به کلام خدا و استمداد از آن عامل عزت و سربلندی می‌داند؛ «تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ؛4 این کتابی است که از سوی خداوند عزیز و حکیم نازل شده است.» چون خداوند متعال منشأ عزت و عظمت است، قرآن کریم نیز که کلام و سخن اوست در بردارنده عوامل عزت و بزرگواری انسان است. خداوند متعال می‌فرماید:
    توسل

    «فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ»؛ آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی، و این مایه یادآوری (و عظمت) تو و قوم تو است و به زودی سۆال خواهید شد.5

    3- توسل به پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندان مطهر ایشان

    قرآن درباره پیامبر اکرم می‌فرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ»؛6 و تو اخلاق بزرگ و برجسته‌ای داری.». از جمله فضایل برجسته اخلاقی، عزت و شرافت نفس است. رسول گرامی اسلام و اهل‌بیت عزیز آن حضرت علی هم السلام مصداق اکمل ارتباط با خدا از راه ایمان به او و عمل صالح و عزت‌آفرینی هستند.

    هنگامی که از حضرت امام حسین علیه‌السّلام درخواست شد که سخنی که با گوش خود از پیامبر اکرمم صلی الله علیه و آله شنیده‌اید را نقل کنید، ایشان این سخن را نقل کردند: خداوند کارهای بزرگ و رفیع و با شرافت را دوست دارد و کارهای پست و ذلیل را خوش نمی‌دارد.9

    قرآن کریم در جایی دیگر بر پیروی و ارتباط با پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌‌‌السلام تأکید کرده و می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُۆْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً»؛7 ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوا الامر (اوصیای پیامبر) را… اگر به خدا و روز رستاخیر ایمان دارید! این (کار) برای شما، بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است.

    پیامبر گرامی نه از خود ذلت نشان داد و نه به کسی از مۆمنان اجازه داد تا به ذلت تن بدهند؛ چنان‌که می‌فرماید: هیچ مۆمنی نباید نفس خود را ذلیل و خوار بشمارد.8

    هنگامی که از حضرت امام حسین علیه‌السّلام درخواست شد که سخنی که با گوش خود از پیامبر اکرمم صلی الله علیه و آله شنیده‌اید را نقل کنید، ایشان این سخن را نقل کردند: خداوند کارهای بزرگ و رفیع و با شرافت را دوست دارد و کارهای پست و ذلیل را خوش نمی‌دارد.9

    4- تعامل با مۆمنان

    قرآن کریم می‌فرماید: «… وَ لِلَّهِ الْعِزَّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُۆْمِنِینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یَعْلَمُونَ»؛10 … و عزت مخصوص خدا و رسول او و مۆمنان است، ولی منافقان نمی‌دانند از این رو ارتباط با مۆمنان که افتخار بندگی خدا را دارند و عزت خویش را از سرچشمه اصلی یعنی خداوند عزیز گرفته‌اند، می‌تواند عامل عزت و مانع ذلت‌پذیری باشد.

    به امید آنکه با توکل به سرچشمه عزت و تمسک به آیات عزیز قرآن و توسل به بزرگ مردان عزتمند تاریخ، پیامبر و خاندانش، و تعامل با پیروان راستین اسلام عزیز، به بلندای انسانیت رسیم. آمین

    فرآوری شده توسط حسین عسگری

    كارشناس شبکه تخصصی قرآن تبیان

    1- ر. ک: راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تهران، مکتبه المرتضویه، ص 344ـ345.

    2- بحارالانوار، ج 75، ص 10

    3- فاطر/ 10.

    4- زمر. / 1.

    5- زخرف/ 43ـ44.

    6- قلم/ 4.

    7- نساء/ 59.

    8- حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مۆسسه آل‌البیت علیهم السلام، ج 16، ص 158.

    9- احسائی، ابن ابی جمهور، غوالی اللاّلی، قم، سیدالشهدا، ج 1، ص 67.

    10- منافقون/ 8.

    منبع : سایت تبیان

    موضوعات: نکته های ناب قرانی  لینک ثابت



     [ 08:19:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    حلال جمیع مشکلات است حسین شوینده ی لوح سیئات است حسین ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست جائی که سفینه ی نجات است حسین