مهمان کربلا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   






موضوعات

  • همه
  • همه
  • سفارش های بزرگان
  • داستان های کوتاه
  • نکته های ناب قرانی
  • عفاف و حجاب
  • ظهور
  • اطلاعات عمومی
  • به یاد شهدا ...
  • نماز
  • تربیت فرزند شیعه
  • فرزند پروری
  • سلامتی
  • شهدای و ایثار گران حوزوی
  • بزرگان حوزه
  • شعر
  • شناخت اهل بیت
  • طب سنتی
  • آشپزی ( کیک )
  • طنز
  • غدیر
  • عکس و حرف
  • اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ
  • جوان و جوانی
  • ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ
  • ﻭﻻﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • خداوندا
  • زندگینامه
  • احکام بانوان
  • متن ادبی
  • آشپزی ( انواع غذا )
  • آشپزی ( نکته ها )
  • کلیپ
  • دانلود
  • همسرداری
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • رمضان
  • آشپزی ( آش ها)
  • عروسک بافی
  • مناسبت ها
  • لبخند های پشت خاکریز
  • معرفی کتاب
  • حدیث
  • احادیث
  • احادیث اخلاقی
  • ائمه اطهار
  • آشپزی
  • سوپ ها
  • ماه محرم
  • دهه چهارم
  • عدل الهی
  • نشانه های مؤمن چیست ؟
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • جنگ نرم
  • رشد و خود سازی
  • داروخانه معنوی
  • متفرقه دینی
  • کودک و سیسمونی


  • اردیبهشت 1403
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
    1 2 3 4 5 6 7
    8 9 10 11 12 13 14
    15 16 17 18 19 20 21
    22 23 24 25 26 27 28
    29 30 31        




    آخرین مطاب






    آمار

  • امروز: 23
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 3066
  • 1 ماه قبل: 6484
  • کل بازدیدها: 451953




  • خبرنامه





    کاربران آنلاین





    لبخند های پشت خاکریز

    مهدویت امام زمان (عج)



    بازی های دفاع مقدس

    مهدویت امام زمان (عج)



    کرامات و داستان های ائمه اطهار

    آیه قرآن



    دانشنامه امام علی

    آیه قرآن



    اولین های دفاع مقدس

    وصیت شهدا



    جستجو





    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته



    وصیت نامه موضوعی شهدا

    وصیت شهدا



    روز شمار غیبت





    معرفی صفحه وبلاگ به یک دوست






    بازی تمرکز حواس





    جستجو

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت




    رتبه



      شیطان راه های مختلفی دارد...   ...

    حاج آقا مجتبی تهرانی ره

    شيطان راه های مختلفی دارد برای اينكه رابطه بنده با خدا و امیدی که او به خدا بسته است را قطع كند. مثلا يك مرتبه به ذهن انسان می اندازد كه: چقدر بگويم؟! يك دفعه دعا كردم بس است، دو دفعه گفتم بس است، اگر خدا می خواست بدهد تا حالا داده بود و…اين شيطان است، حواستان جمع باشد! شيطان وقتی كه اتّفاقی می افتد، در انسان سرخوردگی درست می کند. به خصوص مقيّد است كه در “دعا” سرخوردگی ايجاد كند، برای اينكه می خواهد رابطه ات را و اميدی كه به خدا بستی قطع كند. در باب دعا هيچ وقت نگذاريد كه اينگونه افكار شيطانی شما را احاطه كند و از دعا باز بدارد؛ حواستان جمع باشد! هم از آن طرف متوجّه بالا باش، به اين معنا كه خداوند خسته نمی شود و برعكس از صدای بنده لذّت هم می برد و از اين طرف هم شيطان را مواظب باش، كه شيطان تو را خسته نكند. در اين هیچ شکی نيست كه وقتی از خداوند می خواهیم اگر مصلحت باشد به موقع می دهد، خدا به وقتش می دهد و در اجابت بندگانش دقيق و حساب شده عمل می كند.

     

    آیت الله مجتبی تهرانی (ره)

    موضوعات: همه, سفارش های بزرگان  لینک ثابت



    [سه شنبه 1393-08-13] [ 10:24:00 ق.ظ ]





      ۱۰نکته برای پرورش روح   ...

    هر چقدر ما در زندگی خود به چهارده معصوم که صراط مستقیم پروردگار هستند بیشتر نزدیک شویم و زندگی خود و تمام حرکات و رفتار و افکار خود را بیشتر به آنها نزدیک کنیم مسیر بندگی را بهتر پیموده‌ایم و در نتیجه روح ما پرورش بیشتری می‌یابد.

     

    بسیاری از ما به سن خاصی که می رسیم یک سری دغدغه های معنوی برای ما مطرح می شود و سعی در پاسخگویی مثبت به آنها داریم  مطالعه می کنیم  سخنرانی هایی مختلف را گوش می دهیم و سعی در انجام آموخته های خود داریم اما  همواره یک سری دل نگرانی ها و تردیدها دست و پای ما را می بندد ، احساس می کنیم که همه چیز گنگ و مبهم است و در می مانیم که واقعا به کدام راه باید رفت و گاه ممکن است  به بن بست برسیم و راهی برای رشد معنوی و آرامش روح خود پیدا نکنیم و با خود بیندیشیم این روش هایی که می گویند قدیمی است و باید به دنبال یک راه جدید بود،

    خلاصه گویی آنچه که ما توقع داریم پیدا نمی شود آن چه که ما را از جا کنده و انقلابی در وجودمان بوجود بیاورد بیشتر دنبال این هستیم که یک شبه راه صد ساله رویم . آیا این شدنی است ؟

     

    چاره چیست؟

    در این راه در ابتدا باید یک شناخت عمیق از آنچه می خواهیم ، برسیم ابزار و مقدماتش را بشناسیم و از افراط و تفریط های بی جا بپرهیزیم  باید به همه ابعاد وجودی اسنان توجه شود تا این تلاشمان راه به جایی برد

    انسان باید هم به جسمش توجه کند هم روحش چرا که جسم مرکب روح است و روح ما با استفاده از جسم کارهای خود را انجام می‌دهد برای همین باید مراقب بود که جسم سالمی داشته باشیم تا درگیر بیماری ها و مشکلات نشویم که توجه به آن ها جلب شود.

    مؤمنین باید دارای جسم سالم باشند مخصوصا جوانان که مقام معظم رهبری کرارا جوانان را در کنار تحصیل و تهذیب، توصیه به ورزش می‌کنند. البته همیشه باید دقت کرد که توجه به سلامتی و شادابی جسم اصل قرار نگیرد و همیشه به چشم یک وسیله به آن نگاه کنیم نه هدف.

    خدای متعال ضمانت کرده است که: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ» (عنکبوت 69) و کسانى که در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد کردند به یقین آنها را به راه‏هاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمایى مى‏کنیم، و همانا خداوند با نیکوکاران است

    پرورش روح چگونه؟

    راز پرورش روح دو کلمه بیشتر نیست و آن آزادی از هوای نفس و بندگی خداوند است. مدال افتخار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بنده بودن است که حتی بر پیامبر بودنشان برتری دارد چنانکه در تشهد نماز،ما اول شهادت می‌دهیم که ایشان بنده است و بعد می‌گوییم فرستاده خداست: وأشهد أن محمدا عبده و رسوله.

    دنیا جایی است که ما باید روح خود را پرورش دهیم و دستورالعمل آن را کسی می‌داند که خود این مسیر را پیموده است و در رأس آنها قطعا محمد و آل محمد علیهم السلام و الصلاه هستند. هر چقدر ما در زندگی خود به چهارده معصوم که صراط مستقیم پروردگار هستند بیشتر نزدیک شویم و زندگی خود و تمام حرکات و رفتار و افکار خود را بیشتر به آنها نزدیک کنیم مسیر بندگی را بهتر پیموده‌ایم و در نتیجه روح ما پرورش بیشتری می‌یابد.

     

    نکته بسیار مهم آن است که بدانیم عمل کردن به دستورات اسلام و ترک گناه در این مسیر بسیار مهم است. نیازی به ریاضت‌های عجیب و غریب و اذکار عجیب‌تر نیست ؛ آیه الله بهجت ره این عارف واصل می‌فرمودند: بزرگترین کتاب اخلاق رساله عملیه است. اگر ما به دستورات خدا عمل کنیم روح ما شکفته می‌شود و اوج می‌گیرد.

    بزرگترین ریاضت‌ها و غلبه بر نفس زمانی اتفاق می افتد که نفس از ما تمنای گناهی داشته باشد یا غلبه بر غضب و عصبانیت مربوط به جایی است که می‌توانیم به دیگران زور بگوییم یا اهانت کنیم. یا اگر بر سر سفره‌ای رنگارنگ و لذیذ نشسته‌ایم پرخوری نکنیم و یا در وقت نماز چیزی را مقدم بر آن نکنیم. همه اینها را ما در سیره و زندگی معصومین علیهم السلام مشاهده می‌کنیم  .

    در طی این مسیر باید بر خدا توکل کرد و از حضرات معصومین علیهم السلام کمک گرفت و توسل را فراموش نکرد زیرا ما با دشمنان خطرناکی دست و پنجه نرم می کنیم یکی نفس اماره ، بزرگترین دشمن درونی ما و یکی شیطان، دشمنِِ  وسوسه گر بیرونی ما است. خدای متعال ضمانت کرده است که: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ» (عنکبوت 69) و کسانى که در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد کردند به یقین آنها را به راه‏هاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمایى مى‏کنیم، و همانا خداوند با نیکوکاران است.

     

    تذکر چند نکته برای پرورش روح:

    1- وقتی روح پرورش یافت آن وقت جسم را با خود همراه می‌کند و دیگر جسم برخی کمبود‌های خود را احساس نمی‌کند چنانچه حضرت موسی علیه السلام در مناجات چهل روزه خود به قدری غرق در مناجات با خدا بود که در این مدت نیازی به آب و غذا و خواب پیدا نکرد. البته این یک مثال و شاهد برای مطلب ماست و هرگونه تقلید از آن صحیح نیست زیرا هر کمالی باید در اثر تهذیب در انسان به وجود بیاید نه آنکه به صورت ساختگی تقلید شود .

    2- بر رهرو راه خدا، لازم است که توان واقعى خود را خوب بسنجد و حال و روز خود را نیک بنگرد، آنگاه بر اساس واقعیت های موجود زندگی خود، دستورالعمل اخلاقی و برنامه خودسازى تنظیم کند. انسان‏ها داراى تفاوت‏هاى فردی، روحى و جسمى و شرایط مختلفی هستند و بر اساس آن باید براى خود برنامه‏اى برگزینند که سنگین و طاقت‏فرسا و دور از دسترس نباشد؛ زیرا یکی از نیازهای انسان در این مسیر سخت، حفظ نشاط روحی و بدنی است و اجبار و اکراه خود بر اساس اهداف خیالی و دور از دسترس، اراده انسان را سست و مانع رسیدن به اهداف واقعی خودسازی می شود.

    3- انسان از انس و دوست داشتن ساخته شده است و حاضر نیست برای چیزی که دوست نمی دارد، سرمایه گذاری و تحمل سختی کند بنابراین حتی خودسازی و برنامه های آن باید دوست داشتنی و جذاب باشد. به همین دلیل لازم است در برنامه‏ریزى به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید؛ به عنوان مثال به جاى اینکه شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، مى‏تواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد. مشروط بر اینکه تلاوتش در جاى خلوت، با حال و توجّه کامل و تدبّر و ژرف اندیشى در معانى باشد. همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجّه بخواند.

    4- اصل تدریجی بودن، یکی از سنت های عمومی حاکم بر هستی است و تنها خاص زندگی انسان نیست. تمامی پدیده های جهان به تدریج به وجود می آیند و تربیت می شوند و رشد می کنند. انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حرکت تدریجی یکی از عوامل مهم موفقیت در مسیر خودسازی است.

    حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  (مائده 35) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خداوند پروا کنید و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، شاید رستگار گردید

    5- رهرو این راه باید توجه داشته باشد که در روند خودسازى، مراحلی وجود دارد که باید به ترتیب طی شود وگرنه درصد موفقیت کاهش می یابد. یکی از مصادیق بارز رعایت این اصل در مورد تقدم واجبات بر مستحبات است. قرب نوافل و انجام مستحبات هنگامی در انسان موثر واقع می شود و به تعبیری، مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد که قبل از آن سالک از مرحله انجام وظایف واجب عبودیت و بندگی اطمینان حاصل نموده باشد .

    بنابراین لازم است انسان ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها به ترک محرمات بپردازد و همواره بر نیفتادن در دام‏هاى شیطان و هواى نفس، جدیت کند. پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جسم او نفوذ کرد، به انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات بپردازد.

    6- برای کسی که در این مسیر به تصمیم قاطع برای گذشتن از دنیا و رسیدن به خداوند نرسیده، امیدی برای موفقیت وجود ندارد. نیت و عزم استوار، تحمل و بردباری، صبر و مقاومت در مقابل شداید و سختی ها یکی از اصول مسلم خودسازی و موفقیت در این مسیر است. قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏»  (فصلت 30) ؛ بى‏تردید کسانى که (از ته دل) گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس (در مرحله عمل) پایدارى نمودند، فرشتگان بر آنها (در دنیا به نحو تأیید غیبى، یا در وقت مرگ، یا هنگام برانگیخته شدن از قبر) فرود آیند (و گویند) که هرگز مترسید و غمگین نشوید و شما را مژده باد به بهشتى که (در دنیا) وعده داده مى‏شدید .

     

    7- خداوند منبع اصلی قدرت حاکم بر هستی و مربی جهان است، بنابراین تمام استعداد و نیروی انسان نیز از خدای متعال است، پس بدون استعانت و طلب توفیق از او موفقیت انسان برای انجام هر کار در هاله ای از ابهام قرار دارد. حتی اگر تمامی شرایط برای انجام کاری فراهم باشد، ولی اراده خداوند بر انجام آن تعلق نگیرد، آن کارشدنی نمی شود. بنابراین براى موفقیت در جهاد اکبر و خودسازی نیز باید از خداوند بزرگ، استمداد جست و به ائمه اطهارعلیهم السلام متوسل شد

    حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  (مائده 35) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خداوند پروا کنید و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، شاید رستگار گردید.

    8- برای رفع نیازهای معرفتی انسان در این مسیر مفهوم و کلام و کتاب لازم است، ولی کافی نیست. نیاز به الگوی انسانی کاملی که مجسمه ارزش های اخلاقی و کمال باشد از نیازهای واقعی انسان در الگویی که به دلیل داشتن شخصیت با فضیلت، جذاب و دوست داشتنی، انگیزه عمل را در انسان تقویت می کند و به طالب کمال نیروی حرکت و تحمل سختی می بخشد

    این موضوع برای موفقیت در مسیر خودسازی و کمال از اهمیت فراوانی برخوردار است، بنابراین افزایش معرفت و پیروى از الگوهاى راستین، مانند ائمه اطهارعلیهم السلام و بزرگان اخلاق، همواره باید مدّ نظر باشد.

    9- رعایت ظرفیت و کشش نفس و بدن یکی از اصول موفقیت در خودسازی است. بدن و روان انسان توان و ظرفیت خاصی دارد که اگر رعایت نشود، باعث تولید خستگی و دلزدگی خواهد شد و این حالت مطلوب انسان و اخلاق اسلامی نیست، از آن رو رفق و مدارا و میانه روی همواره مورد تاکید اساتید اخلاقی بوده است .

    على علیه السلام در ضمن نامه اى به حارث همدانى مرقوم فرمودند: «و خادع نفسک فى العبادة و ارفق بها ولا تقهرها، وخذ عفوها و نشاطها، الا ماکان مکتوبا علیک من الفریضة و انه لابد من قضایها و تعاهدها عند محلها.»؛ نفست را در هنگام عبادت گول بزن و با آن مدارا کن و بر آن فشار و زور نیاور، در هنگامی که حالت گذشت و شادابى در نفس پدید آمده، از آن بهره گیر، مگر آنچه به عنوان واجب بر تو نوشته شده است، در واجبات ناگزیر از اداى آن هستى و در وقت و شرایطى که براى آن مقرر شده است، باید انجام بدهى . (بحارالانوار، ج 33 ص ، ص509 )

    10- رسیدن به آرمان بلند و گران سنگ لقای الهی در گرو تلاش و جهادى پر دامنه و دراز آهنگ است. بدون شک مبارزه جدى و بى امان با هواها و خواهش‏هاى نفسانى، بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوى از دل، عبودیت مطلقه پروردگار، پالودن نفس از رذایل و آراستن آن به فضایل، تهجد و شب زنده‏دارى و توسل و استشفاع به اولیاى گرام الهى و… همه ره توشه‏هاى این سیر خدایى است. این که: گویند به هر کس ندهند دلیلش بسیار واضح و روشن است. زیرا کسى که جهاد با نفس نکرد و دل به مادیات سپرد و در ظلمات نفس و نفسانیات خود را محبوس ساخت کى تواند که به سوى نورحق پر کشد و به لایتناهى عروج کند؟

    ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست

     

    عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد

     

    قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏»  (فصلت 30) ؛ بى‏تردید کسانى که (از ته دل) گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس (در مرحله عمل) پایدارى نمودند، فرشتگان بر آنها (در دنیا به نحو تأیید غیبى، یا در وقت مرگ، یا هنگام برانگیخته شدن از قبر) فرود آیند (و گویند) که هرگز مترسید و غمگین نشوید و شما را مژده باد به بهشتى که (در دنیا) وعده داده مى‏شدید

    در این راه باید بسیار کوشا و با برنامه پیش رفت و در نظر داشت تخطی از این برنامه مساوی است با از بین بردن تلاش پیشین و عقب ماندن و محروم شدن از فیوضات الهی و واقعا در این راه باید عاشق بود  إن شاء الله که همه ما توفیق یابیم تا چشم از زرق و برق این دنیای دنی فرو بندیم و به دنبال یگانه معبود خود به تلاش بپردازیم .

     

    برای مطالعه بیشتر:

    برای مطالعه در این زمینه منابعی از کتابهای اخلاقی و عرفان عملی معرفی می شود:

    1. اوصاف الاشراف، خواجه نصیرالدین طوسی

    2. منازل السائرین، خواجه عبدالله انصاری

    3. جامع السعادات، نراقی

    4. الاخلاق، شبر

    5. سیر و سلوک، بحرالعلوم

    6. لب اللباب، علامه طباطبایی

    7. رساله لب اللباب : سید محمد حسین حسینی تهرانی

    8. تهذیب نفس یا خودسازی: استاد ابراهیم امینی

    9. خودشناسی برای خودسازی : استاد مصباح یزدی.

    تلخیص و فرآوری : محمدی

    گروه دین تبیان

    منبع : مقاله پرورش روح از سید مصطفی علم خواه

    موضوعات: همه, سفارش های بزرگان  لینک ثابت



    [سه شنبه 1393-07-29] [ 10:00:00 ب.ظ ]





      جوان و جوانی از دیدگاه حضرت علی علیه السلام   ...

    جوان و جوانی از دیدگاه امام علی (علیه السلام)

    فرزند صالح و شایسته زیباترین یادآوری از دو بخش یادآوری های انسان است. یعنی کارها و اعمال انسان یک یادگار خیر و فرزند صالح یادگار خیر دیگری است که از دیگری زیباتر است. پس باید جوانان و فرزندانی صالح تربیت کرد و از خود به یادگار گذاشت.

     

    یک جوان شایسته چه ویژگی ها و اوصافی باید داشته باشد؟ به تعبیر دیگر جوان مطلوب کیست؟ در این مورد آداب و خصلت های فراوانی مطرح است که یک جوان مطلوب و شایسته آنها را باید دارا باشد، از جمله این خصلت ها صالح بودن است. در غررالحکم جلد 2 صفحه 575 آمده است: “الولد و الصالح اجمل الذکرین”‌‌ فرزند صالح و شایسته زیباترین یادآوری از دو بخش یادآوری های انسان است. یعنی کارها و اعمال انسان یک یادگار خیر و فرزند صالح یادگار خیر دیگری است که از دیگری زیباتر است. پس باید جوانان و فرزندانی صالح تربیت کرد و از خود به یادگار گذاشت.

     

    ناصح بودن

    دومین خصلت ناصح بودن است. جوان علی رغم شور و احساس، زور بازو و غرور اگر پیرو احساس و هوس نباشد و در پی شر و بدی نگردد برعکس به دنبال خیر و خوبی، خیرخواه و ناصح باشد، بسیار مطلوب و پسندیده است. حضرت علی(علیه السلام) محمدبن ابی بکر را چنین توصیف می کند: “فعندالله نحتسبه ولدا ناصحا”‌‌ (نهج البلاغه نامه 35.)

    مصیبت شهادت محمدبن ابی بکر را که فرزندی ناصح و خیرخواه بود را به حساب خدا می گذارم. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) چنین آمده است: “خیر شبابکم من تشبه بکهو لکم”‌‌.(میزان الحکم ج 5 ص 6) یعنی بهترین جوان هایتان آنانند که به پیران شبیه باشند. مقصود از شباهت جوانان به پیران آن است که پختگی و خیرخواهی و مسلط بودن بر هوس ها و احساسات را که در پیران است دارا باشند؛ اگر جوانی این چنین باشد پس شبیه افراد مسن خواهد بود. از جمله ویژگی بزرگسالان آن است که دنبال خیر و صلاح هستند، در پی خواسته های احساسی و شهوانی نیستند. یعنی آنان ناصح هستند، اگر جوانی ناصح باشد شبیه پیر است و پسندیده است. چنانچه اگر پیری دنبال شر و احساسات و شهوات باشد مذموم و ناپسند است. در میزان الحکم جلد 5 آمده است “و شرکهو لکم من تشبه شبابکم”‌‌، یعنی پیران بد کسانی هستند که شبیه جوانان می باشند.

    فرزند در دوره فتنه پرخاشگر، دشمن، ستیزه جو و خشونت کردار می شود: “فاذا کان ذلک کان الولد غیظا”‌‌‌ یعنی وقتی آن زمان برسد که باطل موضع گرفته و… پس فرزند دشمن و پرخاشگر می شود. از ابعاد منفی فتنه همین است که نسل جوان را تباه و در برابر پدر عاصی و دشمن و ستیزه جو می سازد

    مطیع پدر بودن

    سومین خصلت جوان شایسته مطیع پدر بودن است. حضرت علی (علیه السلام) اطاعت پدر را حق پدر بر فرزند می داند و می فرمایند: “فحق الوالد علی الولد ان یطیعه فی کل شی الاخی معصیه الله سبحانه”‌‌ (نهج البلاغه حکمت 399.) یعنی حق پدر بر فرزند آن است که در هر کاری جز معصیت پروردگار از پدر اطاعت کند.

    چهارمین خصلت احترام گذاشتن به بزرگترهاست. نوجوانان و جوانان باید بزرگترها را تعظیم و تکریم کنند و احترام آنان را رعایت کنند. امام علی (علیه السلام) در بیان فساد زمان خود چند ویژگی را برمی شمارد. از جمله می فرمایند: “لایعظم صغیرهم کبیرهم”‌‌ (نهج البلاغه خطبه 233.) یعنی کوچکترهایشان بزرگسالها را احترام نمی کنند.

    پنجمین خصلت عمل به آئین جوانمردان است. در متون دینی و روایات، فتوت و جوانمردی از ویژگی های مثبت شمرده شده است. در تعریف آن به نکات برجسته اخلاقی اشاره شده است. حضرت علی (علیه السلام) فرموده است: بعدالمرء عن الدینه فتوه”‌. (غررالحکم ج 2 ص 268) یعنی دوری انسان از پستی و صفت های پست، جوانمردی است و دیگر آنکه “نظام الفتوه الحتمال عترات الاخوان و حسن تعهد الجیران”‌‌(همان) یعنی آئین جوانمردی به تحمل کردن لغزش های برادران و رسیدگی خوب به همسایگان است. از طرفی دیگر کلمه فتوه از فتی به معنی جوان است. در فارسی هم کلمه جوانمردی بدان اطلاق می شود. این نکته ادبی گویای آن است که ویژگی جوانمردی با جوان بیشتر تناسب دارد، در اصل جوانان باید آراسته به این خصلت برجسته اخلاقی یعنی جوانمردی و فتوت و ویژگی های آن باشند.

     

    خصویات نکوهیده برای جوان

    اما در عین حال بعضی از ویژگی های رفتاری برای جوانان چهره منفی و ناشایست به تصویر می کشد که جوانان و نوجوانان باید از آن دوری کنند. از جمله آن ویژگی ها می توان موارد زیر را نام برد.

     

    پرخاشگری

    اولین خصلت پرخاشگری و ستیزه جویی است. حضرت علی (علیه السلام) در بیان آثار منفی فتنه بنی امیه به این نکته اشاره دارد که فرزند در دوره فتنه پرخاشگر، دشمن، ستیزه جو و خشونت کردار می شود: “فاذا کان ذلک کان الولد غیظا”‌‌ (نهج البلاغه خطبه 108.) یعنی وقتی آن زمان برسد که باطل موضع گرفته و… پس فرزند دشمن و پرخاشگر می شود. از ابعاد منفی فتنه همین است که نسل جوان را تباه و در برابر پدر عاصی و دشمن و ستیزه جو می سازد.

    دومین خصلت ناپسند بداخلاقی است. از ویژگی های منفی برای جوانان بداخلاقی است. حضرت علی (علیه السلام) آنگاه که از فساد زمان خویش گله می کند می فرماید:“فتاهم عارم”‌‌ (نهج البلاغه خطبه 233) جوانشان بداخلاق است.

    عارم یعنی سختی و دشواری و شدت و به کسی گفته می شود که برخوردش تند و آزاردهنده و اخلاقش خشن و بد است. فرق این دو خصلت منفی (غیضا و عارم) در آن است که اولی به معنی آن است که از انسان به دیگران ناراحتی برسد. اما دومی اعم از آن است که موجب رسیدن یک امر نامطلوب به دیگری باشد یا نباشد و صرفا به معنی تند و بداخلاق بودن است. شاید فرقشان در این باشد که اولی در مقابل پدر است و دومی در مقابل هر فرد دیگر خواه پدر یا غیر آن باشد. هرچند این صفات برای بزرگسالان نیز ناپسند است، آنان همانند جوانان باید از این ویژگی های منفی دور باشند.

    گاهی بعضی فرزندان وجود پدر و مادر خود را ننگ دانسته و از آنان دوری می کنند، بویژه اگر پدر و مادر بی سواد باشند و یا ظاهر مرتب و آراسته نداشته باشند. این صفت بسیار زشت و نادرست و ضداخلاق اسلامی است. هر جوان باید به پدر و مادرش به هر کیفیت که هستند افتخار کند و با آنان نزدیک و همدم و مانوس باشد

    اما با توجه به زمینه های مستعد جسمانی و روانی جوانان توصیه به دور بودن از این خصایص ناپسند و زشت برای آنان روشن می شود. نافرمانی در مقابل پدر و مادر خصلت منفی و ناپسند دیگر جوانان است. جوان نه تنها باید در مقابل پدر و مادر نافرمان نباشد بلکه باید کاملا رام و خاضع و فرمان بردار باشد. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: “شرالاولاد العاق”‌‌. (غررالحکم ج 2 ص 576) یعنی بدترین فرزندان، اولاد نافرمان است. با توجه به اینکه توصیه های اخلاق به فرزندان تحت عنوان اولاد بیشتر در سنین جوانی است، می توان از واژه اولاد و کاربرد آن در تعابیر و تعالیم اخلاقی در بحث از جوانان سود جست. امام (علیه السلام) می فرمایند: “ولد عقوق محنه و شوم”‌‌ (همان.) یعنی فرزند نافرمان موجب محنت است و شوم و نحس است.

     

    دوری از والدین

    خصلت ناپسند دیگری که بر ترک آن از سوی جوانان تأکید شده دوری از پدر و مادر است. گاهی بعضی فرزندان وجود پدر و مادر خود را ننگ دانسته و از آنان دوری می کنند، بویژه اگر پدر و مادر بی سواد باشند و یا ظاهر مرتب و آراسته نداشته باشند. این صفت بسیار زشت و نادرست و ضداخلاق اسلامی است. هر جوان باید به پدر و مادرش به هر کیفیت که هستند افتخار کند و با آنان نزدیک و همدم و مانوس باشد.

    حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: من استنکف من ابویه فقد خالف الرشد”‌‌. (همان) یعنی کسی که از پدر و مادر خود استنکاف دارد و آنان را ننگ خود داند از رشد و راه درست به در رفته است. گاه جوانان و فرزندان رفتاری را در پیش می گیرند که شرف و آبروی خانوادگی را از بین می برند و مایه ننگ و عار دودمان خود خواهند بود و بزرگترهایشان آرزو می کنند که ای کاش چنین فرزندی نداشتیم. لذا مایه ننگ و عار گذشتگان بودن،

    خصلت ناپسند دیگری است که جوانان را تهدید می کند. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: “ولد السوء یعدالسلف و یفسد الخلف”‌‌ (همان.) یعنی فرزند بد موجب عار و ننگ گذشتگان و تباهی آیندگان است و نیز فرموده اند: “ولد السوء یهدم الشرف و یشین السلف”‌‌. (همان) فرزند بد شرف را ویران سازد و گذشتگان را عیبناک می کند. در پایان بر این نکته تاکید می کنیم که اولیای بزرگوار نسبت به جوانان و فرزندان خویش مسئولند، باید آنان را درست درک کنند و متناسب با روحیات و نیازها و استعدادهایشان به تعلیم و تربیت آنان مبادرت ورزند.

    بخش نهج البلاغه تبیان

    موضوعات: همه, سفارش های بزرگان, تربیت فرزند شیعه, جوان و جوانی  لینک ثابت



     [ 09:56:00 ب.ظ ]





      توصیه‌های اخلاقی برای پاکی دوران جوانی   ...

    دین مبین اسلام به عنوان کامل‌ترین دین، برای پاسخ به تمامی نیازهای انسان از جمله غرائز موجود در او، راهکار مناسب دارد. یکی از این غرائز، غریزه جنسی است که توصیه دین در خصوص آن برای شرایط عادی، استحباب ازدواج [1] و در صورت بیم آلوده شدن به گناه، وجوب آن [2] می‌باشد.

     

    با توجه به گستردگی اسباب تحریک جنسی در سطح جامعه کنونی ما، نیاز به ایجاد تسهیل در امر ازدواج برای جلوگیری از مفاسد و همچنین کاهش آلودگی به گناه، بیش‌تر از هر زمانی احساس می‌شود. در این نوشتار قصد داریم پس از بررسی اسباب تحریک جنسی و مهم‌ترین مانع ازدواج، برخی از توصیه های دین برای تسهیل در این امر مهم و مقدس را مطرح کنیم.

     

    اسباب تحریک جنسی

    برخی از اسباب تحریک جنسی موجود در جامعه، موارد ذیل است:

    1. اینترنت (سایت‌های غیر اخلاقی و چت با جنس مخالف)، فیلم‌های مستهجن، ارسال عکس و قطعه های فیلم غیر اخلاقی از طریق موبایل، فیلم‌های تحریک کننده سیما و سینما؛

    2. محیط‌های ناسالم و دوستان ناباب؛

    3. پوشش‌های نامناسب و آرایش‌های محرک بعضی از دختران و زنان در جامعه؛

    4. اختلاط دختر و پسر در برخی از مکان‌های تحصیلی و کاری.

     

    پاسخ مناسب به غریزه جنسی

    با توجه به قوّت و شدّت غریزه جنسی در جوان و تمایل و کشش زیادش به امور شهوانی، او به صورت طبیعی در معرض آسیب و خطر قرار دارد و صبر و خود نگهداری برایش امری بسیار صعب و مشکل به نظر می‌رسد که این مطلب در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است.

    نقل شده که زراره خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسید و حضرت سؤال فرمودند: ای زراره! آیا متأهل هستی؟ عرض کرد: خیر. بعد از رد و بدل شدن جملاتی، حضرت فرمود: «کَیفَ تَصبِرُ وانتَ شابّ؟ [3]؛ چگونه صبر می‌کنی در حالی که جوان هستی؟»

    لباس چسبان نپوشد و هرگز لخت و عریان نشود، حتی در حمام که کراهت دارد.یعنی عورت در حمام پوشیده باشد بهتر است

    این تعبیر امام (علیه‌السلام) دلالت بر شدید بودن غریزه جنسی در جوان و سخت بودن تحمّل در مقابل آن دارد؛ حال با در نظر گرفتن عوامل و اسباب مختلف تحریک جنسی در جامعه ما که تشدید کننده تمایلات شهوانی است، می‌توان گفت که خود نگهداری در آستانه عدم امکان قرار دارد و تنها پاسخ مناسب به این غریزه، ازدواج می‌باشد.

     

    توصیه‌هایی برای آنان که امکان ازدواج ندارند

    توصیه‌های برای مشکلات جنسی جوانان برای کسی که به بلوغ جنسی رسیده و امکان ازدواج نداشته باشد چند راه کار وجود دارد که خود را در فضای گناه قرار ندهد.

    1. حتی‌المقدور با توجه به وضعیت جسمانی خود، هفته ای دو روز (دوشنبه و پنج شنبه) روزه بگیرد، اگر برای او سخت است ماهی سه روز (پنج شنبه اول، آخر ماه و چهارشنبه وسط ماه) را روزه بگیرد که فقهاء بزرگوار  در رساله های عملیه خود به ان توصیه فرموده‌اند. در هر حال پرخوری نکند، قبل از سیر شدن از طعام دست بکشد و تا گرسنه نشود غذا تناول نکند.

    2. از خوردن غذای معطر، متنوع، آجیل خوری و… پرهیز کند.

    3. لباس چسبان نپوشد و هرگز لخت و عریان نشود، حتی در حمام که کراهت دارد. (یعنی عورت در حمام پوشیده باشد بهتر است).

    4. از دیدن عکس‌های مبتذل و غیر محارم و به ویژه جنس مخالف پرهیز کند.

    5. از گفتن و یا شنیدن جک و فکاهی‌های جنسی حذر کند.

    6. با افراد غیر مجرد و یا مجردی که در این زمینه صحبت می‌کند نشست و برخاست نکند.

    7. از اختلاط با زنان و یا مجالسی که مرد و زن بی موالات هستند اجتناب کند.

    8. هرگز بی کار نباشد و به اشتغال بپردازد. «إِنَّ اللهَ یُبغِضُ الشّاب الفارِق» خداوند از جوان بی کار به غضب می‌آید.

    نقل شده که زراره خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسید و حضرت سؤال فرمودند: ای زراره! آیا متأهل هستی؟ عرض کرد: خیر. بعد از رد و بدل شدن جملاتی، حضرت فرمود: «کَیفَ تَصبِرُ وانتَ شابّ؟ ؛ چگونه صبر می‌کنی در حالی که جوان هستی؟

    9. به ورزش‌هایی که موجب عرق ریزی می‌شود بپردازد، مانند: کوه نوردی، دوو میدانی، بسکتبال و …

    10. در مجالس توسل و توجه به اهل بیت علیهم السلام شرکت کرده و به زیارت حرم‌های شریف ایشان برود.

    11. با توجه بیشتر و مراقبه، نماز اول وقت اقامه کند.

     

    پی نوشت ها :

    [1]. العروه الوثقی، السید الیزدی، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین به قم المشرفة، 1420، چاپ اولی، ج 5، ص 474.

    [2]. توضیح المسائل سیزده مرجع، سید محمد حسن بنی هاشمی خمینی، ص 493 و 449.

    [3]. وسائل الشیعه، الحر العاملی، ج 20، ص 560، ح 14.

    فرآوری : زهرا اجلال

    بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

    منابع :

    سایت شیعه حق

    سایت آیت الله مکارم شیرازی

    موضوعات: سفارش های بزرگان, جوان و جوانی  لینک ثابت



     [ 09:49:00 ب.ظ ]





      توصیه‌ علامه طباطبایی به یک جوان!   ...

    جوانی 22 ساله در سال 1355 نامه ای به علامه طباطبایی نوشته و از او راه حلی برای بیرون آمدن از گناه خواسته که علامه نیز به نامه او پاسخ داده که آن را بازخوانی می کنیم.

    بسم الله الرحمن الرحیم

    محضر مبارک نخبه الفلاسفه آیه الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله

    سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

    کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله …چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سۆال من پاسخ دهید، در محیط و شرایطی که زندگی می کنم هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب آن شده اند که مرا از حرکت به سوی الله و حرکت در مسیر استعداد خود باز داشته و می دارند، درخواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟

    یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الّا دیگران ادعای نصیحت فراوان دارند، دستورات علمی برای پیروی لازم دارم، همانگونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت، باز هم خاطر نشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سۆال نمی شود، وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم، لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید، در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید.

    به مراقبه و محاسبه پردازید به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خداعزّاسمه را مراعات خواهم کرد، آنوقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد

    پاسخ علامه طباطبائی به این نامه:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    السلام علیکم

    برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی بر آورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خداعزّاسمه را مراعات خواهم کرد، آنوقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد ، هرچه باشد ، همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای درکارهایی روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید ، هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید ، این رویه را هر روز ادامه دهید ، این روش اگر چه کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبّحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال ، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید ، ان شاء الله موفق خواهید بود.

    والسلام علیکم

    محمد حسین طباطبایی

    بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

    منبع: حوزه

    موضوعات: همه, سفارش های بزرگان, ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ  لینک ثابت



     [ 09:46:00 ب.ظ ]





      گفتاري كوتاه از حضرت آيت الله جوادي آملي در جلسه تفسير سوره قصص:   ...

     

    گفتاري كوتاه از حضرت آيت الله جوادي آملي در جلسه تفسير سوره قصص:

     

    كسي كه قرآني زندگي مي كند با ديگران خيلي فرق دارد؛ ما مسلمانيم، قرآن تلاوت مي كنيم، نماز ميخوانيم، اما قرآني زندگي نمي كنيم و قرآن در زندگي ما نيست. دين در زندگي ما نيست. ما اهل روزه ايم، اهل حج و عمره ايم، اهل زيارتيم، اهل اعتكافيم، اما اينها در گوشه زندگي ماست! ببينيد ما در حرف زدن ها چطور حرف مي زنيم؟

    مثلا اگر كسي ظرف ميوه اي براي ما بياورد، دو سؤال ميكنيم:

    مي گوييم: اين چيست؟

    مي گويد: ميوه است.

    مي گوييم: چه كسي داده است؟

    مي گويد: زيد.

    ما اينطور حرف ميزنيم و اين راه، راه قرآني نيست.

    كسي كه قرآني زندگي مي كند سه حرف مي زند:

    مي گويد: اين چيست؟

    مي گويند: ميوه است.

    مي گويد: اين را چه كسي آورد؟

    مي گويند فلان باغبان.

    بعد مي گويد: چه كسي داد؟

    مي گويند خدا.

    اين معني زندگي قرآني است. اين معني زندگي توحيدي است. كسي كه قرآني زندگي مي كند مواظب زبانش هست و هرگز نمي گويد چه كسي داد؟! چون دهنده خداست: “مَا بِكُم مِن نعْمَةٍ فَمِنَ الله”

    مي گويد چه كسي آورد.

    نمي گويد چه كسي داد.

    چنين انساني اگر شب برخيزد و دعا كند آن دعا يقيناً مستجاب است.

    در درسها هم همينطور است.

    مي گوييم: اين مطلب چيست؟ مثلا اين حكم فقهي، اين حكم اصولي، اين حكم تفسيري، اين حكم فلسفي و كلامي چيست؟

    مي گويند: فلان.

    مي گوييم: چه كسي گفته؟

    مي گويند: فلاني.

    ديگر جلوتر نمي رويم و اصلاً مطرح نيست كه چه كسي (اين مطلب را براي ما) گويا كرد. ما به جاي اينكه بگوييم “خدا گويا كرد و ما از زبان فلان شخص شنيديم” ، مي گوييم او به ما آموخت.

    خيال ميكنيم علم براي استاد است. ما در همين دو مقطع مي مانيم. حالا روشن شد دين در متن زندگي ما نيست؟!

    #سبك_زندگي_ديني

    موضوعات: همه, سفارش های بزرگان, نکته های ناب قرانی  لینک ثابت



    [دوشنبه 1393-07-28] [ 10:38:00 ب.ظ ]





      قمه زنی ممنوع‌ ...خاطره ای از آقای قرائتی   ...

    قمه زنی ممنوع… خاطره ای از حاج آقا قرائتی:

     

    در یکی از شهرها با وجود توصیه ‏های مبلغین بزرگوار مبنی بر پرهیز از قمه‎زنی، مردم به خاطر اعتقادات خود دست ‏برنمی‏داشتند.

     

    به ما گفتند به آنجا برویم و آنها را از این کار باز داریم .

     

    ایام ماه محرم بود و چون اعلام کرده بودند فلانی می ‏آید و مردم ما را در تلویزیون دیده بودند، در مسجد جمع شدند.

     

    وقتی وارد شدم گفتند: آقای قرائتی آمده ‏ای برای قمه‎زنی بگویی.

     

    گفتم: شغل من چیست؟ گفتند: تو معلم قرآن هستی.

     

    گفتم: به عنوان معلم قرآن قبولم دارید؟ گفتند: بله قبولت داریم ولی حرف قمه نزنی، فقط قرآن بگو .

     

    من روی تخته نوشتم: «بسم الله الرحمن الرحیم - یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا»

     

    «ای کسانی که ایمان آورده‏اید! “راعنا” نگویید، بلکه بگویید: “انظرنا".«

     

    و بعد توضیح دادم که: «یا ایها الذین آمنوا» یعنی: ای مؤمنین .

     

    »لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» یعنی: راعنا نگویید بلکه انظرنا بگویید.

     

    راعنا نگویید یعنی چه؟ این قصه‏ ای دارد و قصه ‏اش این است که:

     

    پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در حال سخنرانی بود، یک نفر از پای سخنرانی گفت:

     

    راعنا، یعنی مراعات ما را هم بکن . یعنی آرام‎تر صحبت کن یا به این طرف و آن طرف نگاه کن .

     

    این کلمه راعنا مثل کوکو است که هم می‏شود آن را با سیب زمینی درست کرد و هم با سبزی.

     

    »راعنا» را هم می‏شود از ریشه «رعی‏» گرفت و هم از ریشه «رعن‏».

     

    اگر از «رعی‏» گرفته شود به معنای «مراعات ما را بکن‏» است، ولی اگر از ریشه «رعن‏» گرفته شود،

     

    رعونت ‏به معنای خر کردن است و «راعنا» یعنی «خرمان کن.»

     

    وقتی که مسلمانان می‏گفتند «راعنا» هدفشان مقدس بود و معنای «مراعاتمان کن‏» را اراده می‏کردند،

     

    ولی یهودی‎ها از این کلمه استفاده کرده و گفتند: مسلمان‎ها به پیغمبرشان می‏گویند خرمان کن.

     

    در اینجا آیه نازل شد که: «یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا»؛

     

    «ای کسانی که ایمان آورده‏اید، “راعنا” نگویید بلکه “انظرنا” بگویید.»

     

    یعنی کلمه ‏ای را که دشمن از آن سوء استفاده می‏کند به کار نبرید .

     

    بعد از این که این آیه را تفسیر کردم، گفتم: شما که قمه می‏زنید هدفتان مقدس است

     

    و به عشق امام حسین علیه السلام این کار را می‏کنید، ولی تلویزیون کشورهای اروپایی این کار شما را دوازده مرتبه نشان داده

     

    و گفته است که شیعه ‏ها دچار مرض خودآزاری هستند.دشمن از این کار شما چنین سوء استفاده می‏کند .

     

    این کار امروز شما مثل همان «راعنا» گفتن مسلمانان صدر اسلام است که دشمن از آن سوء استفاده می‏کرد

     

    و قرآن کریم با آیه مورد بحث‏ به مسلمانان آن روز و امروز

     

    هشدار می‏دهد که از هر کاری که دشمن از آن سوء استفاده می‏کند پرهیز کنید.

     

    پس چون امروز دشمنان از قمه ‏زنی شما سوء استفاده می‏کنند، شما دیگر قمه نزنید.

     

    گفتند: حالا فهمیدیم و دیگر قمه نمی‏ زنیم .

     

    پس از این جلسه به تهران رفتیم و آن سال در آن شهر جز چند نفر کسی قمه نزد .

     

    منبع:

    مجله مبلغان، فروردین 1382، شماره 39 ، محسن قرائتی

    موضوعات: همه, سفارش های بزرگان, داستان های کوتاه, اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا  لینک ثابت



     [ 07:33:00 ب.ظ ]





      توجه به دو نکته، همه مشکلات را حل خواهد کرد!   ...

    من و شما و خیلی از آدمای دیگه ای که در اطرافمان زندگی می کنند، تا یک زمانی تو مشکلات زندگی قرار می گیریم به خودمان می گوییم: خدا هست، اگر کسی را ندارم ولی خدارو دارم، او منو تنها نمی ذاره! خدا کمک می کند.

    و این ها تنها لقلقه ی زبان هایمان شده، می گویید چه طور؟! از کجا میگم؟!!

    از آنجایی که وقتی تو اوج مشکلات هستیم چنان بیتابی می کنیم که اعصاب خودمان و دیگران را خورد می کنیم و دنبال یک نفری هستیم که بتواند بار این مشکلات را از روی دوش ما خالی کند.

    اما واقعا آن شخصی که با تمام وجودش به خداوند و قدرت و توانایی او اعتقاد و یقین دارد و می داند که خدا کمکش می کند، دل به غیر از خدا نمی بندد و تمام افرادی که در این بین به کمک او می آیند را امدادهایی از جانب خدا و فرستادگان او می داند و برای آنها استقلالی در عملکرد نمی داند.

    اصل حرف همین جا است که فقط در زبان، دل به خدا ندهیم بلکه از ته دلمان خدا را باور داشته باشیم و به او اعتماد کنیم.

    واقعا کسانی هستند که بیماری خطرناک دارند اما مرگ و زندگی را فقط و فقط به دست خدا می دانند و همین باعث آرامششان می شود و همین آرامش باعث می شود تا رو به بهبودی بروند.

    این مطلب را بخوانید:

    ((برخی مطالعات نشان داده اند كه خطر حوادث عروق كرونر در مبتلایان به سكته قلبی كه سطح اضطـراب زیادی را تجربه مـی كنند، 2 تا 5 برابر بیشتر از بیمـاران غیر مـضطرب است.))

    تازه آنهایی که اضطراب ندارند… حالا حسابش را بکنید که خدا را همیشه در زندگیشان یاد می کنند و هر لحظه به یاد خدا هستند، چنان آرامشی به آنها می دهد که بیماری که چه عرض کنیم …

    فقر عالم هستی و مالکیّت خداوند به تنهایی؛

    «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُۆْمِنِینَ»( منافقون، آیه 8) و عزّت از آن خدا و رسولش و مومنین است.

    کسی که این دو نکته را می داند، دیگر هیچ گاه در خانه کسی را نمی زند و اظهار نیاز نمی کند. هر چه می خواهد از خدا می خواهد، چرا که خیر دنیا و آخرت به دست خداست.

    بیائیم با خدا رفاقت کنیم. لااقلّ همان اندازه که برای رفیق و دوست خود مایه می گذاریم، برای خدا هم ارزش قایل شویم. آن وقت متوجه خواهیم شد که باید همه چیز را کنار بگذارم و به کسی دل ببنیدیم که او، همه چیز است

    وقتی انسان خود را نیازمند خدا دید، تنها به خدا توکل می کند. تنها نزد او اظهار نیاز می کند و تنها از او کمک می خواهد. به دنبال رضای اوست و تنها از او می ترسد.

    حضرت امام خمینی (ره) مگر چقدر مال و قدرت داشت؟ مگر چقدر دیگران را کرنش می کرد؟ او تنها بندگی خدا می کرد. خداوندِ «مقلّب القلوب» نیز دل ها را رو به او می گرداند. ما این کار را نکرده ایم؛ باور نداریم، در دعاها خوانده ایم، امّا در واقع انگار نخوانده ایم. باور نداریم که همه کارها به دست خداست.

    حتّی فرد، خوشی دنیا را هم درگاه او می داند. حداقل به اندازه ای که روی رفقا، گروه ها و جناح های مختلف سرمایه گذاری می کنیم، برای خدا هم سرمایه گذاری کنیم.

    رمز خودیابی همین است که انسان بفهمد، هیچ است؛ هر چه هست، از آن خداست و دیگر به علم، تقوا، قدرت، جوانی و زیبایی خود ننازد. بداند که این ها برای او نیست. دیروز این ها را نداشته، امروز امانت نزد اوست، فردا هم از او خواهند گرفت.

    بیائیم با خدا رفاقت کنیم. لااقلّ همان اندازه که برای رفیق و دوست خود مایه می گذاریم، برای خدا هم ارزش قایل شویم. آن وقت متوجه خواهیم شد که باید همه چیز را کنار بگذارم و به کسی دل ببنیدیم که او، همه چیز است. امام حسین (علیه السلام) از همه چیز خود برای خدا گذشت. هیچ چیز برای خود باقی نگذاشت. به راستی فانی فی الله بود. به امام گفتند که اگر بروی، آبرو، مال، دوست، زن، بچه و جانت را از دست می دهی؛ گفت: می دانم، ولی با کسی معامله کرده ام که ارزش این ها را دارد.

    مرحوم سیّد علی آقای قاضی (رحمه الله) می فرمایند: «این فقر ذاتی و عجز و بیچارگی، ریشه طمع را در نهاد انسان سوزانیده و او را پاک و پاکیزه می گرداند… و علّت این که این طریقه را احراق نامند، برای آن است که یک باره خرمن هستی ها و نیّت ها و غصّه ها و مشکلات را می سوزاند و از ریشه و بن قطع می کند و اثری از آن در وجود انسان سالک الی الله باقی نمی گذارد»

    «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِیكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ*تُۆْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَیْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»

    اى كسانى كه ایمان آورده‏اید آیا شما را بر تجارتى راه نمایم كه شما را از عذابى دردناك مى‏رهاند؟ به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنید این [گذشت و فداكارى] اگر بدانید براى شما بهتر است.( صف، آیه 10 و 11)

     

    در مشکلات زندگی نباید ناله و شیون سر دهیم

    اگر قائل هستیم خداوند حکیم است در مشکلات زندگی نباید ناله و شیون سر دهیم.

    صفت مالکیت از دیگر صفات خداوند است که در قرآن بسیار تکرار شده است. قرآن خداوند را گاهی مالک آسمان‌ها و زمین و گاهی مالک روز دین می‌نامد.

    امام صادق(علیه السلام) فرمودند که بنده واقعی کسی است که خود را مالک نداند و همواره اذعان داشته باشد که خداوند مالک هر چیزی است.

    گاهی انسان‌ها به خود مغرور می‌شوند و مالکیت خداوند را نادیده می‌گیرند. کسی که مالکیت خداوند را درک کند هیچ گاه در زندگی سراغ غیر خدا نمی‌رود. پذیرفتن مالکیت خداوند انسان را از غیر از خدا بی نیاز می‌کند.

    فرآوری: زهرا اجلال

    بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

    منابع:

    از خود تا خدا، آقاتهرانی

    اسک قرآن

    مهر نیوز؛ بیانات حجت الاسلام دکتر رفیعی

    موضوعات: همه, سفارش های بزرگان  لینک ثابت



    [جمعه 1393-07-25] [ 11:07:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    حلال جمیع مشکلات است حسین شوینده ی لوح سیئات است حسین ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست جائی که سفینه ی نجات است حسین