مهمان کربلا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   






موضوعات

  • همه
  • همه
  • سفارش های بزرگان
  • داستان های کوتاه
  • نکته های ناب قرانی
  • عفاف و حجاب
  • ظهور
  • اطلاعات عمومی
  • به یاد شهدا ...
  • نماز
  • تربیت فرزند شیعه
  • فرزند پروری
  • سلامتی
  • شهدای و ایثار گران حوزوی
  • بزرگان حوزه
  • شعر
  • شناخت اهل بیت
  • طب سنتی
  • آشپزی ( کیک )
  • طنز
  • غدیر
  • عکس و حرف
  • اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ
  • جوان و جوانی
  • ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ
  • ﻭﻻﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • خداوندا
  • زندگینامه
  • احکام بانوان
  • متن ادبی
  • آشپزی ( انواع غذا )
  • آشپزی ( نکته ها )
  • کلیپ
  • دانلود
  • همسرداری
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • رمضان
  • آشپزی ( آش ها)
  • عروسک بافی
  • مناسبت ها
  • لبخند های پشت خاکریز
  • معرفی کتاب
  • حدیث
  • احادیث
  • احادیث اخلاقی
  • ائمه اطهار
  • آشپزی
  • سوپ ها
  • ماه محرم
  • دهه چهارم
  • عدل الهی
  • نشانه های مؤمن چیست ؟
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • جنگ نرم
  • رشد و خود سازی
  • داروخانه معنوی
  • متفرقه دینی
  • کودک و سیسمونی


  • اردیبهشت 1403
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
    1 2 3 4 5 6 7
    8 9 10 11 12 13 14
    15 16 17 18 19 20 21
    22 23 24 25 26 27 28
    29 30 31        




    آخرین مطاب






    آمار

  • امروز: 296
  • دیروز: 174
  • 7 روز قبل: 3240
  • 1 ماه قبل: 6658
  • کل بازدیدها: 452127




  • خبرنامه





    کاربران آنلاین

  • زفاک




  • لبخند های پشت خاکریز

    مهدویت امام زمان (عج)



    بازی های دفاع مقدس

    مهدویت امام زمان (عج)



    کرامات و داستان های ائمه اطهار

    آیه قرآن



    دانشنامه امام علی

    آیه قرآن



    اولین های دفاع مقدس

    وصیت شهدا



    جستجو





    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته



    وصیت نامه موضوعی شهدا

    وصیت شهدا



    روز شمار غیبت





    معرفی صفحه وبلاگ به یک دوست






    بازی تمرکز حواس





    جستجو

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت




    رتبه



      ﻣﻨﻢ ﻏﻼﻡ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺪاﻱ ﺣﺴﻴﻦ   ...

    از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین

    منم غلام کسی که بود گدای حسین

     

    دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم

    یکی برای حسن آن یکی برای حسین

    یقین که آتش دوزخ حرام گردیده

    به جسم آنکه بود یار آشنای حسین

    برای بخشش کوه گناه یک راه است

    بریز قطره ی اشکی تو در عزای حسین

    کبوتر دل عشاق هر شب جمعه

    نشسته است روی گنبد طلای حسین

    خدا کند که شبی زائر حرم گردیم

    و جان دهیم همان شب به کربلای حسین

    به گوش جان تو اگر بشنوی هنوز آید

    ز زیر نیزه و تیغ و سنان صدای حسین

     

    دلی كه سینه زن هر شب محرم شد

    دلی كه سینه زن هر شب محرم شد

    صدای هر تپشش ذكر یا حسینَم شد

    به یاد غربت یك لحظة تو این گونه

    بساط گریة هر روز من فرا هم شد

    شبی كه در دل من خیمه زد غم از هر سو

    دلم حسینیة بغض و آه و ماتم شد

    فدای زلف پریشان تو كه بر نیزه

    برای قافله سالاری تو پرچم شد

    فرشته مثل رقیه سیاه می پوشد

    حسین ! سایة تو از سر همه كم شد

    همیشه هر شب جمعه امید دارم كه

    دوباره زائر شش گوشة تو خواهم شد

    قسم به عشق كه رنگ حسین می گیرد

    دلی كه سینه زن هر شب محرم شد

    موضوعات: همه, شعر, اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1393-07-24] [ 03:37:00 ب.ظ ]





      ﭘﻴﺶ اﺯ ﺁﻧﻲ ﻛﻪ ﻋﺰاﺩاﺭ ﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎﺷﻲ / ﺳﻌﻲ ﻛﻦ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺗﻮ ﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎﺷﻲ   ...

    پیش ازآنی که عزادار محرم باشی

     

    سعی کن درحرم دوست تو محرم باشی

     

    خاک ازحُرمت شش گوشه او حُرمت یافت

     

    گرشوی خاک رهش قبله عالم باشی

     

    منزلت نیست ترا بی مدد مهرحسین

     

    گرچه موسی شوی و عیسی مریم باشی

     

    گرچه نیکوست به اندوه و غمش ناله زدن

     

    سعی کن زینت این روضه و پرچم باشی

     

    همره زمزم اشکی که ترا بخشیدند

     

    می توان مُحرم بیت لله اعظم باشی

     

    شادی هردوجهانت بخدا تأمین است

     

    گردراین ماه عزا همسفر غم باشی

     

    صاحب بزم حسین است، علی وزهرا

     

    نکند غافل ازاین محفل ماتم باشی

     

    به همان دست وسروسینه مجروح قسم

     

    شرط عشق است براین زخم تومرهم باشی

    موضوعات: همه, شعر  لینک ثابت



     [ 03:32:00 ب.ظ ]





      "ﺭﻓﺘﻦ" (ﻓﺮﻭﻍ ﻓﺮﺧﺰاﺩ)   ...

    ( فروغ فرخزاد)

    “رفتن” !

     

    رفتن که بهانه نميخواهد ،

    يک چمدان ميخواهد از دلخوريهاى تلنبار شده و گاهى حتى دلخوشيهاى انکار شده …

    رفتن که بهانه نميخواهد وقتى نخواهى بمانى ، با چمدان که هيچ بى چمدان هم ميروى !

     

    “ماندن” !

     

    ماندن اما بهانه مى خواهد ،

    دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغهاى دوست داشتنى،

    دوستت دارمهايى که مى شنوى اما باور نمى کنى،

    يک فنجان چاى، بوى عود، يک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شيرين …

     

    وقتى بخواهى بمانى ،

    حتى اگر چمدانت پر از دلخورى باشد خالى اش مى کنى و باز هم ميمانى …

    ميمانى و وقتى بخواهى بمانى ، نم باران را رگبار مى بينى و بهانه اش مى کنى براى نرفتنت !

     

    آرى ،

    آمدن دليل مى خواهد

    ماندن بهانه

    و رفتن هيچکدام ……

    موضوعات: همه, شعر  لینک ثابت



    [دوشنبه 1393-07-21] [ 09:39:00 ب.ظ ]





      این مثلث در مربع سخت غوغا میکند   ...

    دستهایت روسری را از وسط تا می کند

    این مثلث در مربع سخت غوغا می کند

    مثل یک منشور در برخورد با نور سفید

    روسری، روی سر تو رنگ پیدا می کند

    سبز، قرمز، سرمه ای … فرقی ندارد رنگها

    صورت تو روسری ها را چه زیبا می کند

    می شود هر تار مو یک شب، ولی یک روسری

    این همه شب را چطوری در دلش جا می کند

    باد می ریزد به دورت حسرت تلخ مرا

    باد روزی روسری را از سرت وا می کند

    موضوعات: همه, عفاف و حجاب, شعر  لینک ثابت



    [شنبه 1393-07-19] [ 10:19:00 ب.ظ ]





      شعر ( یا علی گفتیم و عشق آغاز شد )   ...

    یا علی گفتیم و عشق آغاز شد…

    حتما شما هم این مصرع زیبا را زیاد شنیده اید ولی بقیه شعر را خیلی ها نمی دانند و شاعر آن را نمی شناسند .

    این شعر از آقای دکتر محمود اکرامی فر هست . ایشون مجموعه شعری دارند به نام دریا تشنه است .

    چون امروز روز آغاز عشقه…این سروده زیبا را تقدیم می کنم به همه شیفتگان مولا أمیرالمؤمنین علی علیه السلام و عیدی من به شما دوستان محترم.

    …. از بیابان بوی گندم مانده است

    عشق روی دست مردم مانده است

    آسمان بازیچه ی طوفان ماست

    ابر نعش آه سرگردان ماست….

    باز هم یک روز طوفان می شود

    هر چه می خواهد خدا آن می شود

    می روم افتان و خیزان تا غدیر

    باده ها می نوشم از جوشن کبیر

    آب زمزم در دل صحرا خوش است

    باده نوشی از کف مولا خوش است

    فاش می گویم که مولایم علیست

    آفتاب صبح فردایم علیست

    هر که در عشق علی گم می شود

    مثل گل محبوب مردم می شود

    تا علی گفتم زبان آتش گرفت

    پیش چشمم آسمان آتش گرفت

    آسمان رقصید و بارانی شدیم

    موج زد دریا و طوفانی شدیم

    بغض چندین ساله ی ما باز شد

    یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

    یا علی گفتیم و دریا خنده کرد

    عشق ما را باز هم شرمنده کرد

    یا علی گفتیم و گلها وا شدند

    عشق آمد قطره ها دریا شدند

    یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم

    مست از آن دستی که می دانی شدیم

    یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت

    کوفه در تزویر خود پایان گرفت

    کوفه یعنی دستهای ناتنی

    کوفه یعنی مردهای منحنی

    کوفه یعنی مرد آری مرد نیست

    یا اگر هم هست صاحب درد نیست

    عده ای رندان بازاری شدند

    عده ای رسوایی جاری شدند

    آن همه دستی که در شب طی شدند

    ابن ملجم های پی در پی شدند……..

    از سکوت و گریه سرشارم علی

    تا همیشه دوستت دارم علی

    موضوعات: همه, شعر, غدیر  لینک ثابت



     [ 02:40:00 ب.ظ ]





      گر نیایی.......   ...

    گر نیایی…

    گر نیایی فقیر می میرم

    مثل دنیا حقیر می میرم

     

    چون کبوتر که در قفس حبس است

    تک و تنها اسیر می میرم

     

    ای شکوه ترنم باران

    در فراقت کویر می میرم

     

    توی شهر دلم زمین لرزه است

    زیر آوار پیر می میرم

     

    بی تو زجرآور است جان کندن!

    وای بر من؛ چه دیر می میرم!

     

    تو بیا، می خورم قسم به خدا

    چون بگویی بمیر، می میرم

     

    «مهدیا» ای تمام هستی من

    گر نیایی فقیر می میرم

    موضوعات: همه, ظهور, شعر  لینک ثابت



     [ 12:01:00 ب.ظ ]





      من مریض توأم ای شاه شفا میخواهم   ...

    تا ملائک همگی دور علی چرخیدند

    حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند

    حاجیانی که همگی منتظر حق بودند

    در بر احمد مختار علی را دیدند

    با نفس های علی باز خدا ساخت بهشت

    چون که از برکت حیدر همه را بخشیدند

    مثل نقلی روی دستان پر از لطف نسیم

    اختران را طرف عرش خدا پاشیدند

    تا که دستان علی را به هوا بُرد نبی

    دست او را همه ی آینه ها بوسیدند

    آسمان ها همگی خم شده و مثل زمین

    روی خود را به کف پای علی ساییدند

    زائرانی که ز اخلاص به او رو کردند

    کوثر از دست خود فاطمه می نوشیدند

     

    یا علی بود که از عرش خدا می بارید

    نور مولا به سر ثانیه ها می بارید

     

    عاشقان تو علی دل که به دریا بزنند

    این محال است که در شیعِگی ات جا بزنند

    بارها خواسته قلب بهشت این بوده

    مثل ایوان تو در جنّت الاعلی بزنند

    عده ای که رخ ایوان شما را دیدند

    قید دیدار جنان حین تماشا بزنند

    قصد کردند ملائک همه در عید غدیر

    پرچم عشق تو را بر سر دلها بزنند

    امر و دستور خدا بوده که باید عالم

    بوسه بر خاک در حضرت مولا بزنند

    کاش میشد بشوم فرش حریم تو علی

    تا که زوّار تو بر فرق سرم پا بزنند

    مردمانی که به دنبال خدا میگردند

    باید آقا که در بیت شما را بزنند

     

    از غدیر تو به معراج رسیدیم علی

    کوثر از دست تو یک جرعه چشیدیم علی

     

    تو رسیدی که سرآغاز امامت بشود

    چشم تو معنی ایثار و رشادت بشود

    هرکسی دیده تو را لحظه شمشیر زدن

    تا ابد شیفته درس شهامت بشود

    در مقام تو همین بس که در این راه دراز

    حضرت فاطمه حامی ولایت بشود

    عکس زهرا که به چشمان تو افتاد خدا

    بین چشمان تو با فاطمه رؤیت بشود

    مطمئنم که از این جمله خدا هم راضی ست

    باید از نام تو هر ثانیه صحبت بشود

    نوکری تو مدالی ست که زهرا داده

    آنقدر نذر نمودم که عنایت بشود

    همه حرف من این است شب عید غدیر

    دیدن صحن نجف کاش که قسمت بشود

     

    بخدا میرسد آنکس که تو را پیدا کرد

    زین جهت بود خداوند تو را مولا کرد

     

    من مریض توأم ای شاه شفا میخواهم

    بی سرو پایم و آقا سر و پا میخواهم

    من بیچاره چه دارم به تو تقدیم کنم

    تازه امشب سفر کرب و بلا میخواهم

    تا محرّم بشود چند شبی مانده هنوز

    روزی نوکری از دست شما میخواهم

    دامنت را دمی از دست من آقا نکشی

    بهر شالم نخی از کنج عبا میخواهم

    التماست بکنم میکنی آقا نظری

    چادر سوخته فاطمه را میخواهم

    یک دعا کن که دل نوکر تو قرص شود

    کارم از کار گذشته ست دعا میخواهم

    روزیم را شب عید است کمی اشک بده

     

    راضی ام، اشک مرا هم زهمان مشک بده

    موضوعات: همه, شعر, غدیر  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1393-07-17] [ 11:27:00 ق.ظ ]





      زندگی نیست بجز عشق‌   ...

    زندگى موسيقى گنجشک هاست

    زندگى باغ تماشاى خداست…

    زندگى يعنى همين پرواز‌ها،

    صبح‌ها،

    لبخند‌ها،

    آواز‌ها…

    زندگي ذره‌ي کاهيست، که کوهش کرديم،

    زندگي نام نکويي ست، که خوارش کرديم،

    زندگي نيست بجز نم نم باران بهار،

    زندگي نيست بجز ديدن يار

    زندگي نيست بجز عشق،

    بجز حرف محبت به کسي،

    ورنه هر خار و خسي،

    زندگي کرده بسي،

    زندگي تجربه‌ي تلخ فراوان دارد،

    دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه‌ي يک عمر بيابان دارد.

    ما چه کرديم و چه خواهيم کرد در اين فرصت کم؟

     

    “سهراب سپهري”

    موضوعات: همه, شعر  لینک ثابت



    [دوشنبه 1393-07-07] [ 06:30:00 ب.ظ ]





    1 2 ...3 4 6 7

      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    حلال جمیع مشکلات است حسین شوینده ی لوح سیئات است حسین ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست جائی که سفینه ی نجات است حسین