مورّخان و نسب شناسان پيشين، هنگام شمارش فرزندان امام حسين علیه السلام، از رقيه نام نبردهاند.[2] تنها، عماد الدين طبرى و ملاحسين واعظ كاشفى، از علماى قرن هفتم و دهم ه. ق بدون ذكر نام رقيه، از دختركى از امام حسين علیه السلام ياد مىكنند كه در خرابهى شام وفات كرد. [3]محمدحسن يزدى، نويسنده و خطيب قرن سيزدهم به نام رقيه تصريح كرده و آورده است: هلالبن نافع، از سربازان دشمن مىگويد: من در روز عاشورا در ميان دو صف لشكر ايستاده بودم و نگاه مىكردم. دختر كوچكى را ديدم كه آمد و دامن امام حسين علیه السلام را گرفت و گفت: اى پدر! مرا درياب كه بسيار تشنهام. حضرت نگاهى كرده گريست و فرمود:
اى نورديده! صبر كن. خداوند تو را سيراب خواهد كرد. به درستى كه او وكيل من است. پس دست او را گرفت و به خيمهها برگردانيد. هلال مىگويد: پرسيدم كه اين طفل كيست و چه نام دارد؟ شخصى گفت: او رقيّه دختر سه سالهى حسين علیه السلام است. [4]
علّامه حائرى، از مقتل نويسان معاصر هم به نقل از حمزاوى مىگويد: رقيّه، دختر امام حسين علیه السلام و مادرش شاه زنان، دخترى كسرى است. [5]
به گفتهى يكى از معاصرين، اندك بودن امكانات نگارش، همنام بودن رقيه در يك خاندان، چند نام داشتن بعضى از دختران را به عنوان دلايل نبودن نام رقيه علیها السلام در ميان فرزندان امام حسين علیه السلام ذكر كرده و مىگويد: آنان كه از رقيه علیها السلام نام بردهاند امكان دارد كتابهايى داشتهاند كه در دسترس ما و ديگران نبوده است. [6]
برخى از مؤلّفان با استناد به مطالب ذيل معتقدند امام حسين علیه السلام، دخترى به نام رقيه داشته است:
1- زمانى كه حضرت سيّدالشهدا علیه السلام، اشعار معروف «يا دَهْر افّ لك من خليل …» را ايراد فرمود و گريه و نالهى زنان حرم را شنيد به رقيّه و برخى ديگر از زنان خطاب كرد: «زمانى كه من كشته شدم در مرگم گريبان چاك نزنيد و روى نخراشيد و كلامى ناروا بر زبان نرانيد.» [7]
2- هنگامى كه چشم حضرت زينب علیها السلام در كوفه به سر نازنين برادر كه بر روى نيزه بود افتاد، فرمود:
اى برادرم! با اين فاطمهى كوچك سخن بگو. زيرا نزديك است دلش از شدّت اندوه آب شود.» [8]
اين فاطمه، همان رقيّه علیها السلام است كه به علّت نداشتن مادر، امام حسين علیه السلام بسيار به او علاقه داشت و به زينب علیها السلام نيز توصيه مىكرد كه او را نگهدارى كند. [9]
3- سيفبن عمير، از اصحاب امام صادق علیه السلام در چكامهى بلند خود و در رثاى سالار شهيدان دوبار، از رقيّه علیها السلام نام برده است. [10]
4- بعيد نيست زينب، دختر امام حسين علیه السلام كه در خردسالى از دنيا رفت [11] همان دختركى باشد كه به رقيّه علیها السلام معروف شده است. [12]
5- اربلى مىگويد: امام حسين علیه السلام چهار دختر داشت. ولى هنگام شمارش آنان، سه نفر به نامهاى زينب، سكينه و فاطمه را نام مىبرد و از چهارمى ذكرى به ميان نمىآورد. [13]احتمال دارد چهارمين دختر، همين رقيّه باشد. [14]
خرابهى شام:
محلّ اقامت حضرت رقيه علیها السلام و ساير اسيران در شام، خرابهاى بود كه يزيد به قصد زير آوار ماندن و كشتن اهلبيت علیه السلام، آنان را در آن، جاى داده است. [15]شيخ صدوق
(ره) مىگويد: اين بازداشتگاه، زندانى بود كه اسيران، در آن، از نظر سرما و گرما آزار مىديدند. به طورى كه صورتهاى شان پوست انداخته بود. [16]
در كامل بهايى آمده است:
«در ميان اسيران، دختركى بود چهار ساله. شبى از خواب بيدار شد و گفت: پدر من حسين علیه السلام كجاست؟ در اين ساعت او را به خواب ديدم. سخت پريشان بود زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود. از خواب بيدار شد و تفحّص كرد. خبر بردند كه حال (اوضاع)، چنين است. آن لعين، گفت كه: بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين، [17] سر را بياوردند و در كنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسيد: اين چيست؟ ملاعين گفتند: سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حقّ تسليم كرد.» [18]
در برخى از كتابها، نقل شده كه دختر چهار سالهى امام حسين علیه السلام با سر بريدهى پدر عزيزش چنين سخن مىگفت: پدر جان! چه كسى تو را با خونت خضاب كرده است؟ پدر جان! چه كسى رگهاى گردنت را بريده؟ پدر جان! چه كسى مرا در كودكى يتيم كرده است؟ اى پدر! چه كسى از يتيم نگهدارى كند تا بزرگ شود؟ اى پدر جان! چه كسى به فرياد اين زنان بدون پوشش مىرسد؟ اى پدر! چه كسى دادرسى اين زنان اسير را مىكند؟
پدر جان! چه كسى نظر مرحمتى به سوى اين چشمهاى گريان ما مىكند؟ اى پدر! كى به اين زنان بىصاحب و غريب توجه خواهد كرد؟ پدر جان! ما پس از تو كسى را نداريم. داد از غريبى و بىكسى؟ اى پدر! كاش من فداى تو شده و عوض تو مرا كشته بودند. پدر جان! كاش پيش از اين كور شده و تو را به اين حال مشاهده نكرده بودم. اى پدر جان! كاش مرا در زير خاك پنهان كرده بودند و نمىديدم كه محاسن مباركت به خون خضاب شده باشد. [19]
غسّاله و بدن نيلگون رقيّه علیها السلام:
زن غسّاله، مشغول غسل دادن كودك امام حسين علیه السلام بود. ولى ناگهان دست از كار كشيد. رو به زينب علیها السلام كرد و گفت: اى بانوى بزرگوار! تو از حال اين كودك آگاهى. او بر اثر كدام بيمارى از دنيا رفته است؟ زينب علیها السلام فرمود: چرا چنين سؤالى را مىپرسى؟ مگر در بدن او جراحتى ديده مىشود؟ گفت: تمام اندام اين دختر كبود است. اين كبودى، علامت كسالت مخصوصى مىباشد. زينب علیها السلام با چشمان گريان فرمود: اى زن غسّاله! اين كودك هيچ گونه مريضى نداشت. اين لكّههاى كبود و پوست نيلگون، اثر تازيانهى دشمن است كه در راه كوفه و شام به او مىزدند. [20]
بىقرارى ام كلثوم در شب دفن رقيّه علیها السلام:
در شب دفن دختر كوچك امام حسين علیه السلام، ام كلثوم آرام و قرار نداشت. با ناله و ندبه به دور خرابه مىگرديد. هرچه او را تسلّى مىدادند آرام نمىشد. از علّت اين بىقرارى پرسيدند. گفت: شب گذشته، اين مظلومه، در سينهى من بود. چون بيدار شدم ديدم كه به شدّت گريه مىكند و آرام نمىگيرد. از سببش پرسيدم. گفت: عمّه جان! آيا در شهر مانند من كسى يتيم و اسير مىباشد؟ عمّه جان! مگر اينها ما را مسلمان نمىدانند.
به چه جهت به ما آب و نان نمىدهند و از آن مضايقه مىكنند؟ اين مصيبت مرا به گريه آورده و طاقت خوابيدن را ندارم. [21]
به ياد رقيّه علیها السلام در مدينه:
هنگامى كه حضرت زينب علیها السلام با همراهان به مدينه بازگشتند؛ زنهاى مدينه براى عرض تسليت، به حضور زينب علیها السلام آمدند. زينب علیها السلام حوادث جانسوز كربلا، كوفه و شام را براى آنها بيان مىكرد و آنها مىگريستند؛ تا اينكه به ياد رقيه علیها السلام افتاد و فرمود: اما مصيبت وفات رقيه علیها السلام در خرابهى شام كمرم را خم و مويم را سفيد كرد.
زنها وقتى اين سخن را شنيدند، صدايشان به گريه بلند شد؛ و آن روز به ياد رنجهاى جانگداز رقّيه علیها السلام بسيار گريستند. [22]
بارگاه حضرت رقيّه علیها السلام:
حرم ملكوتى حضرت رقيه علیها السلام، در محلّهى عمارهى دمشق و در شمال شرقى مسجد اموى، روحانيت خاصّى به اين شهر بخشيده است. نخستين عمارت آستانهى وى خانهاى ست كه در آن به شهادت رسيد و در آنجا مدفون شد. عمارتهاى بعدى، به ترتيب در قرن هشتم، يازهم، سيزدهم و چهاردهم و آخرين توسعهى اطراف آستانه با كمك دولت جمهورى اسلامى ايران و با همّت شيعيان در سال يكهزار و چهارصد و پنج هجرى قمرى انجام شد. [23]
در پایان این زندگی نامه کوتاه
نظر مراجع تقلید درباره حضرت رقیه سلام الله علیها
وجود حضرت رقيه سلام الله عليها از مسلّمات تاريخي است و اگر شبهه اي هم هست در اصل وجود ايشان نيست و بعضي از شبهات در نام مبارک او وجود دارد …
نظر حضرت آیتالله شیخ «حسین مظاهری»
همین جا که به عنوان مرقد حضرت رقیه علیها السّلام مشهور است، مرقد اوست و تشکیک کردن یک ظلم است آن هم ظلم به بچه مظلوم امام حسین علیه السّلام و همین شهرت راجع به مرقد مطهر حضرت زینب سلام الله علیها نیز هست و تشکیک در آن ظلم به حضرت زینب سلام الله علیها است و ظلم به حضرت زینب گناهش خیلی بزرگ است و ما در این گونه موارد نظیر سیادت اشخاص و قبور بزرگان چیزی جز شهرت نداریم و این شهرت در نظر همه فقها حجت بوده و هست.
نظر حضرت آیتالله سید «صادق روحانی»
اولا راجع به حضرت رقیه سلام الله علیها اخیرا کتابی نوشته شده است و خیلی خوب اثبات نموده به این که حضرت رقیه ۳ ساله در خرابه شام از دنیا رفته و قبرش هم در آنجاست و معجزات زیادی هم نقل شده است و ثانیا قاعده ای در فقه است بنام تسامح در ادله سنن، مقتضی آن قاعده این است که آنچه راجع به این دختر ۳ ساله گفته اند شما هم نقل کنید و به زیارت او بروید همه اش بر طبق موازین شرع است، من خودم چند سال قبل برای معالجه به لندن رفتم در برگشت، لبنان از هواپیما پیاده شدم و چند روز در آنجا ماندم که بروم سوریه برای زیارت آن خانم و الان هم از آن عمل خرسندم.
نظر حضرت آيتالله سید «محمدعلی علوي گرگاني»
وجود حضرت رقيه سلام الله عليها از مسلّمات تاريخي است و اگر شبهه اي هم هست در اصل وجود ايشان نيست و بعضي از شبهات در نام مبارک او وجود دارد ولي اين مسئله که دختري از امام حسين عليه السلام در شام مدفون است، هيچ گونه شک و شبهه اي در آن وجود ندارد و توصيه ما به کساني که اين شبهات را نسبت به معتقدات ديني مردم وارد مي کنند آن است که بدانند هيچ گونه نفعي نخواهند برد و فقط آخرت خود را خراب کرده اند و خود را مورد غضب امام حسين عليه السلام قرار داده اند و لذا خوب است که با اين گونه مسائل خود را درگير ننمايند.
نظر حضرت آیت الله سید «صادق شیرازی»
حضرت رقیه علیها السلام دختر آقا امام حسین علیه السلام بوده واقعاً و کتاب های متعددی مانند “ینابیع المودة” در صفحه ی ۳۴۶ و “احقاق الحق” جلد ۱۱ صفحه ۶۳۳ بودن حضرت رقیه فرزند امام حسین علیه السلام را در کربلا نقل کرده اند و قصه آن علاوه بر سندهای تاریخی و کتب مقاتل، سند واقعی و خارجی نیز در دمشق شام دارد، آن بارگاه با عظمت در پایتخت سابق امویان مانند آفتاب فروزان می درخشد، در حالی که قبر معاویه زباله دانی بیش نیست و از قبر یزید هم اثری نیست و طبق نقل کتاب “الذریعة” جلد ۲۲ صفحه ۳۹۰ حدود ۱۰۰ سال از این واقعه نگذشته که دختر کلیددار حرم حضرت رقیه علیها السلام حضرت را در خواب می بیند و او را از آمدن آب نزد قبر خود مطلع می سازد، خواب سه شب پشت سرهم تکرار می شود، کلیددار ـ با خبر دادن به دولت وقت و ضمن تشریفات رسمی ـ کارگر می آورد و قبر را خراب می کنند، و وقتی به قبر می رسند آثار آب پدیدار می شود آنگاه می بیند این دختر سه ساله تر و تازه گویی خوابیده است، کلیددار که سید هم بوده جسد مبارک حضرت رقیه را بر روی دست می گیرد تا سه شبانه روز، و فقط برای کارهای ضروری و نماز او را به دیگری می سپارد، تا قبر آماده می شود، و حضرت را به جای خود بر می گرداند، و معجزات بسیار دیگر که در تاریخ به ثبت رسیده است.
نظر حضرت آیت الله شیخ «خلیل مبشّر کاشانی»
قال الله تبارک و تعالی: «یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون» .. هیچ گونه شک و شبهه ای درباره وجود مقدس حضرت رقیه بنت الحسین علیهما السلام وجود ندارد و شواهد تاریخی نشان می دهد که آن مظلومه بر اثر تحمل رنج ها و مصائبی که در مسیر شام و آن چه در خرابه شام اتفاق افتاد، در صغر سن از دنیا رفته و در دمشق مدفون شد، تنها مطلب مورد بحث این است که نام مبارک او رقیه بوده یا زینب یا اسم دیگری داشته، سپس به اسم رقیه مشهور شده؟ و اما اشتهار اسم او به نام رقیه به این جهت است که در مدفن این وجود مقدس و نورانی، در دمشق، نام رقیه بنت امیرالمومنین علیهما السلام نوشته شده که بدیهی است انتساب به “جد اعلی"، متداول و معمول بوده است پس تشکیک در اصل وجود مقدس آن حضرت جرم و ظلم به آن مظلومه و پدر بزرگوارش، بلکه ظلم به اهل بیت علیهم السلام است و شبهه پراکنان بدانند که نور خدا هرگز خاموش نخواهد شد، بلکه پیوسته بر تزاید و تجلیات بیشتر است.
نظر حضرت آیت الله شیخ «میرزا جواد تبریزی»
مزار کنونى حضرت رقيه بنت الحسين عليهماالسلام در شام، از اول مشهور بوده، گويا حضرت امام حسين عليه السلام نشانى را از خود در شام به يادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پيدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت عليهم السلام و حوادث آن بپردازند، اين دختر خردسال گواه بزرگى است بر اينکه در ضمن اسيران حتى دختران خردسال نيز بوده اند، ما ملتزم به اين هستيم که بر دفن حضرت رقيه عليهاالسلام در اين مکان شهرت قائم است، حضرت عليهاالسلام در اين مکان جان سپرده و دفن شده است. ما به زيارتش شتافتيم، و بايد احترام او را پاس داشت.
دفن اين طفل خردسال (حضرت رقيه عليهاالسلام) در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت، و ستم روا داشته بر ايشان دارد، آن ستمى که تمام پيامبران از آدم تا خاتم بر آن گريستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسين عليه السلام را بر آدم خواند، از اين رو احترام اين مکان لازم است، به سخنان فاسد گوش فرا ندهيد، و به سخنان باطلى که مى گويند: رقيه عليهاالسلام طفلى خردسال بيش نبود، گوش فرا ندهيد، مگر على اصغر عليه السلام کودک خردسال نيست که در روز قيامت شاهدى خواهد بود، و موجب آمرزش گنهکاران شيعه خواهد شد ان شاء الله تعالى.
بنابراين بر همه واجب است احترام اين مکان (محل دفن حضرت رقيه عليهاالسلام) را داشته باشند، و به سخنان فاسد و بيهوده اى که از گمراهى شياطين است، گوش فرا ندهند و اعتنايى نکنند. ما با زيارت دختر امام حسين عليه السلام (رقيه عليها السلام) به خداوند متعال تقرب مى جوييم، آن دخترى که خود مظلوم بود، و خاندان وى همه مظلوم بودند.
پاسخ حضرت آیتالله شیخ «ناصر مکارم شیرازی»
بسمهتعالی -
شکی نیست که دختر کوچکی از امام حسین علیه السلام در شام از دنیا رفت و در آنجا دفن شد و حرم فعلی منسوب به همان دختر است، اما این که نام آن دختر رقیه بوده یا نام دیگری داشته در بین دانشمندان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد هر چند معروف این است که نامش رقیه است.
همیشه موفق باشید.
پاسخ حضرت آیتالله شیخ «حسین نوری همدانی»
بسمهتعالی
در کتابهایی چون کامل بهائی و نفسالمهموم و کتابهای معتبر دیگر دختر خردسالی که برخی نام او را رقیه نامیدهاند و در شام به شهادت میرسد، برای امام حسینعلیه السلام ذکر کردهاند و اگر کسی برای آن حضرت نذر کند، باید آن را ادا نماید و
مضجع موجود در دمشق متعلق به آن حضرت است.
تاریخ نیز میگوید: حضرت سیدالشهداعلیه السلام دختری به نام رقیه داشتند که در سن سه سالگی در خرابه شام به شهادت رسید(منتخبالتواریخ ص۲۹۹) مادر حضرت رقیه مطابق اکثر نقل ها «ام اسحاق» نام دارد که فضایل و مناقب بسیاری را برای آن بانو بر میشمارند. (ترجمه ارشاد ج۲ ص۱۹۷)
حضرت رقیه در ماه شعبان چشم به جهان گشود، سن مبارک آن حضرت هنگام شهادت سه سال بود. عبدالوهاب بن احمد شامفی مصری مشهور به شعرانی (م ۹۷۳ ق) در کتاب المنن باب دهم نقل میکند، نزدیک مسجد جامع دمشق بقعه و مرقدی وجود دارد که به مرقد حضرت رقیهعلیها السلام، دختر امام حسینعلیه السلام معروف است و بر روی سنگی واقع در درگاه آن مرقد نوشته شده است «این خانه، مکانی است که به ورود آل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و دختر امام حسینعلیه السلام حضرت رقیه شرافت یافته است.
مورخ خبیر عمادالدین حسنبن علی بن محمد طبری، هم عصر خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب کامل بهایی مینویسد دخترک سه چهار سالهای که خاندان امام حسینعلیه السلام در خرابه شام شب هنگام، خواب پدر را دید و بهانه پدر نمود به یزید گفت: سر پدر را برایش ببرند، سر مقدس را آورده و در کنار دختر قرار دادند، آن دختر از غم پدر فریادی برآورد و جان داد.
نام حضرت رقیه علاوه بر کتب مشهوری چون لهوف و… در قصیده سوزناک سیف بن عمیره، صحابی بزرگ امام صادقعلیه السلام آمده و علمای بزرگی همچون شیخ طوسی، نجاشی، علامه حلی و… به آن تصریح کردهاند از (ستاره درخشان شام)
[1] - برگرفته از کتاب اسيران و جانبازان كربلا، ص:154-157
[2]- ر. ك: المجدى، ص 91؛ نسب قريش، ص 57؛ مناقب، ج 4، ص 85؛ لباب الانساب، ج 1، ص 349
[3]- كامل بهايى، ج 2، ص 179؛ روضة الشهدا، ص 484
[4]- انوار الشهادة، ص 163
[5]- معالى السبطين، ج 2، ص 214. ولى نظر به اينكه مادر امام سجّاد( ع)، هنگام تولد آن حضرت، از دنيا رفت، امكان نداشته كه مادر رقيّه، خردسال باشد؛ مگر اينكه بگوئيم، شاه زنان غير از شهربانو مادر امام چهارم( ع) بوده است.( سرگذشت جانسوز حضرت رقيه( س)، ص 9.
[6]- سرگذشت جانسوز حضرت رقيه( س)، ص 12- 13
[7]- ستاره درخشان شام، ص 16. به نقل از الملهوف، ص 141
[8]- بحار الانوار، ج 45، ص 115
[9]- سرگذشت جانسوز حضرت رقيه( س)، ص 16
[10]- ر. ك المنتخب، ص 435
[11]- لباب الانساب، ج 1، ص 349؛ مناقب، ج 4، ص 85
[12]- تحقيق درباره اوّل اربعين حضرت سيّدالشهدا( ع)، ص 685
[13]- كشف الغمه، ج 2، ص 250
[14]- سرگذشت جانسوز حضرت رقيّه( س)، ص 9
[15]- وقايع كربلا، شيخ عباس قمى، ص 203
[16]- امالى صدوق، ص 142
[17]- ملاعين، جمع ملعون. لغت نامه دهخدا، حرف ميم. ولى در متن فوق، مفرد به كار رفته است
[18]- كامل بهايى، ج 2، ص 179؛ روضة الشهدا، ص 484. با اندكى تفاوت. تاريخ وفات حضرت رقيه( س) را پنجم صفر سال 61 ه. ق ذكر كردهاند.( سرگذشت جانسوز حضرت رقيه( س)، ص 12
[19]- انوار الشهادة، ص 244- 245؛ نيز ر. ك نفس المهموم، ص 415؛ معالى السبطين، ج 2، ص 171؛ وسيلة الدارين، ص 393
[20]- الوقايع و الحوادث، ج 5، ص 81
[21]- ستاره درخشان شام، ص 208
[22]- سرگذشت جانسوز حضرت رقيّه( س)، ص 50- 51
[23]- اعيان الشيعه، ج 7، ص 34؛ دائرة المعارف تشيّع، ج 1، ص 77- 78
[شنبه 1394-08-02] [ 11:09:00 ق.ظ ]