گفتاري كوتاه از حضرت آيت الله جوادي آملي در جلسه تفسير سوره قصص:
كسي كه قرآني زندگي مي كند با ديگران خيلي فرق دارد؛ ما مسلمانيم، قرآن تلاوت مي كنيم، نماز ميخوانيم، اما قرآني زندگي نمي كنيم و قرآن در زندگي ما نيست. دين در زندگي ما نيست. ما اهل روزه ايم، اهل حج و عمره ايم، اهل زيارتيم، اهل اعتكافيم، اما اينها در گوشه زندگي ماست! ببينيد ما در حرف زدن ها چطور حرف مي زنيم؟
مثلا اگر كسي ظرف ميوه اي براي ما بياورد، دو سؤال ميكنيم:
مي گوييم: اين چيست؟
مي گويد: ميوه است.
مي گوييم: چه كسي داده است؟
مي گويد: زيد.
ما اينطور حرف ميزنيم و اين راه، راه قرآني نيست.
كسي كه قرآني زندگي مي كند سه حرف مي زند:
مي گويد: اين چيست؟
مي گويند: ميوه است.
مي گويد: اين را چه كسي آورد؟
مي گويند فلان باغبان.
بعد مي گويد: چه كسي داد؟
مي گويند خدا.
اين معني زندگي قرآني است. اين معني زندگي توحيدي است. كسي كه قرآني زندگي مي كند مواظب زبانش هست و هرگز نمي گويد چه كسي داد؟! چون دهنده خداست: “مَا بِكُم مِن نعْمَةٍ فَمِنَ الله”
مي گويد چه كسي آورد.
نمي گويد چه كسي داد.
چنين انساني اگر شب برخيزد و دعا كند آن دعا يقيناً مستجاب است.
در درسها هم همينطور است.
مي گوييم: اين مطلب چيست؟ مثلا اين حكم فقهي، اين حكم اصولي، اين حكم تفسيري، اين حكم فلسفي و كلامي چيست؟
مي گويند: فلان.
مي گوييم: چه كسي گفته؟
مي گويند: فلاني.
ديگر جلوتر نمي رويم و اصلاً مطرح نيست كه چه كسي (اين مطلب را براي ما) گويا كرد. ما به جاي اينكه بگوييم “خدا گويا كرد و ما از زبان فلان شخص شنيديم” ، مي گوييم او به ما آموخت.
خيال ميكنيم علم براي استاد است. ما در همين دو مقطع مي مانيم. حالا روشن شد دين در متن زندگي ما نيست؟!
#سبك_زندگي_ديني
[دوشنبه 1393-07-28] [ 10:38:00 ب.ظ ]