اگر آنچه من از دنیا می دانم شما نیز بدانید، جانهایتان از فریب آن ایمن می شود»
دنیا مؤنث «ادنی»، از «دنیء» و «دنائت» به معنی پست تر و ناچیزتر (در مقایسه با زندگی آخرت) یا از «دنو» به معنی نزدیکتر (در مقایسه با زندگی آخرت) است. [1]
قبل از پرداختن به اصل سؤال لازم است اشاره گردد که: حب دنیا منشا همه خطاها معرفی شده است. [2]
اما اهمیت رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خداوند در جهت ترک تعلقات دنیا و خلاصی از حب دنیا و شهوات آن را می توان در حدیث معروف بصری و از قول امام جعفر صادق (ع) جستجو کرد. آنجا که حضرت در پاسخ به پرسش حقیقت عبودیت چیست؟ فرمودند: سه چیز است: اول اینکه بنده برای خود درباره ی آنچه خداوند به او سپرده احساس مالکیت نکند، زیرا بندگان مالک چیزی نیستند… دوم اینکه برای خود بدون در نظر گرفتن خواست و اراده ی خدا تدبیر و برنامه ریزی مستقلی نکند، سوم اینکه تمام دل مشغولی اش اوامر و نواهی خداوند باشد.
نتیجه اش این می شود که اگر بنده ای خود را مالک چیزی نبیند، انفاق بر او در آنجاهایی که خداوند امر کرده آسان می شود و اگر بنده تدبیر خویش را به خدا بسپارد، مصیبت های دنیا بر او آسان می شود و اگر دل مشغولی بنده ای اوامر و نواهی خدا باشد، دیگر مجالی پیدا نمی کند تا به جدال و کشمکش با مردم بپردازد. پس هرگاه خداوند بنده ای را با این سه ویژگی گرامی داشت برخورد با دنیا و ابلیس و مردم برای او سهل و آسان می شود و دیگر دنیا را برای مال اندوزی و فخر فروشی نمی خواهد…» [19] از طرفی نیز باید دانست، همیشه براى علاج قطعى بیماریها به ریشه کن کردن اسباب آن باید پرداخت و تا اسباب بیمارى ریشه کن نشود درمان ها سطحى و ناپایدار است و به تعبیر دیگر جنبه مسکّن را دارد، برای رهایی و خلاصی از بیماری حب دنیا راه های بسیاری توصیه شده است: اول) انسان باید خود را به خوبى بشناسد و بداند موجودى است آسیب پذیر که فاصله میان مرگ و زندگى او بسیار کم است، امروز سالم است و پر نشاط، فردا ممکن است گرفتار سخت ترین بیماریها یا اندوه بارترین مصایب گردد، امروز قوى و غنى و قدرتمند است، فردا ممکن است از ضعیف ترین و فقیرترین افراد باشد و نمونه هاى آن صفحات تاریخ بشریّت را پر کرده است. این اندیشه در او روحیه ی متعالی هجرت و جهاد را احیا می کند؛ هجرت به معنای دوری از کانون های کفر و شرک و ظلم و گناه و نیز از عوامل و زمینه های گرایش به دنیاپرستی، و جهاد به معنای آمادگی برای مبارزه و مقابله با مصادیق ظلم و فساد و بی عدالتی در دنیا، این روحیات، انسان را متعالی و بی نیاز از دنیا پرورش داده و در مسیر مقابله با دنیای مذموم و کسب رضای الهی تربیت می کند. [20]
چنانکه قرآن در اینباره می فرماید: «هر کس پارسا و خدا ترس باشد خدا راه بیرون شدن از گناهان، بلا و حوادث سخت را بر او می گشاید، و از جایی که گمان نمی برد به او روزی عطا می کند و هر که در هر امر بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد، که خدا امرش بر همه ی عالم نافذ و روان است و برای هر چیز قدر و اندازه ای مقرر داشته است.» [23] به عبارتی می توان گفت؛ انسان پرهیزگار در هیچ کار و اندیشه ای به بن بست نخواهد رسید. [24] - زمینه هایی را فراهم می سازد که انسان با مطالعه در احوال اقوام گذشته به موقتی و فانی بودن دنیا و مال و ثروت آن، پی ببرد و عمرش را که سرمایه ای بدون بازگشت است به جای تدارک آخرت و تهیه ی توشه ی تقوا به دلبستگی های کاذب و گذرای دنیا مشغول نسازد. چنانکه قرآن در همه ی مراحل زندگی دنیا از انسان خواسته تا درست بیندیشد و ره توشه اخروی برگزیند. برخی آیات [25] اشاره به این مطلب دارند که: آیا در روی زمین سیر نکرده تا عاقبت پیشینیان آنان را بنگرند؟ شما مؤمنان اگر تعقل کنید به خوبی خواهید فهمید که سرای آخرت برای پارسایان و پرهیزگاران بسیار نیکوتر است. [26] ، [27] امیر بیان علی (ع) نیز در این باره فرموده است: آیا در گذشتن پدران شما عبرت و پندی نیست؟ آیا ندیدید که گذشتگان از شما باز نمی گردند؟و … [28]
- و از همه مهمتر، انسان با یاد مرگ و معاد به این حقیقت دست می یابد که، دنیا موقت و گذرا و معاد محل بقاء و جاودانگی است. از اینرو هیچگاه دلبسته ی دنیای فانی نمی گردد. علی (ع) فرموده است: «خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد، برای حسابرسی قیامت کار کند، با قناعت زندگی کند و از خدا راضی باشد.» [29] ، یقینا کسی که به یاد مرگ و معاد باشد به اندک بهره مندی دنیا قانع و خشنود است. به عبارتی به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و کتاب الهى و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهى در مسیر یک سفر طولانى مى دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى براى همیشه ماندن! سوم) اندیشه کند که حرص در اندوختن و ذخیره کردن اموال و برنامه ریزى براى رسیدن به آرزوها و آمال، هرگز مایه سعادت انسان نمى شود، بلکه دائماً او را به درد و رنج گرفتار مى سازد. از اینرو باید صبر و استقامت که خمیرمایه ی همه ی کارهای مثبت و پایه اصلی هرگونه اطاعت و ترک معصیت و دنیای مذموم است و از جمله اسباب ورود در بهشت و رضوان الهی است،را پیشه سازد. [30] این اندیشه موجب می گردد در امور زندگی قناعت پیشه نموده و به ضروریات زندگی اکتفا نماید، به زندگی ساده ی فقرا و مردمی که در سطحی پایین تر هستند نگاه کرده و از این طریق روح انفاق و کمک به مستمندان، را در خویش تقویت نماید، زیرا انفاق، مانع دلبستگی به مال و مظاهر دنیا می گردد. و احسان و نیکوکاری عامل مهمی در وارستگی از دنیا و از جمله اسباب ورود در کانون نعمت و رحمت الهی است. [31] بعلاوه باید افزود؛ همان گونه که در معالجه و درمان بیمارى هاى جسم و بدن به دکتر و پرهیز، و خوردن دارو و غیره احتیاج است، در امراض روحى نیز مراجعه به طبیب اخلاق و استفاده از داروهاى معنوى ضرورى بنظر می رسد . برای رسیدن به این مقصود، یعنی درمان اساسی حب دنیا، استکمال روح و سلوک الی الله، عمل به دستور العمل های اخلاقی علمای اخلاق و اولیاء الله بسیار نافع و مؤثر است. نکته ی حائز اهمیت در نظر علمای علم اخلاق عبارت از اینست که؛ باید خُلقیات، در نفس انسانی به صورت ملکه درآید و از حالت حال بودن خارج گردد؛ یعنی آن قدر باید به رفتارهای پسندیده و اوصاف کمالیه توجه داشت تا آن رفتارها و اوصاف، جزء جان و نفس انسان گردد چنان که علاّمه طباطبایی(ره) می فرماید: طریقه ی آن این است که آن قدر آن عمل را تکرار کنی تا در نفس تو رسوخ یابد و چون نقشی که در سنگ می کنند ثابت گردد و راه علمی اش این است که به خوبی های آن اذعان و ایمان پیدا کنی و این طرز فکر را در خود تکرار کنی؛ یعنی راهش، تلقین علمی و عملی است. [32] ——————————————————————————–
[1] آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج 5، ص 25.
[2] حب الدنیا رأس کل خطیئه. مستدرک الوسائل، ج12، ص41.
[3] تفسیر نمونه، ج 26، صص 407 – 406.
[4] لقمان، 33؛ حدید، 20؛ آل عمران، 185؛ انعام، 70؛ جاثیه، 35؛ آل عمران، 196.
[5] «و ما الحیاة الدنیا الا لعب و لهو، زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست»، انعام، 32.
[6] حدید، 14، «و غرتکم الامانی، و آرزوی دور و دراز شما را فریب داد».
[7] نساء، 77.
[8] نهج البلاغة، خطبه 230.
[9] کنزالعمال، ح 6130.
[10] مصباح الشریعة، ص 196.
[11] «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنة…»، توبه، 111.
[12] تفسیر نمونه، ج 2، صص 357 و 356.
[13] «الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها»، نهج البلاغة، حکمت 463.
[14] عنکبوت، 64.
[15] نهج البلاغه، حکمت 131.
[16] بحارالانوار، ج 14، ص 74.
[17] همان، ج 72، ص 67.
[18] آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج 4، ص 182.
[19] بحارالانوار، ج 1، ص 224.
[20] نک: توبه، آیات 20 و 21.
[21] بقره، 82.
[22] نازعات، 40 و 41.
[23] و من یتق الله یجعل له مخرجاً * و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیءٍ قدراً، طلاق، 2-3.
[24] آیة الله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج4، صص81 و 82
[25] لعلکم تتفکرون * فی الدنیا و الاخرة، بقره، 219-220
[26] «افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم و لدار الاخرة خیر للذین اتقوا افلا تعقلون» ، یوسف، 109.
[27] آیة الله جوادی آملی، معاد در قرآن، صص90 و 91
[28] نهج البلاغه، خطبه 99.
[29] نهج البلاغه، حکمت 44
[30] انسان، 12؛ رعد، 24.
[31] مائده، 85.
[32] تفسیرالمیزان، ج 1، ص 369
منبع qurantv.ir
[دوشنبه 1394-09-16] [ 08:15:00 ب.ظ ]