عاشورا از نظر آزمون ولایتپذیری صحنهی عجیبی است. عشق به ولایت و امامت، اعتقاد راسخ به سعادت اخروی، قدرت تمییز جریان حق و باطل و تبری جستن از دشمنان امام حسین علیه السلام بهترین ویژگیهای اصحاب امام حسین علیه السلام است که ایشان را از سایر مردم در رسیدن به فوز شرکت در حماسه حسینی متمایز میسازد.
به گزارش بولتن نیوز، كربلا را مىتوان از اين منظر نگريست و عاشورا را با اين نگاه بازخوانى كرد و سطر به سطر جستجو كرد تا نه تنها به بزرگترين قطعه شعر بلكه به بزرگترين قلّهی شعور ولائى رسيد: “والله ان قطعتموا يمينى” و به ارتفاعى چشم دوخت كه حضرت مىفرمايد: “و عن امام صادق يقنينى". و اينجاست كه همه برگزيدگان بشريت از غير معصوم آرزوى رسيدن به آن را مىكنند و در حسرتش آه سرد مىكشند «…إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»، (بحارالأنوار، ج 22، ص 274، باب 5).
روز عاشورا روز تجلى كامل ولايت سيدالشهداء امام حسين عليه السلام است. صحيفه نور، ج 1، ص 216.
آنچه ياران و فرزندان امام حسين عليه السلام به عنوان ارمغانى بهتر از شهادت در روز عاشورا به دست آوردند كشف «رموز ولايت» سيدالشهداء بوده است لذا عاشورا نمايش جلوهاى از ولايت امام حسين اوست كه به عنوان مظهر ولايت حقيقت محمديه همانند چشمهاى جارى است كه آب حيات را به كام تشنگان فيض رحمت مىرساند.
مىبينيم كه اصحاب اباعبدالله الحسين عليه السلام مخصوصاً قمرهاشم اين فيض و اين امر را كشف كردهاند و اعلام كردند، اگر در كوى ولايت تو شهيد شويم به زندگى ابدى دست خواهيم يافت.
مراجعه مكرر حضرت ابوالفضل به امام حسين عليه السلام جهت اجازه گرفتن براى ميدان جنگ بهترين نمونهی ولايت پذيرى است. اما امام حسين عليه السلام به آسانى به او اجازه نمىدهد و مىفرمايند تو پرچمدار من هستى! «انت صاحب لوائى» «اما پس از اينكه ياران يكى يكى شهيد شدند حضرت ابوالفضل خدمت مولا و امام خود آمد و عرضه داشت: لقد ضاق صدرى و سئمت الحيوة؛ «سينهام تنگى كرده و از زندگى سير شدهام…».
امام حسين عليه السلام كه حال حضرت اباالفضل را اين گونه ديد به ايشان فرمود پس ابتدا برو براى بچهها و اهل خيمه آب بياور؛ حضرت هنگام رفتن به شريعه با شجاعت و قهرمانى وارد شريعه فرات شدند و وقع ماوقع … اکنون که سخن دربارهی اهمیت ولایتمداری و آثار مثبت آن است، به نمودهایی دیگر از این مسئلهی حساس در واقعهی عاشورا، اشاره میشود. نمونههایی از جلوههای ولایتپذیری در واقعه عاشوراء:
واقعهی شهادت حضرت مسلم وهانی بن عروه: پس از ورود ابن زیاد به کوفه، مسلم به خانهی هانی بن عروه پناهنده شد تا ابن زیاد از حضور وی در کوفه مطلع نشود. ابن زیاد به واسطهی جاسوسهایی که معین کرده بود، جایگاه مسلم را پیدا کرده و با حیلهای هانی را به دارالاماره کشاند و از وی خواست تا مسلم را حاضر نماید.
هانیه بن عروه امتناع کرد و در جواب مسلم بن عمرو باهلی که از او خواسته بود تا مسلم را به ابن زیاد تحویل دهد گفت: «به خدا قسم این کار باعث رسوایی و ننگ من است که من کسی را که در پناه من و مهمان من و فرستاده پسر پیغمبر من است به دشمن بسپارم در صورتی که دستهای من سالم و یار و یاور فراوان دارم. به خدا قسم اگر هیچ کس مرا یاری نکند و تنها باشم با زور تسلیم نخواهم کرد تا پیش از او بمیرم.»
وقتی عبیدا…بن زیاد امتناع مصرانهی هانی را دید گفت: او را نزد من بیاورید. آن قدر با چوبدستی بر پیشانی و بینی و صورت هانی زد که بینی او شکست و خون بر جامههایش فرو ریخت و گوشت صورت و پیشانیاش بر محاسنش آویخت و چوب شکست. روشن است که تنها تعصب و عرق میهمان نوازی هانی مانع از تحویل دادن مسلم نیست بلکه هانی بن عروه، مسلم را «فرستاده پسر پیغمبر» خویش میداند و حمایت خود را از وی از مجرای ولایتپذیری دو چندان میکند و همچنان در این مسیر استقامت میورزد تا آنکه شهد شهادت مینوشد.
از سوی دیگر در صحنهی شهادت حضرت مسلم بنابر نقل سید بن طاووس میبینیم که مسلم امانِ محمد بن اشعث را امان مردم حیله باز و فاجر و نادرست میداند و آنقدر تنها میجنگد تا آنکه پس از غلبهی ضعف و کثرت جراحات، اسیر میشود و پس از تحقیر ابن زیاد در گفتگویی که بین آنها صورت میگیرد، به شهادت میرسد.
تشرف زهیربن قین: زهیربن قین عقب تر از حضرت حسین(ع) از مکه خارج شد و چون نمیخواست با حضرت مواجه شود هر جا امام منزل میکرد، با فاصلهی دورتری از امام منزل میکرد تا آنکه امام فرستادهای به جانب او روانه کرد. زهیر پس از شنیدن سخنان نمایندهی امام عمیقانه به فکر فرو رفت. در این هنگام همسر زهیر بر سر او نهیب زد و گفت: سبحان ا…! پسر پیغمبر تو را میطلبد و تو نمیروی؟ چه می شود اگر خدمتش برسی و کلام او را بشنوی؟»
زهیر به خود آمد، از جا برخاست و به سوی حسین(ع) رفت و پس از لحظهای با چهرهی باز و خوشحال بازگشت و دستور داد خیمههای او را کندند و وسائل او را نیز بردند و چادر او را نزدیک خیمههای حسین(ع) برپا نمودند و زوجهی خویش را طلاق داد تا زحمتی متوجه وی نشود و او را به پسرعموهایش سپرد. همسر زهیر حین وداع با گریه گفت: خداوند یار و یاور تو باشد و تو را به خوشبختی برساند ولی از تو تمنا دارم روز قیامت نزد جد حسین(ع) مرا نیز به یاد آوری.»
این صحنهی زیبای ولایتمداری همسر زهیر که باعث شد تا زهیربن قین در ردیف اصحاب خاص امام(ع) قرار بگیرد، نقش زنان در واقعهی عاشورا را به خوبی نمایان میسازد. چرا که همانگونه که همسر زهیر مشوق شوهر خود در امر پذیرش ولایت بود، یقیناً زنان دیگر جامعه آن روز نیز بیتأثیر در وقوع عاشورا و کیفیت آن نبودهاند.
اما این همهی مسئلهی ولایت پذیری در واقعهی عاشورا نیست. بلکه میبینیم در آن واقعه، کسانی بودند که راه دیگری رفتند. نمودهایی از ولایت ناپذیری در واقعه عاشورا:
خیانت کوفیان، سست عنصری و تزلزل شخصیت و عدم ثبات در قول و فعل کوفیان مهمترین نمونهی ولایت ناپذیری در ایجاد فاجعهی عاشوراست. مردمی که مشتاقانه امام را دعوت کرده بودند و در نامههای خود از انتظار مردم و باغستانهای به سبزه آراسته و میوههای رسیده و گیاهان روییده و برگهای سبز درختان و سپاه مجهز و آماده برای امام دم زده بودند، ناجوانمردانه و خائنانه رأی و عقیده خود را پس گرفتند و در صف دشمنان ابا عبدا… حاضر شدند. این لکهی ننگ تا ابد بر دامان کوفیان باقی خواهد ماند.
همانطور که میدانید، در معارف اسلامی، ولایت رابطهی ویژهای با سعادت و یا شقاوت دنیوی و اخروی انسان دارد. و چه عیان، این رابطه در واقعهی عاشورا نمایان میشود. حال، نکتهای که باید به آن دقت کرد این است که هنوز هم ولایت، مسئلهی اول انسان است و باید مراقبت کرد تا در دامهای پیچیدهی پیروان شیطان در عصر جدید نیفتاد. در این زمان، مانند واقعهی عاشورا رابطهی ولایت و سعادت به وضوح عاشورا عیان نیست و همین نکته، امر ولایتپذیری را سختتر میکند. پس باید معرفت و بصیرت خود را عمق بخشید تا خود و جامعهی خویش را سعادتمند کنیم.
منابع:
1. عاشورا و ولایت پذیری / رقیه رحیمی / نشریهی مدرسهی علمیهی بروجرد
2. عاشورا و ولایت پذیری / لوح فشرده پرسمان / اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها
3. نقش ولایت پذیری در حادثهی عاشورا / نوش آبادی
حسینیهی بولتن: شعور حسینی
[سه شنبه 1393-08-13] [ 12:52:00 ق.ظ ]