این دعا حتماً مستجاب می شود
غبطه خوردن كمال، ولى حسد ورزیدن نقص است. زكریّا علیه السلام با دیدن مقام مریم علیهاالسلام شیفته شد و غبطه خورد و دست به دعا برداشت.
هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْكَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّكَ سَمِیعُ الدُّعَاء (آل عمران ـ 38)
آنجا [بود كه] زكریا پروردگارش را خواند [و] گفت: «پروردگارا، از جانب خود، فرزندى پاك و پسندیده به من عطا كن، كه تو شنونده دعایى.»
فَنَادَتْهُ الْمَلآئِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیَـى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِّنَ الصَّالِحِینَ (آل عمران ـ 39)
پس در حالى كه وى ایستاده [و] در محراب [خود] دعا مى كرد، فرشتگان، او را ندا دردادند كه: خداوند تو را به [ولادت] یحیى- كه تصدیق كننده [حقانیت] كلمة اللَّه [عیسى] است، و بزرگوار و خویشتندار [پرهیزنده از زنان] و پیامبرى از شایستگان است- مژده مىدهد.
این آیات گوشهاى از زندگى پیامبر الهى، زكریا را در ارتباط با داستان مریم بیان مىكند.
سابقاً گفتیم، همسر زكریا و مادر مریم خواهر یكدیگر بودند و اتفاقاً هر دو در آغاز، نازا و عقیم بودند، هنگامى كه مادر مریم از لطف پروردگار، صاحب چنین فرزند شایستهاى شد و زكریا اخلاص و سایر ویژگی هاى شگفت آور او را دید، آرزو كرد كه او هم صاحب فرزندى پاك و با تقوا همچون مریم شود، فرزندى كه چهرهاش آیت و عظمت خداوند گردد.
با اینكه سالیان درازى از عمر او و همسرش گذشته بود، و از نظر معیارهاى طبیعى بسیار بعید به نظر مى رسید كه صاحب فرزندى شود، ولى ایمان به قدرت پروردگار و مشاهده وجود میوه هاى تازه در غیر فصل، در كنار محراب عبادت مریم، قلب او را لبریز از امید ساخت كه شاید در فصل پیرى، میوه فرزند بر شاخسار وجودش آشكار شود.
به همین دلیل هنگامى كه مشغول نیایش بود از خداوند تقاضاى فرزند كرد، و آنگونه كه قرآن در نخستین آیه فوق مى گوید: “در این هنگام زكریا پروردگار خویش را خواند و گفت: پروردگارا! فرزند پاكیزهاى از سوى خودت به من (نیز) عطا فرما كه تو دعا را مى شنوى” و اجابت مى كنى.”
در این موقع فرشتگان به هنگامى كه او در محراب ایستاده و مشغول نیایش بود، وى را صدا زدند كه خداوند تو را به یحیى بشارت مى دهد، در حالى كه كلمه خدا (حضرت مسیح) را تصدیق مىكند و آقا و رهبر خواهد بود، و از هوى و هوس بر كنار و پیامبرى از صالحان است. (آل عمران، آیه 39)
قانون ازدواج، یك قانون فطرى است و در هیچ آیینى ممكن نیست حكمى بر خلاف این قانون فطرى، تشریع گردد، بنابراین نه در آیین اسلام و نه در هیچ آیین دیگرى ترك ازدواج، كار خوبى نبوده است
نه تنها خداوند اجابت دعاى او را به وسیله فرشتگان خبر داد، بلكه پنج وصف از اوصاف این فرزند پاكیزه را بیان داشت:
نخست اینكه او به بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ حضرت مسیح علیه السلام ایمان مى آورد، و با ایمان و حمایت از او سبب تقویت مسیح مى گردد.
دوم اینكه او مقام سیادت و رهبرى از نظر علم و عمل خواهد داشت.
سوم اینكه او خود را از هوى و هوس هاى سركش و آلودگى به دنیا پرستى حفظ مى كند، این معنى از واژه “حصورا” استفاده مىشود.
واژه “حصور” از “حصر” به معنى حبس گرفته شده است، در اینجا به معنى كسى است كه خود را از هوى و هوس، منع كرده است.
این واژه گاه به معنى كسى كه خوددارى از ازدواج مى كند نیز آمده به همین دلیل جمعى از مفسران آن را به همین معنى تفسیر كرده اند، و در پارهاى از روایات نیز به آن اشاره شده است. (در ادامه همین نوشتار در این مورد توضیحاتی را خواهیم داد.)
چهارم و پنجم اینكه او پیامبر بزرگى خواهد بود (توجه داشته باشید كه “نبیاً” به صورت نكره آمده كه در اینجا براى عظمت است) و از صالحان و شایستگان خواهد بود.
لغات مورد بحث
1ـ “ذریة” در اصل به معنى فرزندان كوچك است، گاه به اولاد بزرگ نیز گفته مىشود، این واژه هر چند در اصل معنى جمعى دارد، ولى بر مفرد هم اطلاق مى گردد (مفردات راغب) ضمناً “طیبة” به صورت مونث آمده با اینكه حضرت زكریا تقاضاى پسر كرده بود، این به خاطر مراعات ظاهر لفظ ذریة است.
2ـ سیدا: مأخوذ از سواد شخص است، و گفته شده كه به معنى مالك سواد اعظم یعنى شهر بزرگ است و اطاعت او واجب است، و این در صورت مقید بودن آن است، و اگر مطلق باشد به معنى خداوند متعال است.
3ـ حصورا: یعنى كسى كه از مجامعت خوددارى مى كند، و كسى كه سر خود را پنهان مىكند نیز حصور خوانده شده است.
یک نکته: آیا ترك ازدواج فضیلت است؟ نخستین سوالى كه در اینجا پیش مىآید این است كه اگر “حصورا” به معنى “ترك كننده ازدواج” باشد آیا این عمل براى انسان امتیازى محسوب مىشود كه درباره “یحیى” آمده است؟
در پاسخ باید گفت: اولا هیچ گونه دلیل قاطعى بر اینكه منظور از “حصور” در آیه ترك كننده ازدواج است، در دست نیست. و روایتى كه در این زمینه نقل شده از نظر سند مسلم نمىباشد.
هیچ بعید نیست كه حصور در آیه به معنى ترك كننده شهوات و هوس ها و دنیا پرستى و صفتى همانند زهد بوده باشد.
ثانیا ممكن است یحیى نیز همانند عیسى بر اثر شرایط خاص زندگى و اجبار به سفرهاى متعدد براى تبلیغ آیین خدا ناچار به مجرد زیستن بوده است.
این یك قانون كلى براى همه نمىتواند باشد و اگر خداوند او را به این صفت مىستاید، به خاطر این است كه او بر اثر شرایط خاصى ازدواج نكرد ولى در عین حال توانست خود را از گناه حفظ كند و به هیچ وجه آلوده نشود.
به طور كلى قانون ازدواج، یك قانون فطرى است و در هیچ آیینى ممكن نیست حكمى بر خلاف این قانون فطرى، تشریع گردد، بنابراین نه در آیین اسلام و نه در هیچ آیین دیگرى ترك ازدواج، كار خوبى نبوده است.
به هرحال با اینکه بعضى «حَصُوراً» را به معناى ترك ازدواج یحیى به خاطر مسافرت هاى زیاد دانسته اند، ولى امام باقر علیه السلام مى فرماید: عفّت یحیى باعث شد تا ازدواج نكند و از زنان كناره بگیرد. (تفسیر مجمع البیان)
پیامهای آیه 38
1ـ حالات انسان و ساعات دعا، در استجابت آن موثّر است. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِیَّا»
2ـ غبطه خوردن كمال، ولى حسد ورزیدن نقص است. زكریّا علیه السلام با دیدن مقام مریم علیها السلام شیفته شد و غبطه خورد و دست به دعا برداشت. «هُنالِكَ دَعا»
3ـ زن مى تواند پیامبر خدا را تحت تأثیر قرار دهد. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِیَّا»
4ـ مشاهده ى كمالات دیگران، زمینه ى درخواست كمالات و توجّه انسان به خداوند است. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِیَّا»
5ـ درخواست فرزند و نسل پاك، سنّت و روش انبیاست. «هَبْ لِی»، «ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً»
6ـ ارزش ذریّه و فرزندان، به پاكى آنهاست. «ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً»
7ـ در دعا باید از خداوند تجلیل كرد. «إِنَّكَ سَمِیعُ الدُّعاءِ»
پیامهای آیه 39
1ـ دعاى خالصانه از قلب پاك مستجاب مى شود. «دَعا زَكَرِیَّا»، «فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ»
2ـ نماز، در ادیان پیشین نیز بوده است. «یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ»
3ـ مِحراب مسجد، از قداست خاصّى برخوردار است؛ محل نزول مائده آسمانى «وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» و استجابت دعا. «فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ»، «فِی الْمِحْرابِ»
4ـ نماز، زمینه ى نزول فرشتگان است. «فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ»
5ـ اراده ى خداوند بر هر چیزى غلبه دارد. پیرىِ پدر و عقیمىِ مادر، مانع فرزند دار شدن نیست. «أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى»
6ـ گاهى نامگذارى افراد از طرف خداست. «یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى»
7ـ فرزند از نعمتها و بشارتهاى الهى است. «یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى»
8ـ انبیاء یكدیگر را تصدیق مىكنند. «مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ»
9ـ حضرت عیسى نشانهاى از قدرت خداست، نه فرزند خدا. «بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ»
10ـ خداوند از آینده هر كس خبر دارد. «سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا»
11ـ عفّت و كنترل تمایلات جنسى، مورد ستایش خداوند است. «حَصُوراً»
[دوشنبه 1394-09-16] [ 07:50:00 ب.ظ ]