من نماز می خونم ولی …
من نماز می خوانم ولی مشروبم می خورم!! (یا جمله ها یا کارایی مشابهش!)
تو مراسم احیا شرکت می کنیم و فردا در محل کار و یا جایی که می بینیم کارمان خیلی گیر است، از رشوه دادن و گرفتن ابایی نداریم!!
روزه می گیریم ولی حجابمونو حفظ نمی کنیم.
تو کاسبی ها دروغ می گوییم، احتکار می کنیم، با چک ها بازی می کنیم و ربا می دهیم و می گیریم و بعضاً هم تا اذان می شود صف اول مسجد حضور داریم و خدا می داند این آمدن به مسجد برای خداست یا اینکه در چشم مردم “حاجی” مورد اعتماد بازار و صنف خودمان باقی بمانیم و از این راه بتوانیم صفر حساب هایمان را بالاتر ببریم!!
تا حالا چقدر با این موارد برخورد داشته ایم؟ یا حتی برای خودمان اتفاق افتاده که…
داشتم قرآن می خواندم که به سوره ی حجر رسیدم. عجب سوره ای، عجب مضامینی و چه زیبا می توان رفتارهای روزمره مان را با این آیات کلام الله مجید رصد کرده، ارزیابی کنیم و بسنجیم.
این سوره که به ظاهر آیات کم و کوتاهی دارد، از مفاهیم بسیار مهمی آکنده است.
مثلا آیه های 88 تا 91 که خواندن آن دو دقیقه هم وقتمان را نمی گیرد!!
لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُوْمِنِینَ
وَقُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى المُقْتَسِمِینَ
الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ
فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِیْنَ
و به آنچه ما دسته هایى از آنان [كافران] را بدان برخوردار ساختهایم چشم مدوز، و بر ایشان اندوه مخور، و بال خویش براى مومنان فرو گستر.(88)
و بگو: «من همان هشدار دهنده آشكارم.» همان گونه كه [عذاب را] بر تقسیم كنندگان نازل كردیم.(89)
همانان كه قرآن را جزء جزء كردند [به برخى از آن عمل كردند و بعضى را رها نمودند].(90)
پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهیم پرسید.(91)
روی صحبت اصلی ما بر همین انسان هایی است که الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ؛ همانان كه قرآن را بخش بخش كردند.
آن را به اجزای گوناگون و پراكندهای تقسیم كرده بعضی از آن را شعر، بعضی از آن را سحر، بعضی را کهنه و مانند این شمردند.
به قولی: معنای «عضین» ایمان آوردنشان به بعضی از قرآن و كفرشان به بعضی دیگر از آن است.
با تأسف كه این آفت هم اكنون ـ اگر نه در عقیده ـ اما در عمل، دامن گیر خیلی از ما بچه هایی که به ظاهر ادعای دین و مذهب هم می کنیم را گرفته است.
از یک طرف نماز اول وقت و شرکت در کلاس های بحث و وعظ و موعظه مان ترک نمی شود، تسبیح دستمان می گیریم و خود را دائم الذکر می دانیم اما چه فایده که دل شکستن دیگران، بازی کردن با آبروی مردم، دروغ گفتن شده جزء جدایی ناپذیر از زندگی روزمره مان!
در ظاهر خود را نماز خوان و روزه گیر، عامل به قرآن و دستورات اهل بیت نشان می دهیم اما در عمل کردن پایمان می لنگد.
بعضاً همان طور که گفتم نماز را در اول وقت می خوانیم اما آنجایی که باید صداقت را چراغ راه زندگی و کسب و کار خود قرار دهیم، به سخن می آییم و می گوییم: مگر در این جامعه می شود با صداقت کار کرد؟!!
نمازمان را در صف اول به جماعت می خوانیم اما در داد و ستد هایمان ردپای پررنگی از ربا و رشوه وجود دارد!!
در هیئت های عزاداری حضور پررنگ و دو آتیشه ای داریم ولی حواسمان به حق الناس نیست، به رضایت پدر و مادر که یک امر واجبی است توجهی نداریم و خودمان را دلخوش به این اعمال خوب اما مستحبی کرده ایم!!
خود را متدین نشان می دهیم اما آنجایی که حرف از مراسم عروسی و جهیزیه دادن و … به میان می آید انگار نه انگار که دین و اهل بیت در این زمینه چه سخنانی داشته اند؛ آنها را که نمی بینیم و نمی شنویم هیچ، تازه برای خود از لسان اهل بیت شأن و شئونات می سازیم که شأن من این است و ….
حواسمان به اسراف کردن نیست و این در حالی است که با هر اسراف اخوت خود را با شیطان محکم تر می کنیم؛ إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَكَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا (اسراء/ 27)
خود را پیرو اهل بیت و امام حسین علیهم السلام می دانیم، در ظاهر عاشق ابالفضل العباس هستیم، اما حتی هاله هایی از صبر و گذشت و فداکاری این عزیزان در زندگیمان دیده نمی شود.
می گوییم قرآن برایمان عزیزترین کتاب است، آن را احترام می کنیم، برکتی برای خانه ها و مجالسمان می دانیم اما به تعبیر خود قرآن آن را مهجور قرار داده ایم؛ إنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (فرقان/ 30) و خبری از عمل کردن به آیاتش نیست.
به راستی چرا ما این گونه عمل می کنیم؟!! و این در حالی است که در قرآن و روایات از این عمل نهی شده ایم!!
پس دینداری و نمازها در کجای زندگی باید خودشان را نشان دهند؟!!
منبع:tebyan.net
[دوشنبه 1394-09-16] [ 08:10:00 ب.ظ ]