مولای من! امام زمانم!
عـادت کـرده ام هـر وقـت دیگـر کـاری نداشـتم یاد شـما بیـافتم…
الان کجـایی گـل نرگـس؟
شـاید در سـجده ای…
شـاید در حـال گریه …
شـاید در بین الحـرمین قـدم میزنی …
شـاید در کـویری ؛بیـابانی ؛
جـایی هق هق گـریه هایتـان بلـند شده…
قـربانت شوم .. پرونده ی اعمـال مرا زمین بگـذار…به چه امـیدی هر دوشـنبه و پنجشـنبه مرورش میکـنی ؟!
من تمام امیدم به این است که به دست شما آدم شوم …
و چـیزی ندارم غیر اینکـه مثل گذشـته بگـویم :
شـرمنده ام …
اللـهم عجـل لولیـک الفـرج
شرمنده ام اقای من…حلالم کن…
[سه شنبه 1394-03-12] [ 10:15:00 ق.ظ ]