مهمان کربلا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   






موضوعات

  • همه
  • همه
  • سفارش های بزرگان
  • داستان های کوتاه
  • نکته های ناب قرانی
  • عفاف و حجاب
  • ظهور
  • اطلاعات عمومی
  • به یاد شهدا ...
  • نماز
  • تربیت فرزند شیعه
  • فرزند پروری
  • سلامتی
  • شهدای و ایثار گران حوزوی
  • بزرگان حوزه
  • شعر
  • شناخت اهل بیت
  • طب سنتی
  • آشپزی ( کیک )
  • طنز
  • غدیر
  • عکس و حرف
  • اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ
  • جوان و جوانی
  • ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ
  • ﻭﻻﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • خداوندا
  • زندگینامه
  • احکام بانوان
  • متن ادبی
  • آشپزی ( انواع غذا )
  • آشپزی ( نکته ها )
  • کلیپ
  • دانلود
  • همسرداری
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • رمضان
  • آشپزی ( آش ها)
  • عروسک بافی
  • مناسبت ها
  • لبخند های پشت خاکریز
  • معرفی کتاب
  • حدیث
  • احادیث
  • احادیث اخلاقی
  • ائمه اطهار
  • آشپزی
  • سوپ ها
  • ماه محرم
  • دهه چهارم
  • عدل الهی
  • نشانه های مؤمن چیست ؟
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • جنگ نرم
  • رشد و خود سازی
  • داروخانه معنوی
  • متفرقه دینی
  • کودک و سیسمونی


  • آبان 1403
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
          1 2 3 4
    5 6 7 8 9 10 11
    12 13 14 15 16 17 18
    19 20 21 22 23 24 25
    26 27 28 29 30    




    آخرین مطاب






    آمار

  • امروز: 12
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 243
  • 1 ماه قبل: 2131
  • کل بازدیدها: 468635




  • خبرنامه





    کاربران آنلاین





    لبخند های پشت خاکریز

    مهدویت امام زمان (عج)



    بازی های دفاع مقدس

    مهدویت امام زمان (عج)



    کرامات و داستان های ائمه اطهار

    آیه قرآن



    دانشنامه امام علی

    آیه قرآن



    اولین های دفاع مقدس

    وصیت شهدا



    جستجو





    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته



    وصیت نامه موضوعی شهدا

    وصیت شهدا



    روز شمار غیبت





    معرفی صفحه وبلاگ به یک دوست






    بازی تمرکز حواس





    جستجو

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت




    رتبه



      عاشورای حسینی و مسئله‌ی ولایت‌پذیری   ...

    عاشورا از نظر آزمون ولایت‌پذیری صحنه‌ی عجیبی است. عشق به ولایت و امامت، اعتقاد راسخ به سعادت اخروی، قدرت تمییز جریان حق و باطل و تبری جستن از دشمنان امام حسین علیه السلام بهترین ویژگی‌های اصحاب امام حسین علیه السلام است که ایشان را از سایر مردم در رسیدن به فوز شرکت در حماسه حسینی متمایز می‌سازد.

     

    به گزارش بولتن نیوز، كربلا را مى‌توان از اين منظر نگريست و عاشورا را با اين نگاه بازخوانى كرد و سطر به سطر جستجو كرد تا نه تنها به بزرگترين قطعه شعر بلكه به بزرگترين قلّه‌ی شعور ولائى رسيد: “والله ان قطعتموا يمينى” و به ارتفاعى چشم دوخت كه حضرت مى‌فرمايد: “و عن امام صادق يقنينى". و اينجاست كه همه برگزيدگان بشريت از غير معصوم آرزوى رسيدن به آن را مى‌كنند و در حسرتش آه سرد مى‌كشند «…إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»، (بحارالأنوار، ج 22، ص 274، باب 5).

    روز عاشورا روز تجلى كامل ولايت سيدالشهداء امام حسين عليه السلام است. صحيفه نور، ج 1، ص 216.

    آنچه ياران و فرزندان امام حسين عليه السلام به عنوان ارمغانى بهتر از شهادت در روز عاشورا به دست آوردند كشف «رموز ولايت» سيدالشهداء بوده است لذا عاشورا نمايش جلوه‌اى از ولايت امام حسين اوست كه به عنوان مظهر ولايت حقيقت محمديه همانند چشمه‌اى جارى است كه آب حيات را به كام تشنگان فيض رحمت مى‌رساند.

    مى‌بينيم كه اصحاب اباعبدالله الحسين عليه السلام مخصوصاً قمرهاشم اين فيض و اين امر را كشف كرده‌اند و اعلام كردند، اگر در كوى ولايت تو شهيد شويم به زندگى ابدى دست خواهيم يافت.

    مراجعه مكرر حضرت ابوالفضل به امام حسين عليه السلام جهت اجازه گرفتن براى ميدان جنگ بهترين نمونه‌ی ولايت پذيرى است. اما امام حسين عليه السلام به آسانى به او اجازه نمى‌دهد و مى‌فرمايند تو پرچم‌دار من هستى! «انت صاحب لوائى» «اما پس از اينكه ياران يكى يكى شهيد شدند حضرت ابوالفضل خدمت مولا و امام خود آمد و عرضه داشت: لقد ضاق صدرى و سئمت الحيوة؛ «سينه‌ام تنگى كرده و از زندگى سير شده‌ام…».

    امام حسين عليه السلام كه حال حضرت اباالفضل را اين گونه ديد به ايشان فرمود پس ابتدا برو براى بچه‌ها و اهل خيمه آب بياور؛ حضرت هنگام رفتن به شريعه با شجاعت و قهرمانى وارد شريعه فرات شدند و وقع ماوقع … اکنون که سخن درباره‌‌ی اهمیت ولایتمداری و آثار مثبت آن است، به نمودهایی دیگر از این مسئله‌ی حساس در واقعه‌ی عاشورا، اشاره می‌شود. نمونه‌هایی از جلوه‌های ولایت‌پذیری در واقعه عاشوراء:

    واقعه‌ی شهادت حضرت مسلم وهانی بن عروه: پس از ورود ابن زیاد به کوفه، مسلم به خانه‌ی هانی بن عروه پناهنده شد تا ابن زیاد از حضور وی در کوفه مطلع نشود. ابن زیاد به واسطه‌ی جاسوس‌هایی که معین کرده بود، جایگاه مسلم را پیدا کرده و با حیله‌ای هانی را به دارالاماره کشاند و از وی خواست تا مسلم را حاضر نماید.

    هانیه بن عروه امتناع کرد و در جواب مسلم بن عمرو باهلی که از او خواسته بود تا مسلم را به ابن زیاد تحویل دهد گفت: «به خدا قسم این کار باعث رسوایی و ننگ من است که من کسی را که در پناه من و مهمان من و فرستاده پسر پیغمبر من است به دشمن بسپارم در صورتی که دست‌های من سالم و یار و یاور فراوان دارم. به خدا قسم اگر هیچ کس مرا یاری نکند و تنها باشم با زور تسلیم نخواهم کرد تا پیش از او بمیرم.»

    وقتی عبیدا…بن زیاد امتناع مصرانه‌ی هانی را دید گفت: او را نزد من بیاورید. آن قدر با چوبدستی بر پیشانی و بینی و صورت هانی زد که بینی او شکست و خون بر جامه‌هایش فرو ریخت و گوشت صورت و پیشانی‌اش بر محاسنش آویخت و چوب شکست. روشن است که تنها تعصب و عرق میهمان نوازی هانی مانع از تحویل دادن مسلم نیست بلکه هانی بن عروه، مسلم را «فرستاده پسر پیغمبر» خویش می‌داند و حمایت خود را از وی از مجرای ولایت‌پذیری دو چندان می‌کند و همچنان در این مسیر استقامت می‌ورزد تا آنکه شهد شهادت می‌نوشد.

    از سوی دیگر در صحنه‌ی شهادت حضرت مسلم بنابر نقل سید بن طاووس می‌بینیم که مسلم امانِ محمد بن اشعث را امان مردم حیله باز و فاجر و نادرست میداند و آنقدر تنها می‌جنگد تا آنکه پس از غلبه‌ی ضعف و کثرت جراحات، اسیر می‌شود و پس از تحقیر ابن زیاد در گفتگویی که بین آنها صورت می‌گیرد، به شهادت می‌رسد.

    تشرف زهیربن قین: زهیربن قین عقب تر از حضرت حسین(ع) از مکه خارج شد و چون نمی‌خواست با حضرت مواجه شود هر جا امام منزل می‌کرد، با فاصله‌ی دورتری از امام منزل می‌کرد تا آنکه امام فرستاده‌ای به جانب او روانه کرد. زهیر پس از شنیدن سخنان نماینده‌ی امام عمیقانه به فکر فرو رفت. در این هنگام همسر زهیر بر سر او نهیب زد و گفت: سبحان ا…! پسر پیغمبر تو را می‌طلبد و تو نمی‌روی؟ چه می شود اگر خدمتش برسی و کلام او را بشنوی؟»

    زهیر به خود آمد، از جا برخاست و به سوی حسین(ع) رفت و پس از لحظه‌ای با چهره‌ی باز و خوشحال بازگشت و دستور داد خیمه‌های او را کندند و وسائل او را نیز بردند و چادر او را نزدیک خیمه‌های حسین(ع) برپا نمودند و زوجه‌ی خویش را طلاق داد تا زحمتی متوجه وی نشود و او را به پسرعموهایش سپرد. همسر زهیر حین وداع با گریه گفت: خداوند یار و یاور تو باشد و تو را به خوشبختی برساند ولی از تو تمنا دارم روز قیامت نزد جد حسین(ع) مرا نیز به یاد آوری.»

    این صحنه‌ی زیبای ولایت‌مداری همسر زهیر که باعث شد تا زهیربن قین در ردیف اصحاب خاص امام(ع) قرار بگیرد، نقش زنان در واقعه‌ی عاشورا را به خوبی نمایان می‌سازد. چرا که همانگونه که همسر زهیر مشوق شوهر خود در امر پذیرش ولایت بود، یقیناً زنان دیگر جامعه آن روز نیز بی‌تأثیر در وقوع عاشورا و کیفیت آن نبوده‌اند.

    اما این همه‌ی مسئله‌ی ولایت پذیری در واقعه‌ی عاشورا نیست. بلکه می‌بینیم در آن واقعه، کسانی بودند که راه دیگری رفتند. نمودهایی از ولایت ناپذیری در واقعه عاشورا:

    خیانت کوفیان، سست عنصری و تزلزل شخصیت و عدم ثبات در قول و فعل کوفیان مهم‌ترین نمونه‌ی ولایت ناپذیری در ایجاد فاجعه‌ی عاشوراست. مردمی که مشتاقانه امام را دعوت کرده بودند و در نامه‌های خود از انتظار مردم و باغستان‌های به سبزه آراسته و میوه‌های رسیده و گیاهان روییده و برگهای سبز درختان و سپاه مجهز و آماده برای امام دم زده بودند، ناجوانمردانه و خائنانه رأی و عقیده خود را پس گرفتند و در صف دشمنان ابا عبدا… حاضر شدند. این لکه‌ی ننگ تا ابد بر دامان کوفیان باقی خواهد ماند.

    همان‌طور که می‌دانید، در معارف اسلامی، ولایت رابطه‌ی ویژه‌ای با سعادت و یا شقاوت دنیوی و اخروی انسان دارد. و چه عیان، این رابطه در واقعه‌ی عاشورا نمایان می‌شود. حال، نکته‌ای که باید به آن دقت کرد این است که هنوز هم ولایت، مسئله‌ی اول انسان است و باید مراقبت کرد تا در دام‌های پیچیده‌ی پیروان شیطان در عصر جدید نیفتاد. در این زمان، مانند واقعه‌ی عاشورا رابطه‌ی ولایت و سعادت به وضوح عاشورا عیان نیست و همین نکته، امر ولایت‌پذیری را سخت‌تر می‌کند. پس باید معرفت و بصیرت خود را عمق بخشید تا خود و جامعه‌ی خویش را سعادتمند کنیم.

    منابع:

    1. عاشورا و ولایت پذیری / رقیه رحیمی / نشریه‌ی مدرسه‌ی علمیه‌ی بروجرد

    2. عاشورا و ولایت پذیری / لوح فشرده پرسمان / اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها

    3. نقش ولایت پذیری در حادثه‌ی عاشورا / نوش آبادی

    حسینیه‌ی بولتن: شعور حسینی

     

     

     

    موضوعات: همه, ﻭﻻﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻋﺎﺷﻮﺭا  لینک ثابت



    [سه شنبه 1393-08-13] [ 12:52:00 ق.ظ ]





      حسین فریاد میزند: هل من ناصر ینصرنی؟!   ...

    حسین فریاد میزند: هل من ناصر ینصرنی؟!

     

    و من در حالی که نمازم قضا شده است می گویم:

    لبیک یاحسین! لبیک…

     

    حسین نگاه میکند لبخندی میزند و به سمت دشمن تاخت میکند…

     

    و من باز میگویم:

    لبیک یاحسین! لبیک…

     

    حسین شمشیر میخورد من سر مادرم داد میزنم و میگویم:

    لبیک یا حسین! لبیک…

     

    حسین سنگ میخورد، من در مجلس غیبت میگویم:

    لبیک یا حسین! لبیک…

     

    حسین از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می آید

     

    و من در پس نگاه های حرامم فریاد میزنم

    لبیک یا حسین! لبیک…

     

    حسین رمق ندارد باز فریاد میزند: هل من ناصر ینصرنی؟

     

    من محتاطانه دروغ میگویم و باز فریاد میزنم:

    لبیک یا حسین! لبیک…

     

    حسین سینه اش سنگین شده است، کسی روی سینه است…

     

    حسین به من نگاه میکند و میگوید: تنهایم یاریم کن…

     

    من گناه میکنم و باز فریاد میزنم: لبیک…

     

    خورشید غروب کرده است…

     

    من لبخندی میزنم و میگویم:

    اللهم عجل لولیک الفرج…

     

    به چشمان مهدی خیره میشوم و میگویم:

    دوستت دارم تنهایت نمیگذارم…

     

    مهدی به محراب میرود و برای گناهان من طلب مغفرت میکند…

     

    مهدی تنهاست…

     

    حسین تنهاست…

     

    من این را میدانم اما …

     

    وای بر من..

    التماس دعا….

    موضوعات: همه, اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا  لینک ثابت



     [ 12:44:00 ق.ظ ]





      ﺷﺶ اﺻﻞ اﺯ اﺻﻮﻝ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺯﻳﻧﺒﻲ   ...

    شش اصل از اصول مدرسه زينبى

    مدرسه زينبى، مدرسه عشق به آرمان‏ هاى حسين عليه‏السلام است با رويكردى فراتاريخى و فراجغرافيايى، مدرسه‏اى مبتنى بر مديريتى اسلامى ـ الهى. در مدرسه زينبى، كسانى كه معناى صبر و مقاومت را مى ‏فهمند، خدا را به آسانى مى‏ شناسند.در مدرسه زينبى، انسان به عالى ‏ترين سطح از انسانيت مى ‏رسد، به گونه ‏اى كه در برابر ستم سكوت نمى ‏كند و در اين راه حاضر است از جان خود بگذرد.رسيدن به اين الگوى انسانى از اهداف مدرسه زينبى است؛ يعنى گذشتن از محبوب‏ترين تعلقات دنيايى در راه خدا و در جهت اهداف متعالى حق.هر كه بخواهد در اين مدرسه و در سلك زينبيان درآيد، بايد به دنيا پشت كند و در راه خدا و براى خدا قدم بردارد.

    اصل اول: بيدارى

    ارزش واقعى انسان در مدرسه زينبى در اين است كه بتواند چشم دلش را باز كند و با معرفت و عشق در جهت مسير الى اللّه‏ قدم بردارد. حضرت زينب عليهاالسلام در مدرسه زينبى خود مى ‏آموزد كه هر آنچه از سر جهل و ناآگاهى است، راهى جز به تباهى و سرنوشتى جز به گمراهى ندارد.

    اصل دوم: پايدارى

    پايدارى در برابر مصايب و مشكلات از مهم‏ترين اصول مدرسه زينبى است. زينب عليهاالسلام به تمام مخاطبان مكتب خود مى ‏آموزد اگر در راه آرمان‏هاى الهى شكيبايى ورزند، به آنچه كمال مطلوب انسانى است، خواهند رسيد. او اين اصل را در مكتب پيامبر و پدرش، على عليه‏السلام و مادرش، زهرا عليهاالسلام آموخته بود. كسى كه پرورده دامان پيامبراعظم (ص) است و در آغوش امير مؤمنان على عليه‏السلام و دامان حضرت زهرا عليهاالسلام پايدارى را تجربه كرده است، به جايى مى ‏رسد كه آزمون الهى را نماد زيبايى معرفى مى‏كند، آنجا كه فرمود: «ما چيزى نديديم جز زيبايى.» فرياد برمى‏آورد و كاخ يزيد را اين گونه مى ‏لرزاند: «اى يزيد! آيا چنين مى ‏پندارى كه چون اطراف زمين و آسمان را بر ما تنگ گرفتى و ما را مانند اسيران از اين شهر به آن شهر بردند، ما در پيشگاه خداوند خوار شديم و تو گران‏مايه گشتى؟»

    اصل سوم: دفاع از مقام ولايت

    زينب عليهاالسلام ، بزرگ ‏آموزگار مكتبى است كه در آن، زن زير پرچم عشق به خدا حاضر است. راه را بر فرومايگان ببندد و مظهر والاى دفاع از ارزش‏هاى اسلام شود. در مدرسه زينبى، زن، مرزبان حريم ولايت است. حمايت از ولايت از آموزه ‏هاى اين مكتب است. زينب عليهاالسلام به خوبى مى ‏دانست كه پس از سيدالشهدا عليه‏السلام ، امام سجاد عليه‏السلام ، وظيفه امامت امت و بار سنگين ولايت را بر دوش دارد. پس بايد زنده بماند تا زمين از حجت خالى نشود. بنابراين، مسئوليت حفاظت از جان امام سجاد عليه‏السلام را بر دوش خود احساس مى ‏كرد. او در چند جا توانست از عهده اين مسئوليت خطير برآيد. اول، هنگام حمله لشكر عمر سعد به خيمه ‏ها، آنجا كه شمر خواست امام سجاد عليه‏السلام را به شهادت برساند، فرمود: «به خدا سوگند، نمى‏گذارم او را بكشيد مگر اينكه اول مرا بكشيد.» دوم، هنگام عبور اسيران از قتل‏گاه هنگامى كه امام سجاد عليه‏السلام ، اجساد كشته را ديد، كم مانده بود از شدت غم روح از بدن نازنينش جدا شود. در اين حال، زينب عليهاالسلام با يادآورى اهداف نهضت عاشورا، وى را دلدارى داد تا از آنجا گذشتند. سوم، در كاخ ابن زياد، آنجا كه زياد دستور داد تا گردن امام سجاد عليه‏السلام را بزنند».

    اصل چهارم: حضور سياسى

    يكى ديگر از اصول مهم مدرسه زينبى، اصل حضور سياسى است. زن در مدرسه زينبى مى‏آموزد كه در حساس‏ترين و سرنوشت‏سازترين صحنه‏هاى سياسى وارد عمل شود. قرآن كريم با بيان نمونه هايى از حضور سياسى بانوان در صحنه اجتماع، افزون بر اينكه بر اين حضور صحّه گذارده، از اين‏گونه فعاليت‏ها تجليل كرده است. حضرت‏ خديجه عليهاالسلام ، اولين مشاركت عملى بانوان در صحنه ‏هاى سياسى اسلام را پديد آورد. همچنين مادر موسى عليه‏السلام با هوشمندى، باردارى خود و تولد موسى را از فرعون پنهان كرد پس از تولد نيز با الهام الهى موسى را به آب انداخت و خواهر موسى را موظف كرد كه وى را دورادور تعقيب كند. اوج مشاركت سياسى حضرت زينب عليهاالسلام نيز در كربلاست، آنجا كه دوشادوش مردان در صف مخالفان يزيد ايستاد و با خطبه ‏هايش به تشريح عملكرد نادرست الگوهاى منفى پرداخت.

    اصل پنجم: پاى ‏بندى به حجاب

    مدرسه زينبى، مدرسه تربيت بر اساس پاى بندى به تقواى الهى و پروا داشتن از زشتى و پليدى است. زينب عليهاالسلام ، آموزگار اين مدرسه، پاى ‏بندى به حرمت‏ها و احكام خدا و مراعات حجاب را از جلوه‏ هاى حضور زنان در حماسه عاشورا معرفى مى‏كند. او منادى متانت و عفاف و دفاع از حريم و حدود الهى است، آنجا كه خطاب به يزيد فرمود:اى زاده آزادشدگان فتح مكه! آيا اين عدالت است كه همسران و كنيزان خود را پشت پرده‏ ها قرار داده ‏اى، ولى دختران رسول خدا (ص) را به عنوان اسير، روانه كرده ‏اى. پرده‏ هاى حرمت آنان را دريده، چهره ‏هايشان را آشكار كرده‏اى و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى مى ‏گردانى، آن‏گونه كه مردم شهرها آبادى ‏ها و قلعه‏ ها به آنان مى ‏نگرند و از دور و نزديك به آنها نگاه مى ‏كنند.

    اصل ششم: شهيد پرورى

    راه حسين عليه‏السلام ، جز با فداكارى و از خودگذشتگى پيموده نمى ‏شود. در مدرسه زينبى، ميراث‏ دارى و نگهبانى از خط و خون شهيدان و تبيين آرمان‏هاى آنان، به همراه صبر بر بلا در راه خدا به انسان آموخته مى ‏شود. پيام مدرسه زينبى به انسان، شهيدپرورى و تربيت نسلى شهادت‏ طلب است.آنجا كه مادر وهب، مادر عمروبن جناده، ام‏خلف و… نه تنها از شهادت جوانان خويش در راه عقيده اندوهگين نمى ‏شوند، بلكه مشوّقى براى اين گونه مجاهدت ‏هايند. جلوه ديگر اين اصل در شهيدپرورى، حضرت زينب عليهاالسلام است. زينب هم دختر شهيد است، هم خواهر شهيد، هم مادر شهيد و هم عمه شهيد.

     

    پيام رسانى

    ناميرايى قيام امام، به حضرت زينب عليهاالسلام در كربلا وابسته است، زينب عليهاالسلام بنا به وصيت برادرش، امام حسين عليه‏السلام ، تلاش‏هايى كرد كه اگر آنها را انجام نمى ‏داد، شايد امروز نامى از عاشورا و عاشوراييان بر زبان‏ها نبود و پيام نهضت اباعبداللّه‏ عليه‏السلام در كربلا همراه با اجساد مطهرشان مدفون مى ‏شد و به كسى نمى‏رسيد. زينب عليهاالسلام با فعاليت‏هاى همراه با سياست و كياست خود از عهده وظيفه خبررسانى واقعه عاشورا به خوبى برآمد. شاخص ‏هاى خبررسانى كاروان اسيران به رهبرى حضرت زينب عليهاالسلام الگو و ره ‏توشه‏اى مناسب براى تمامى خبر رسانان جهان خواهد بود. برخى از اين شاخص‏ها عبارتند از:

    واقع‏گويى و صداقت

    راست‏گويى و بيان واقعيت از ويژگى هايى است كه در فرهنگ اسلامى به ‏ويژه قرآن كريم، بر رعايت آن تأكيد شده است. قرآن كريم، در آخرين آيه سوره يوسف تأكيد مى ‏كند در بيان اين حوادث، واقع‏گويى كاملاً رعايت شده است. از اين آيه شريفه در مى‏يابيم كه نقل خبر بايد بر اساس واقع باشد.

    اين ويژگى در خبررسانى واقعه كربلا به خوبى مشهود است. زينب عليهاالسلام به عنوان پيام ‏آور كربلا در خطبه ‏اش در مجلس كفرآميز ابن زياد، بر صداقت و حق‏گويى خود چنين تأكيد كرد: «…اى پسر زياد! رسوا نمى ‏شود، مگر فاسق و دروغ نمى‏گويد، مگر فاجر! و آن چيزى است كه ما از آن به دوريم…».صداقت حضرت در پيام‏رسانى واقعه عاشورا سبب جلب اعتماد مخاطبان، اثر بخشى بيشتر و عبرت‏ آموزى مردم شد.

    ب) شجاعت

    از ويژگى ‏هاى اساسى خبررسانى، شجاعت در بيان خبر و نهراسيدن از پى ‏آمدهاى بيان آن است.هنگامى كه كاروان اسيران وارد كاخ ابن زياد شد، وى گمان كرد دختر على عليه‏السلام با ترس، وارد مجلس مى ‏شود و به جرم خطبه ‏اى كه در بازار كوفه ايراد كرده بود، عذر تقصير مى ‏خواهد. حاضران در مجلس شاهد ورود بانويى بودند كه كمترين اعتنايى به شكوه ظاهرى كاخ ابن زياد نداشت و برخلاف انتظار به جايى كه از پيش برايش آماده شده بود، نرفت. ابن زياد كه از اين وضعيت نامنتظره ناراحت شده بود، پرسيد: زنى كه با اين همه تكبر و غرور بر ما وارد شد، كيست؟

    گام برداشتن، لباس پوشيدن و انتخاب جايگاه نشستن و برتر از همه غرور زنانه بانوى فرزانه بنى‏هاشم در دربار ابن زياد، نشان‏دهنده شجاعت بى‏نظير وى است، به‏ويژه هنگامى كه ياوه‏ گويى‏ هاى او را بى ‏پاسخ نگذاشت و نغمه شوم و كفرآميزش را در گلو خفه كرد. زينب بدون هيچ ترس و اضطرابى، با كوچك و بى ‏ارزش دانستن دشمن، در پاسخ ابن ‏زياد كه پرسيد: كار خدا را با برادرت چگونه ديدى؟ فرمود: «از خداوند درباره برادرم جز نيكويى و احسان نديدم. او و يارانش افرادى بودند كه خداوند براى آنها شهادت را مقرر فرمود… . اى فرزند زياد! در روز قيامت براى تو جايگاهى است كه بايد براى جواب دادن آماده باشى. چگونه مى ‏توانى اين گناه عظيم را پاسخ دهى؟ اى زاده مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند».

    ج) فصاحت و بلاغت زبان

    فصيح بودن، توازن و شفافيت كلام، در رساندن پيام به مخاطب نقش مهمى دارد. اهميت اين مسئله تا آنجاست كه حضرت موسى عليه‏السلام هنگامى كه مأمور شد براى ابلاغ رسالتش سراغ فرعون برود، از خدا خواست برادرش، هارون را كه از او فصيح‏تر است، همراهش سازد و از خداوند گشايش زبان و فصاحت كلام را درخواست كرد.رسايى كلام، شيوايى زبان و توفنده بودن لحن حضرت زينب عليهاالسلام چنان لرزه‏اى در كاخ يزيد افكند كه همگان را تحت تأثير قرار داد. زينب عليهاالسلام در دروازه شهر كوفه، اشعارى بليغ در سوگ برادر خواند و هنگامى كه در بازار كوفه، مردمان دور كاروان را گرفتند، با اشاره او سكوت كردند. نفس‏ها در سينه حبس شد و زنگ‏ها از صدا افتاد. سپس زينب عليهاالسلام به نيكويى به حمد و ثناى پروردگار پرداخت و بر پيامبراعظم(ص) درود فرستاد. پس از اين آغاز شكوه مندانه، با صدايى گيرا و كلامى پرصلابت فرمود:

    اى مردم كوفه! اى اهل فريب و خيانت! آيا براى ما گريه مى ‏كنيد؟ هنوز چشمان ما گريان است و ناله ‏هاى ما خاموش نشده است. مَثَل شما مَثَل زنى است كه رشته مى ‏بافد و آن‏گاه خود، آن را پاره مى ‏كند. شما همانند گياهى هستيد كه بر مَزبَله برويد! نه قابل خوردن است و نه سودى دارد! شما مستوجب عذاب خداييد. پس از آنكه ما را كشتيد، بر ما گريه مى ‏كنيد؟ آرى به خدا سوگند كه بايد بسيار گريه كنيد و كم بخنديد.

    د) سرعت

    انتقال سريع از ديگر ويژگى ‏هاى اساسى خبر است كه تأثير مهم در اثربخشى آن دارد.حساسيت اطلاع رسانى، نياز مخاطبان به دانستن سريع و به موقع خبرها و از دست نرفتن فرصت براى تصميم ‏گيرى صحيح، بر ضرورت سرعت در كار خبررسانى مى‏افزايد.اين ويژگى نيز به خوبى در خبررسانى واقعه عاشورا رعايت شده است. زينب عليهاالسلام از همان لحظه شهادت برادرش، رسالت پيام ‏رسانى نهضت را آغاز كرد. وى در آغاز ورود به كوفه، اشعارى را در مظلوميت برادرش خواند. در شهر كوفه نيز با خطبه آتشين خود، مردم را منقلب كرد و در همان لحظه‏ هاى اوليه ورود به كاخ ابن زياد، خطبه ‏اى ايراد كرد كه در دل ابن زياد هراس افكند. در مجلس ننگين يزيد نيز هنگامى كه يزيد به آنها پيشنهاد كرد كه به مدينه بازگردند، زينب عليهاالسلام وى براى اينكه هرچه بيشتر مردم را در جريان نهضت برادرش قرار دهد، فرمود: «پيش از هر چيز بايد براى كشتگان خود سوگوارى كنيم.» همچنين هنگام ورود به مدينه بلافاصله به زيارت قبر جد مطهرش پيامبر اكرم (ص) رفت و اشعارى را در سوگ برادر خواند.

    ه) روشن‏سازى افكار عمومى

    يكى از وظايف مهم خبررسان، تلاش براى روشن‏ سازى افكار عمومى و بى ‏اعتنا نبودن نسبت به جهل مردم درباره اخبار مهم در جامعه است. يكى ديگر از شاخص‏هاى بارز خبررسانى عاشورا، افشاگرى و رسوا كردن حكومت يزيد و آشكار ساختن چهره پليد امويان بود. عقيله بنى ‏هاشم عليهاالسلام در شهر كوفه، رفتار وحشيانه دشمن را با خاندان پيامبر شرح داد و از چهره پرنفاق و تزوير آنان پرده برگرفت. حضرت زينب عليهاالسلام فرمود: اى مردم! مى ‏دانيد چه پاره جگرى از پيامبر شكافتيد؟ كدام پرده‏نشينان عصمت را از پرده بيرون آورديد؟ آيا مى ‏دانيد چه خونى از پيامبر بر زمين ريختيد و از او هتك حرمت كرديد؟حضرت زينب عليهاالسلام در خطبه آتشين خود در كاخ يزيد نيز پيشينه خانوادگى وى را در جمع سران و بزرگان محفلش آشكار ساخت. خطبه كوبنده سفير كربلا چنان اوضاع مجلس آراسته يزيد را آشفته كرد كه وى ترسيد با افشاگرى ‏هاى دختر على بن ابى ‏طالب عليه‏السلام ، پايه‏ هاى حكومتش دچار تزلزل شود. به همين سبب گناه قتل حسين عليه‏السلام را بر گردن عبيداللّه‏ بن زياد انداخت. البته برپايى مراسم سوگوارى شهداى كربلا تا حد بسيار زيادى از اعتبار و نفوذ يزيد در ميان مردم كاست و به همين جهت يزيد مصلحت نديد كاروان اسيران در شام بمانند و اسباب سفر آنان را به مدينه فراهم كرد.

    و) برجسته سازى

    از تأكيد يا تكرارِ بخشى از آيات قرآن كريم درمى ‏يابيم كه خداوند، توجه خاصى به آن بخش از خبر داشته است. در واقعه عاشورا نيز سفيران كربلا، با تأكيد و تكرار بسيار واقعه عاشورا، از تمامى شيوه ‏ها و امكانات استفاده كردند تا واقعه مهم عاشورا را برجسته سازند. حضرت زينب عليهاالسلام ، امام سجاد عليه‏السلام و ام كلثوم عليهاالسلام از ابزارى چون شعر، خطبه و برپايى مراسم سوگوارى بهره بردند تا خبر كربلا را به همگان برسانند. همچنين محل تبليغات اهل‏بيت در چند شهر مهم اسلام؛ يعنى كوفه، شام و مدينه در آن دوره زمانى از هر جهت مناسب بود و چگونگى بيان واقعه در شهرها بر حسب اوضاع فرهنگى، اجتماعى و سياسى هر شهر صورت مى ‏گرفت.

    ز) مقابله با تحريف

    يكى از وظايف و اصول اخلاقى خبررسانى، مقابله با انتشار اخبار و عقايد دروغ و تحريف شده است. در قرآن كريم نيز علماى يهودى كه كتاب آسمانى خود را تحريف كرده بودند، نكوهش شده ‏اند.پس از واقعه كربلا، حكومت پليد اموى قصد داشت نهضت حسينى عليه‏السلام را تحريف كند. زينب كبرا عليهاالسلام و امام سجاد عليه‏السلام به عنوان پيام ‏آوران كربلا با خطبه ‏هاى روشنگر خود، از اين تحريف جلوگيرى كردند و سخنان آنان به عنوان سند زنده و معتبر در تاريخ جهان، مجال هرگونه تغيير در واقعيت و اهداف نهضت را از دشمن گرفت.

     

     

    موضوعات: همه, ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ  لینک ثابت



     [ 12:14:00 ق.ظ ]





      ﻣﻌﺮﻓﻲ ﺯﻧﺎﻥ ﻛﺮﺑﻼ   ...

    زنان کربلا

    بى ‏ترديد يكى از گروه ‏هاى نقش ‏آفرين در نهضت عاشورا، زنان بودند. اگر اسلام با قيام امام حسين عليه‏السلام زنده است، سهم بزرگى از آن مربوط به زنانى است كه تاريخ، مانند آن را كمتر ديده است.زنان در كربلا نشان دادند كه تكليف اجتماعى، خاص مردان نيست، بلكه آنان نيز برابر وظيفه شرعى خود بايد به جريان‏ هاى اجتماعى توجه كنند و آنجا كه مسئله حمايت از دين و اقامه حق، به ميان مى‏ آيد تنها با قيام آنان ميسر مى‏شود، در صحنه حضور يابند.

     

    در اين بخش برآنيم تا با معرفى زنان هاشمى و غيرهاشمى در كربلا، علت حضور و نقش ‏آفرينى آنان را در كربلا بيان كنيم. سپس به معرفى شخصيت والاى حضرت زينب كبرا عليهاالسلام مى ‏پردازيم. پس از بيان اصول مدرسه زينبى، شاخص‏ هاى خبررسانى آن حضرت را پس از واقعه كربلا بررسى مى ‏كنيم و ويژگى ‏هاى زن عاشورايى و درس‏هايى را كه زن امروز از زن كربلايى مى‏آموزد، مى‏آوريم.

     

    معرفى زنان حاضر در كربلا

    الف) زنان هاشمى

     

    1. زينب كبری عليهاالسلام : زينب كبرا عليهاالسلام ، خواهر امام حسين عليه‏السلام به حكم تكليف الهى و اطاعت از فرمان امام و نيز عشق به برادر، با فرزندان خود همراه امام به كربلا آمد. او در روز عاشورا، ناظر شهادت فرزند، برادران و ديگر بستگان خويش بود و پس از آن با اسارت خاندان رسول‏ خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله ، سرپرستى كاروان اسيران اهل‏بيت را برعهده گرفت. در كوفه و شام و در مجلس ابن زياد و يزيد، با سخنانش، فساد بنى اميه و جنايت‏ هايشان را برملا و نام عاشورا و قيام كربلا را براى هميشه در اذهان مردم تثبيت كرد.

    2. ام كلثوم: بر اساس داده ‏هاى تاريخى، يكى ديگر از دختران امام على عليه‏السلام ، به نام «ام كلثوم»، در كربلا حضور داشته است. ايشان در رساندن پيام امام حسين عليه‏السلام و به ثمر نشاندن خون شهيدان كربلا نقش مهمى ايفا كرد و در كوفه خطبه خواند.

    3. فاطمه، دختر امام حسين عليه‏السلام

    مادرش، ام ‏اسحاق، دختر طلحه بن عبيداللّه‏ بود. فاطمه با حسن مثنّى، فرزند امام حسن‏ مجتبى عليه‏السلام ازدواج كرد. حسن در واقعه كربلا مجروح شد. فاطمه هم‏گام با عمه‏ اش، زينب عليهاالسلام و ديگر بانوان اهل‏بيت عليهم‏السلام در رساندن پيام امام و افشاى جنايت‏ هاى بنى اميه حضور فعال داشت و در كوفه، پس از عمه ‏اش زينب عليهاالسلام سخنرانى كرد.

    4. سكينه، دختر امام حسين عليه‏السلام

    مادرش، رباب، دختر امرؤ القيس است. نامش را امينه، اميمه و آمنه ذكر كرده ‏اند و سكينه لقب او است. سكينه در كربلا حضور داشت و در آن زمان از زنان رشيد اهل‏بيت عليهم‏السلام به شمار مى ‏رفت. وى از نظر جمال، كرامت، ادب و سخاوت داراى جايگاه والايى بود و به جهت آگاهى ‏اش به شعر و ادب، خانه‏اش محل تجمع اديبان و شاعران بود.

    5. رباب

    او دختر امرؤ القيس است. امرؤ القيس در زمان خليفه دوم به مدينه آمد و مسلمان شد. وى پس از مسلمانى، سه دختر خود را به امام على عليه‏السلام ، امام‏حسن عليه‏السلام و امام حسين عليه‏السلام تزويج كرد. رباب، مادر سكينه و عبداللّه‏ رضيع است كه در آغوش امام حسين عليه‏السلام به شهادت رسيد. او همراه زينب‏ كبرا عليهاالسلام و ديگر بانوان اهل بيت عليهم‏السلام به اسارت برده شد. در مجلس ابن زياد، سر مطهر امام حسين عليه‏السلام را از ميان تشت برداشت و بغل كرد و بوسيد و آهى كشيد.او با سرودن اشعارى درباره واقعه عاشورا راه بسيارى از تحريف‏ها را بست. پس از بازگشت به مدينه، به مدت يك‏سال در غم از دست دادن همسرش به سوگوارى پرداخت و زيرسايه ننشت تا از دنيا رفت.

     

    ب) زنان غير هاشمى

     

    1. ام خلف، همسر مسلم بن عَوْسَجه

    او همراه شوهر و فرزندش به كربلا آمد و پس از شهادت شوهرش، پسر خود را روانه ميدان كرد، ولى امام مانع رفتن او شد. با اين حال، ام‏خلف، سر راهش را گرفت و او را به نبرد در ركاب حسين عليه‏السلام تشويق كرد. او عازم ميدان شد و پس از نبردى جانانه به شهادت رسيد. كوفيان سرش را به سوى مادرش افكندند و ام خلف سر فرزندش را برداشت و چنان گريست كه همگى به گريه افتادند.

    2. اُمّ عَمْرو بن جناده

    نامش، «بحريه»، دختر مسعود خزرجى و همسر جنادة بن كعب انصارى است. جناده از شيعيان مخلص على عليه‏السلام بود كه از مكه با خانواده خود همراه حسين عليه‏السلام گرديد و هرگز از آن حضرت جدا نشد.پس از شهادت جناده، همسر او، فرزندش، «عمرو» را روانه ميدان كرد. امام حسين عليه‏السلام مانع شد، ولى عمرو گفت: «مادرم مرا امر به قتال كرد.» سرانجام به ميدان رفت و در ركاب حسين عليه‏السلام به شهادت رسيد. كوفيان سر او را به طرف مادر انداختند. مادر سر جوان خود را برداشت و به سينه چسبانيد و پس از گفت‏وگويى با آن، سر را به سوى دشمن پرتاب كرد و عمود خيمه را برداشت و به دشمن حمله كرد. امام، او را برگرداند و در حقّش دعا كرد.

    3. مادر وهب

    اين زن مسيحى، هنگامى كه در ثعلبيه (نزديك كربلا) به طور موقت سكنى گزيده بود، به كاروان امام حسين عليه‏السلام برخورد و به ايشان از كمى آب شكايت كرد. امام عليه‏السلام نيزه خود را بر زمين زد و ناگهان آب فراوان از زمين بيرون زد. آن زن كه تا آن زمان مسيحى بود و شناختى از امام نداشت، مجذوب بزرگوارى و كرامت امام شد و پس از آن كه با پسر و عروسش به خدمت امام رسيدند، هر سه مسلمان شدند و به كاروان امام حسين عليه‏السلام پيوستند. مادر وهب و پسرش در واقعه عاشورا به شهادت رسيدند.هنگامى كه سر وهب را براى مادرش آوردند، سر را بوسيد و گفت: «سپاس خداوندى را كه با شهادت تو در ركاب امام حسين عليه‏السلام مرا رو سفيد كرد. سپس ستون خيمه را برداشت و به دشمن حمله كرد و دو تن از آنان را كشت.

     

    علت حضور زنان در كربلا

    در پاسخ به اين پرسش كه چرا زنان در كربلا حضور داشتند، چند نظريه مطرح شده است. به نظر مى ‏رسد مناسب‏ترين پاسخ به اين پرسش اين باشد كه امام حسين عليه‏السلام با علم به شهادتش، براى ادامه قيام و تحقق اهداف خود و رسوا كردن بنى‏ اميه و جلوگيرى از انحراف امت و تحريف حقيقت، زنان و كودكانش را همراه برد.

    در واقع، تلاش‏هاى بانوان حرم حسينى عليه‏السلام ، تكميل‏ كننده قيام امام‏ حسين عليه‏السلام بود؛ يعنى هم‏چنان‏كه شهادت امام براى دين، ضرورى بود، اسارت اهل‏بيت عليهم‏السلام نيز لازم بود.با توجه به اينكه هدف امام‏ حسين عليه‏السلام ، اصلاح امت و بازگرداندن آن به سنت پيامبراعظم صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله و آشكار كردن فساد حكومت بنى ‏اميه به‏ ويژه يزيد بود، آن حضرت بايد با نقشه ‏اى دقيق و حساب‏ شده به مردم دنيا ثابت مى ‏كرد كه آنها نمى ‏خواهند كسى از خاندان پيامبر زنده بماند و با اهل‏بيت رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله ، بدتر از اسيران و مشركان و كفار رفتار مى ‏كنند. اين هدف، با توجه به شدت انحرافى كه در جامعه پديد آمده بود، جز با قيامى خونين و سرمايه گذارى كلان امكان‏پذير نبود. ازاين‏رو، امام مى‏بايست علاوه بر كشته شدن، پيام الهى خود را نيز به گوش تمام مسلمانان و حتى تمام دنيا مى ‏رساند. دست‏يابى به اين هدف، با ادامه نهضت پس از شهادت ممكن بود و امام حسين عليه‏السلام با آگاهى از اين نكته، اهل‏بيت خود را به كربلا برد.اگر امام‏ حسين عليه‏السلام بدون اهل‏بيت خويش به كربلا مى ‏رفت و در آنجا به شهادت مى ‏رسيد، تاريخ، اين حادثه را فقط از منظر دشمنان ثبت مى ‏كرد و بى‏ ترديد، اصل واقعه، كاملاً وارونه جلوه مى ‏يافت. در اين ميان، بانوان اهل بيت عليهم‏السلام به رهبرى زينب كبرا عليهاالسلام نگذاشتند جنايت‏ هاى بنى‏اميه پنهان بماند و حاملان صديق رسالت عاشورا، نهضت كربلا را زنده نگه داشتند.در يك‏ جمله مى ‏توان گفت امام حسين عليه‏السلام ، اهل‏بيت خود را براى انجام رسالتى بزرگ و ايفاى نقشى بسيار مهم در ساختن تاريخى بزرگ همراه برد.

     

    نقش ‏آفرينى زنان حاضر در كربلا

    بدون ترديد، زنان در واقعه كربلا نقش انكارناپذيرى داشتند كه مهم‏ترين آنها عبارت است از:

     

    الف) تشويق مردان به جهاد

    حضور برخى مردان را بايد مرهون فداكارى و تشويق زنان دانست. همچنين صبر و استقامت زنان كاروان حسينى و شكيبايى آنان در فراق عزيزان يكى از عوامل تشويق مبارزان بود.

    ب) تقويت روحى (صبر و استقامت)

    زنان حاضر در كربلا با وجود شهادت نزديكان خويش، نه تنها خود پايدار و استوار ماندند، بلكه ديگران را نيز در اين راه دلدارى دادند. زينب‏ كبرا عليهاالسلام زمانى كه از شهادت على اكبر با خبر شد، درحالى ‏كه صدا مى ‏زد: «واحبيباه و ابن أخياه….» براى دلدارى حسين عليه‏السلام به استقبال او شتافت.

    ج) جهادگرى و رزمندگى

    در روز عاشورا، برخى زنان همانند مردان وارد صحنه كارزار شدند كه از جمله مى‏توان به همسر عبداللّه‏ بن عمير كلبى اشاره كرد. او دو بار در ميدان نبرد حاضر شد و شجاعت و رزمندگى خود را در مقابل مردان سپاه يزيد به نمايش گذارد.

    د) دفاع از امامت و خاندان پيامبراعظم صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله

    از گفتار و رفتار زنان حاضر در كربلا مى ‏توان ميزان همت آنان را در دفاع از امامت دريافت. در آخرين لحظه‏ ها، هنگامى كه شمر قصد بريدن سر مبارك امام را داشت، زينب عليهاالسلام به اميد نجات جان امام يا براى اتمام حجّت، بر سر عمر سعد فرياد زد: «آيا حسين كشته شود و تو نظاره گر باشى؟»همچنين در مجلس ابن زياد هنگامى كه وى قصد كشتن على بن الحسين عليه‏السلام را داشت، زينب كبرا عليهاالسلام مانع اين اقدام ابن زياد شد، به اين شكل كه خود را پسر امام كرد و در خطاب به ابن زياد گفت: «آنچه از خون‏ هاى ما ريختى، كافى است. به خدا سوگند! از او جدا نمى ‏شوم تا مرا نيز با او بكشى». ابن زياد نيز از اين تصميم منصرف شد.

    ه) پرستارى

    از ديگر وظايف بانوان، پرستارى از بيماران و مجروحان و كودكان بود. پيش از واقعه، مراقبت از بيماران كاروان را بر عهده داشتند، چنان‏كه در شب عاشورا و پس از واقعه عاشورا، زينب عليهاالسلام سرگرم پرستارى از امام ‏زين العابدين عليه‏السلام بود. وى پس از شهادت امام حسين عليه‏السلام و در زمان اسارت نيز با وجود آشفتگى شديد روحى، نگه‏دارى كودكان و مراقبت از آنها را عهده ‏دار شد.

    و)پيام رسانى

    مهم‏ترين و مشكل‏ترين وظيف ه‏اى كه پس از شهادت امام‏ حسين عليه‏السلام برعهده بانوان قرار گرفت، رساندن پيام شهيدان و هدف قيام امام حسين عليه‏السلام به گوش مردم آن زمان بود كه تفصيل آن را در شاخص‏ هاى خبررسانى حضرت زينب عليهاالسلام خواهيم آورد.حضرت زينب عليهاالسلام برجسته ‏ترين زن عاشورا، زينب كبرا عليهاالسلام است كه انسانى تربيت‏يافته در خاندان رسالت و امامت، دانشمندى بزرگ و قهرمانى بى ‏نظير است كه مى‏تواند بهترين به عنوان زن نمونه و سرمشق براى زنان باشد. آنچه در تاريخ و به ويژه در واقعه عاشورا و پس از آن از ايشان مى ‏بينيم، در حقيقت، ظهور نوع زندگى و تربيت ايشان از كودكى تا سال‏هاى جوانى و تجربه ‏هاى بى‏نظير ايشان در كوره حوادث سال‏هاى پس از رحلت پيامبراعظم (ص) است.به رويدادهاى مهم تاريخى كه در دوران زندگى با بركت ايشان اتفاق افتاده است، نگاهى گذرا مى ‏افكنيم.

    موضوعات: همه, اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا, ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ  لینک ثابت



     [ 12:10:00 ق.ظ ]





      ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﺯن ﻋﺎﺷﻮﺭاﻳﻲ   ...

    ويژگى ‏هاى زن عاشورايى

     

     

    الف) انسان‏ ساز و جامعه ‏ساز

    زن عاشورايى با پيروى از زينب عليهاالسلام ، بايد انسان‏ ساز و جامعه ‏ساز باشد. زينبى كه با خطبه ‏هاى آتشين خود، افزون بر رسوا كردن حكومت بنى اميه، افكار عمومى را روشن كرد و جرقه نهضت‏هاى بعدى همچون قيام توابين را زد. او نمونه والاى يك همسر و يك خواهر است. در خانه، مسئول تربيت فرزندان و در جامعه، مسئول سرنوشت مردم. بذر انديشه اسلامى و انقلاب برادرش، حسين عليه‏السلام از دامن او پراكنده شد، روييد و به بالندگى رسيد.

    ب) پويا و مشاركت در عرصه ‏هاى اجتماعى

    زنِ الهام گرفته از عاشورا، در تمامى عرصه‏ هاى علمى، اقتصادى، اجتماعى و سياسى حضورى فعال و پويا دارد. همچون زينب كبرا عليهاالسلام كه عالمه مدينه و پاسخ‏گوى پرسش‏هاى دينى زنان بود. به گواه تاريخ، خانه وى در مدينه، محل مراجعه يتيمان و نيازمندان بود و خودش در سرنوشت ‏سازترين فرازهاى تاريخ اسلام حضورى سربلند و كارآمد داشت.از حضور زنان در عاشورا درمى ‏يابيم كه زن مى ‏تواند در پيچيده ‏ترين صحنه‏ هاى اجتماعى، حضورى جدى و سازنده داشته باشد.

    ج) عزت ‏طلب

    فرياد آزادى‏خواهى و عزت‏ طلبىِ زن سربلند و تربيت‏ يافته در مكتب عاشورا، پايه ‏هاى حكومت طاغوت را مى ‏لرزاند و ترسى دهشتناك در جان انسان‏هاى خودكامه مى ‏اندازد. فرياد عزت‏ طلبى زنِ تربيت ‏يافته در مكتب عاشورا، پرده رسوايى ستمگران را كنار مى ‏زند و بساط ستم را درهم مى ‏چيند.

    د) پرورش ‏دهنده شهيد

    زن عاشورايى، دختر شهيد، مادر شهيد، خواهر شهيد و عمه شهيد است. زينب عليهاالسلام ، فرزند نوجوان خود را در اوج احساسات و عواطف مادرانه، راهى جنگى مى ‏كند و يقين دارد بازگشتى در آن نيست. او معتقد است كه در مبارزات سياسى بايد فعالانه شركت كرد و آنجا كه اسلام در خطر است، بايد از فرزند و شوهر، برادر و احساسات زنانه دست كشيد.

    ه) باحجاب

    زن در مكتب عاشورا، در عين حضور در عرصه‏ هاى مختلف، پاك‏دامنى خود را با سلاح عزت و شجاعت حفظ مى ‏كند. از دشمن هيچ نمى‏ خواهد جز اينكه آنها را در معرض ديد مردم قرار ندهد و حجاب آنها را ندرد.

    و) بنده خدا

    در ديانت زن عاشورايى همين بس كه شب‏ها را به عبادت مى ‏گذراند و روزها را روزه مى‏گيرد و در فرداى عاشورا، نماز شب خود را نشسته مى ‏خواند.

    ز) بردبار

    تاريخ، صبورتر از زن عاشورايى نديده است. زنى كه در يك نيم‏روز، برادرانش، پسرانش و… به شهادت برسند و او بردبارى پيشه كند. زينب‏ كبرا عليهاالسلام ، گنجينه ‏دار رنج است و وارث بيت الاحزان فاطمه عليهاالسلام . صبر او در آن فاجعه انسانى، سرمشقى است براى تمامى زنان جهان. آن هنگام كه در كنار جسد برادر با حفظ تعادل و ثبات روحى از خداوند خواست اين قربانى كم را از او بپذيرد، اوج بردبارى او بود.

    ح) مهربان و باصلابت

    زن عاشورايى هنگام دلدارى اسيران داغ‏دار، مظهر عطوفت و درياى مهربانى است و آن هنگام كه قرار است طبل رسوايى يزيد را در كوفه و شام به صدا در آورد، مردانه‏تر از تمام مردان جهان، خطبه‏اى توفنده مى‏خواند.

    ط) جسارت در برابر باطل

    زن عاشورايى با سرمشق قرار دادن زينبى كه بى ‏محابا به مجلس يزيد پا مى‏ گذارد، شجاعانه مى ‏ايستد و صريح و بليغ سخن مى ‏گويد. رسواكننده سركشان و افشا كننده ماهيت دشمنان است. صلابت بى ‏نظير وى در صفحات تاريخ، همه انديشمندان را متحير مى ‏سازد.مديريت پويا و غيراحساسى در شرايط بحرانى زن عاشورايى، مديريت بحران را خوب بلد است؛ زيرا تربيت ‏يافته مكتبى است كه در آن، زينب عليهاالسلام ، كاروان مجروح و داغ‏ديده اسيران را با قدرت روحى بالا سرپرستى كرده و هم‏درد آنان است. وى حامى امام حاضر است. نماد زنى شجاع، مدبّر و شايسته كه به ظاهر اسير و دست به زنجير و در واقع، آزاد و آزاده‏اى شجاع و مدبر است. زن عاشورايى تربيت يافته در مكتب زينب عليهاالسلام نيز در دوران معاصر در هشت سال جنگ، همچون كوهى استوار، جاى خالى همسر شهيدش را براى فرزندان پر مى ‏كند و سرپرست خانواده مى ‏شود و به خوبى از عهده تمامى مسئوليت‏هاى سنگين زندگى برمى ‏آيد.

     

     

    زن امروز مشتاقانه به دنبال الگويى است كه فراگير باشد.

    زن عاشورا الگويى است براى انسان امروز كه به كشف افق‏هاى بسيار متنوع، از هزار توى هستى دست يافته است.

    زن امروز بايد به‏ گونه ‏اى تربيت شود كه براى رويارويى با بحران‏هايى همچون جنگ يا بحران‏هاى فرهنگى يا اقتصادى، دانش، قدرت تحليل، تطبيق، مديريت و بردبارى لازم را داشته باشد.

    زن امروز بايد تربيت شود هم براى خانه و خانواده و هم براى مشاركت اجتماعى فعال و سازنده؛ هم براى دوران صلح و هم براى دوران جنگ؛ هم براى شرايط محاصره اقتصادى و هم براى توسعه پايدار؛ هم براى تربيت كودكان و هم براى حضور جدى در معركه رقابت‏هاى علمى، فرهنگى، فن‏آورى و نيز حضور آگاهانه و مقتدرانه در فرآيند «جهانى شدن».

    زن امروز به پيروى از سفير كربلا آن‏گاه كه مى ‏خواهد مقاصد سياسى اجتماعى خود را مطرح سازد، بايد صداقت پيشه كند و روى سخنش با مردم باشد و مردم را متوجه مسئوليتشان در برابر كردارشان بسازد.

    زن امروز بايد در مسير تسليم و رضاى الهى گام بردارد و در سخت ‏ترين مصيبت ‏ها جز زيبايى نبيند كه اين، آخرين منزل سالكان الى اللّه‏ است.

    زن امروز با الگوگيرى از زنان عاشورايى، موظف است در اصلى ‏ترين هسته اجتماع؛ يعنى خانواده، بسترى مناسب براى رشد و بالندگى همسر و فرزندان فراهم آورد.

    ﻣﻨﺒﻊ : ﻭﺑﻼﮒ ﺷﺒﻴﺮ

     

     

    موضوعات: همه, ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ  لینک ثابت



    [دوشنبه 1393-08-12] [ 12:18:00 ق.ظ ]





      تأثیرات سوء پر خوری بر عبادات   ...

    آیا غذاهایی که می خوریم (نوع، مقدار، چگونگی به دست آوردن آن و … ) نقشی در عبادات ما دارد؟

     

    پاسخ :

    همان طوری که کردار انسان تأثیر مثبت یا منفی در قلب و دل دارد، غذا نیز از نظر کمیت و کیفیت تأثیر بسزایی در نورانیت یا سیاهی قلب دارد. دل را روشن و باز می‏کند. به دل توفیق روآوری به خدا می‏بخشد كه در عبادت تأثیر می گذارد. پرخوری باعث سنگدلی می‏شود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «دل‏ها را به زیاد خوردن و آشامیدن نمیرانید؛ زیرا دل‏ها مانند زراعتی که بیش از حد آبش دهند، می‏میرد.»(1) در بعضى از احادیث رابطه میان غذاى اضافى و سنگدلى و عدم پذیرش موعظه دیده مى‏شود؛ از جمله، در کتاب «اعلام الدّین» از پیغمبر اکرم نقل شده: «از غذاى اضافى بپرهیزید که قلب را پر قساوت مى‏کند. از اطاعت حق تنبل مى‏سازد. گوش را از شنیدن پند و اندرز کر مى‏نماید!»(2)

    همین معنى در بحارالانوار از بعضى راویان اهل سنّت از پیغمبر نقل شده‏است.(3) از این حدیث استفاده مى‏شود که غذاى اضافى سه پیامد بد دارد: قساوت مى‏آورد؛ انسان را در انجام عبادات و طاعات تنبل مى‏کند؛ گوش شنوا را در برابر مواعظ از انسان مى‏گیرد! این مطلب کاملًا قابل حس است که وقتى انسان غذاى زیاد و سنگین مى‏خورد، عبادات را به زحمت به جا مى‏آورد. نشاطى براى عبادت ندارد.

    هنگامى که غذاى ساده و کم مى‏خورد، پیش از اذان صبح بیدار است. نشاط دارد. حال مطالعه و عبادت دارد. همچنین به تجربه ثابت شده است هنگامى که انسان روزه مى‏گیرد، رقّت قلب پیدا مى‏کند. بیش تر براى شنیدن اندرز آمادگی پیدا می كند؛ بر عكس هنگامى که شکم پر است، فکر انسان درست کار نمى‏کند و خود را از خدا دور مى‏بیند.

    در روایات به رابطه‏ میان خوردن غذاى حرام و عدم قبولی نماز و روزه و عبادات، اشاره شده است. از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏خوانیم: «هرکسى لقمه‏اى از غذاى حرام بخورد، تا چهل شبانه روز نماز او قبول نمى‏شود. تا چهل روز دعاى‏ او مستجاب نمى‏گردد؛ هر گوشتى که از حرام بروید، آتش دوزخ براى آن سزاوارتر است؛ حتّى یک لقمه باعث روییدن گوشت مى‏شود!»(4)

    در روایت مشروحى در تفسیر عیاشى از امام صادق علیه السلام نقل شده درباره این که چرا خداوند خون را حرام کرده مى‏فرماید: «این که خداوند خوردن خون را حرام کرده، به خاطر آن است که سبب جنون و سنگدلى و کمبود رأفت و مهربانى مى‏شود… تا آن جا که ممکن است فرزند و یا پدر و مادرش را به قتل برساند!»

    از غذاى اضافى بپرهیزید که قلب را پر قساوت مى‏کند. از اطاعت حق تنبل مى‏سازد. گوش را از شنیدن پند و اندرز کر مى‏نماید

    در بخش دیگرى از این روایت مى‏فرماید: «امّا شراب، خداوند آن را به سبب تأثیر و فسادش حرام کرده. دائم الخمر مانند بت پرست است. بدنش لرزان مى‏شود، نور (معنویت) او را از بین مى‏برد، شخصیت او را ویران مى‏سازد!(5) در احادیث اسلامى در ارتباط نوشیدن عسل با صفاى قلب، از امیرمؤمنان على علیه السلام مى‏خوانیم: «الْعَسَلُ شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داءَ وَ لا داءَ فیهِ یقِّلُ الْبَلْغَمَ وَ یجَّلِى الْقَلْبَ؛ عسل باعث شفاى تمام بیماری ها است و در آن بیمارى نیست، بلغم را کم مى‏کند و قلب را صفا مى‏بخشد».(6)

     

    پی نوشت ها:

    1. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏69، ص 199.

    2. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 1، ص 18، حدیث 589.

    3. بحار، ج 74، ص 182.

    4. سفینة البحار، ج 1، مادّه اکل.

    5. مستدرک الوسائل، ج 16، ص163.

    6. بحار الانوار، ج 63، ص 294.

    بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

    موضوعات: همه, طب سنتی, ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ  لینک ثابت



    [سه شنبه 1393-07-29] [ 10:19:00 ب.ظ ]





      عادت بدی که استعداد را کم میکند ...   ...

    عادت بدی که استعداد را کم می کند!

    در روایات هم آمده است: اگر سیر هستید، غذا نخورید. غذا خوردن در حال سیری استعداد را كم می‏ كند.

     

    از بیانات نورانی حضرت امیرمومنان(علیه‌السلام) این است: «لا تَجْتَمع الفِطْنَةُ والْبِطْنَة»؛

    یعنی فطانت و هوشمندی با پرخوری جمع نمی‏ شود و پُرخور هرگز خردمند نمی‏ شود، زیرا تمام تلاش و كوشش روح او این است كه غذاها را هضم كند و دیگر فرصت اندیشیدن ندارد.

    درست مثل اینكه شما یك انسان متخصص و دانشمند را به رفتگری در كوی و برزن بگمارید تا زباله‏ ها را جمع كند. اگر كسی می‏ تواند در كرسی یك استاد به تدریس بپردازد، چرا او را به رفتگری واداریم؟! روح انسان می‏ تواند یك استاد و مربی خوب باشد، حیف است كه او را به رفتگری جسم بگماریم.

    غذایی كه می‏ خوریم، برای تبدیل به مواد جذبی و دفعی، به زمان نیاز دارد كه روح، این كار را به واسطه بدن انجام می‏ دهد. روح انسان سلسله ای از قوای ادراكی و تحریكی را در اختیار دارد؛ قوای تحریكی روح هم، ابزار فیزیكی ‏ای چون معده، روده و قلب دارد. آنچه غذا را به صورت خون، عادلانه میان مو، ناخن، گوش، چشم، مژه و… تقسیم می‏كند، روح انسان است.

    وجود مبارك امیرمومنان(علیه‌السلام) می‏ فرماید: «لاتَجتَمعُ عزیمةٌ و وَلیمةٌ».

    بعضی انسان ها اهل سورچرانی هستند و دوست دارند، هر روز میهمان یك نفر باشند. انسان سورچران اهل عزم و اراده نیست.(نسیم اندیشه ج1،ص146)

    غایت اعتدال در خوردن غذا و کم خوری غیر از تاثیر بر سلامت جسمی افراد، در سلامت روحی آنها نیز موثر است. در اینجا تاثیرات جسمی کم خوری را با عنوان “فواید ظاهری کم خوری” و تاثیرات روحی و معنوی آن را با عنوان “فواید باطنی کم خوری” برای شما بیان می کنیم. امیدواریم با توصیه به این رهنمودهای گرانقدر، همواره از جسمی سالم و روحی پُرنشاط برخوردار باشید.

    امام علی(علیه السلام): زندگی را برای خوردن مخواه، بلکه خوردن را برای زندگی بخواه.

    * پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله): اگر ساکنان خانه ای به مقدار کم غذا بخورند، خانه شان نورانی می گردد. (المعجم الأوسط،ج5، ص229، ح5165عن أبی هریرة، کنزالعمّال، ج3، ص391، ح7093)

    بعضی انسان ها اهل سورچرانی هستند و دوست دارند، هر روز میهمان یك نفر باشند. انسان سورچران اهل عزم و اراده نیست

    * پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله): هرکس که خداوند را بسیار تسبیح گوید و به بزرگی یاد کند و در عوض به مقدار کم بخورد و بیاشامد و بخوابد، فرشتگان مشتاق او می شوند. (تنبیه الخواطر، ج2، ص116)

    * امام علی (علیه السلام) - در حکمت های منسوب به ایشان ــ: زندگی را برای خوردن مخواه، بلکه خوردن را برای زندگی بخواه. (شرح نهج البلاغة، ج 20، ص333، ح824)

    * امام علی(علیه السلام) - در حکمت های منسوب به ایشان ــ: عاقل را بایسته است که به هنگام شیرینی غذا، تلخی دارو را نیز به یاد داشته باشد.(شرح نهج البلاغة، ج20 ،ص272، ح 149)

     

    فواید ظاهری کم خوری:

    الف ــ سلامت تن

    پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله): مادر همه داروها، کم خوری است. (المواعظ العددیّة، ص 213)

    امام علی(علیه السلام): کم خوری، مانع بسیاری از بیماری های جسم می شود. (غررالحکم، 6768، عیون الحکم و المواعظ، ص 370، ح 6248)

    امام علی(علیه السلام): خوراک را کم کن تا بیماری ها را کم کنی. (غرر الحکم، ح2336)

    امام علی(علیه السلام): هر کس خوراکش کم باشد، دردهایش نیز کم است. (غررالحکم، ح8409، عیون الحکم والمواع1 ص455،ح8220)

    امام علی(علیه السلام): کم خوری، مایه گرامی داشتن بیشتر خویش است و سلامت را بیشتر استمرار می بخشد. (غررالحکم،ح 6819، عیون الحکم و المواع1ص 370،ح 6240)

    پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله): مادر همه داروها، کم خوری است.

    امام علی(علیه السلام): هر کس در خوردن به کم بسنده کند، سلامتش بیشتر می شود و اندیشه اش به سامان می رسد. (غررالحکم ، ح8803، عیون الحکم و المواعظ ، ص 437 ،ح7559)

    امام علی(علیه السلام): سلامت تن، از کمی غذا و کمی آب است. (تحف العقول، ص 172، بشارة المصطفی، ص 25 کلا هماعن کمیل بن زیاد، بحارالأنوار،ج66، ص425، ح41)

     

    امام رضا(علیه السلام): اگر مردم در خوردن به کم بسنده می داشتند، بدن هایشان سالم بود. (بحارالأنوار، ج66، ص 425، ح 41)

    امام رضا(علیه السلام): بدن همانند زمین پاک و آماده برای زراعت است که اگر در آبادانی و آب دهی به آن مراقبت شود، به گونه ای که آب، نه بیشتر از نیاز به آن برسد تا آن را غرق کند و نه از اندازه کمتر باشد تا آن را به خشکی گرفتار سازد، آبادانی اش استمرار می یابد و خرّمی اش بیشتر می گردد و کشت آن برکت می یابد؛ امّا اگر از آن غفلت شود، به تباهی می گراید و علف هرز در آن می روید. بدن چنین حکایتی دارد و تدبیر آن در خوراک و نوشیدنی، چنین است.[پس،] سامان و سلامت می یابد و عافیت در آن، ریشه می گسترد. بنگر که چه چیز با تو و با معده ات سازگار است و تن تو با چه چیز نیرو می گیرد و چه خوردنی و نوشیدنی ای برای بدنت سالم تر است، همان را برای خویش مقرّر بدار و خوراک خود گیر. (بحار الأنوار،ج62، ص310)

    امام علی(علیه السلام): هر کس در خوردن به کم بسنده کند، سلامتی اش بیشتر می شود و اندیشه اش به سامان می رسد.

    ب ــ شادابی چهره

    پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله): برادرم عیسی، از شهری گذر کرد که در آن، مرد و زنی به یکدیگر فریاد می کشیدند. پرسید:«شما را چه شده است؟»

    مرد گفت: ای پیامبر خدا! این، زن من است و او را مشکلی نیست. زنی درستکار است؛ امّا دوست دارم از او جدا شوم.

    عیسی گفت: «به هر حال، به من بگو که علت این کارت چیست؟»

    مرد گفت: بی آن که کهنسال باشد، چهره اش بی طراوت است.

    گفت: ای زن! آیا دوست داری دیگر بار، چهره ات پرطراوت شود؟»

    زن گفت: آری.

    به او گفت: «چون غذا می خوری، از سیر شدن حذر کن؛ زیرا اگر غذا بر سینه سنگینی کند و از اندازه افزون شود، طراوت چهره از میان می رود».

    آن زن، چنان کرد و دیگر بار، چهره اش طراوت یافت. (بحارالأنوار، ج14، ص320، ح26)

    ج ــ طول عمر

    لقمان(علیه السلام): اگر خوراک انسان اندک باشد، زیاد زنده می ماند. (المواعظ العددیّة، 71)

    فرآوری: محمدی

    بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

    موضوعات: همه, طب سنتی, ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ  لینک ثابت



     [ 10:16:00 ب.ظ ]





      برای نماز اول وقت نقشه بکشید   ...

    برای نماز اول وقت نقشه بکشید

    شاید جوان به‌خصوص در این زمان‌هایی که شب‌‌ها کوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق می‌افتد و وقت ادای نماز کم است، شکست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بکشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم که نمازمان را اول وقت بخوانیم .

     

    گاه که توفیقی حاصل شود و موفق به دیدار یکی از علما بشویم و یا در پی اینکه چگونه برای تقرب به خداوند بلند مرتبه اقدام کنیم به مطالعه می پردازیم می بینیم که یکی از مهترین راهکارهایی  که برای شروع به ما می دهند تشویق به انجام نماز اول وقت و  مدوامت بر آن است تا ملکه ذهنمان شود  پس از آن دستورات دیگر را صادر می کنند چرا که نماز ستون است و در سایه ستون است که خیمه ای افراشته میشود و سایر  مسائل را در بر میگیرد.

    این مقاله حاصل گفتگویی است با آیت‌الله محمدعلی جاودان برای راهنمایی جوانان عزیز که قصد خودسازی و شناخت را دارند.

    «دستور اولی که می‌خواهم برای کسانی که قصد شروع دارند، بگویم- مطلبی است که هزاران بار اساتید و بزرگانی نظیر مرحوم آیت‌الله حق‌شناس به جوانان توصیه می‌کردند- نماز اول وقت است. نماز اول وقت بخوانید. اگر توانستید، به جماعت بخوانید و اگر هم نشد، همان اول وقت بخوانید.

    برای نماز اول وقت نقشه بکشید :

    شاید جوان به‌ خصوص در این زمان‌هایی که شب‌‌ها کوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق می‌افتد و وقت ادای نماز کم است، شکست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بکشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم که نمازمان را اول وقت بخوانیم، اما باید در نظر بگیریم که یکی از نمازهایمان نماز صبح است که خیلی هم اول وقت خواندنش مهم است. بنابراین برای آن ‌هم باید نقشه داشته باشیم تا حتماً در طرحمان آن را هم به اول وقت برسانیم. اما مشکلش خیلی بیشتر از ظهر و عصر و مغرب و عشاء است .

    مثلاً ممکن است که دانشجویی وقت نماز ظهر و عصرش در کلاس مشغول باشد. ما نمی‌گوییم که کلاس را بشکند و بیرون بیاید، اما هر وقت که کلاس تمام شد، بلافاصله برود نمازش را بخواند. دیگر نرود مثلاً یک ناهاری با خیال راحت بخورد و یک ساعتی هم استراحت، نه. نمازمان را می‌خوانیم. دست ‌کم وضو می‌گیریم و نماز ظهر را می‌خوانیم تا از اول وقتش خیلی دیر نشود. بعد هم اگر گرسنه بودیم، ناهار می‌خوریم و نماز عصرمان را بلافاصله می‌خوانیم. این نماز اول وقت را برایش بکوشیم .

    تقلید صحیح؛ یعنی می‌پرسم و عمل می‌کنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازه‌ی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد می‌گیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم می‌خوانم تا تصحیح شود

    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای :

    «اول سال که میشود انسان فکر کند که خب حالا این سال و قبلش هر جور بود، گذشت و الآن یک رابطه جدیدی تعریف کنیم با خدای متعال… اگر چنانچه شروع اهتمام از همین نماز باشد، نماز چون خیلی مهم است، این خیلی کارگشاست. نماز را انسان خوب بخواند، با توجه بخواند، حضور قلب داشته باشد.»

    شیطان از چه کسی هراس دارد؟

    اگر روایت این باب را دیده باشیم، می‌فرماید که شیطان از کسی که نمازش را اول وقت می‌خواند و بر آن مراقبت می‌کند، همیشه ترسان است. «لایَزالُ الشّیطانُ زائِلاً مِن بَنی ‌آدم». این نکته را هم به نماز اول وقت اضافه کنیم که نماز صحیح بخوانید. بنابراین برای این‌که نماز صحیح باشد، من ناگزیرم که رکوع صحیح بیاموزم، غسل صحیح بیاموزم، یک حمد و سوره‌ی صحیح بیاموزم و مسائل دیگر نماز را بیاموزم که اگر کلش را جمع کنی، ممکن است در سه چهار ساعت بشود به همه‌‌اش پرداخت .

    تقلید صحیح؛ یعنی می‌پرسم و عمل می‌کنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازه‌ی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد می‌گیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم می‌خوانم تا تصحیح شود .

     

    من به یک نماز صحیح احتیاج دارم و بعد از آن به یک نماز اول وقت. جوان مادامی که نمازش را صحیح می‌خواند، نمازش را دقت می‌کند، مواظبت می‌کند و اول وقت می‌خواند، شیطان ترسان است. نه این ‌که جوان از شیطان ترسان باشد؛ شیطان از آن جوان ترسیده است. اگر انسان این‌گونه نباشد، آن‌وقت شیطان طبق روایات، انسان را به جاهایی می‌برد که دیگر برگشت ندارد .

    اگر می‌خواهید همیشه سالم و محفوظ بمانید، نماز اول وقت بخوانید. نماز اول وقت ایجادکننده‌ی ترس از خداست. بعضی جوان‌ها دو دقیقه نماز می‌خوانند؛ نه دو دقیقه و نه نیم ساعت. ما که یک ذره بیشتر کش می‌دهیم -که آن‌ هم از روی عادت است و قیمت ندارد- می‌شود پنج دقیقه. «سبحان ربی العظیم و بحمده» را صحیح بگو؛ یک بار بگو، اما صحیح و با آرامش بدن. صحیح خواندن نماز مثل این است که انسان به دیوار مستحکمی تکیه کرده باشد. این امر را اگر شما به‌دست بیاورید، حتی با نیروی خیلی زیاد هم این زمین نمی‌خورد. شاید تکان بخورد، اما زمین نمی‌خورد. ممکن است حوادث مهمی هم برایش پیش بیاید، اما آن حوادث با نماز اول وقت و صحیح، او را به زمین نمی‌زند .»

    متأسفانه مشکل بسیاری از ما جوانان این است که فکر می کنیم شیطان چون خیلی قوی است ما حق داریم شکست بخوریم و وسوسه شویم و بسیاری از ما از او می ترسیم و به همین خاطر با کنار گذاشتن مهم ترین دستورات دینمان که می تواند بزرگترین پناهگاه ما باشد به این دشمن بزرگ و بد طینت باج می دهیم واقعا باید برای امور مهم و پر ارزشی چون نماز وقت گذاشت نه اینکه هیچ تلاشی نکرد و آن را بی ثمر دانست . امیدوارم خداوند متعال همه را توفیق بندگی دهد و یاریمان کند تا موفق به انجام نماز واقعی شویم .إن شاء الله

    فرآوری: محمدی

    بخش دین تبیان

    موضوعات: همه, نماز  لینک ثابت



     [ 10:13:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    حلال جمیع مشکلات است حسین شوینده ی لوح سیئات است حسین ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست جائی که سفینه ی نجات است حسین
     
     
    مداحی های محرم