مهمان کربلا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   






موضوعات

  • همه
  • همه
  • سفارش های بزرگان
  • داستان های کوتاه
  • نکته های ناب قرانی
  • عفاف و حجاب
  • ظهور
  • اطلاعات عمومی
  • به یاد شهدا ...
  • نماز
  • تربیت فرزند شیعه
  • فرزند پروری
  • سلامتی
  • شهدای و ایثار گران حوزوی
  • بزرگان حوزه
  • شعر
  • شناخت اهل بیت
  • طب سنتی
  • آشپزی ( کیک )
  • طنز
  • غدیر
  • عکس و حرف
  • اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺎﻟﻢ
  • جوان و جوانی
  • ﺯﻧﺎﻥ و ﻛﺮﺑﻼ
  • ﻭﻻﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻋﺎﺷﻮﺭا
  • خداوندا
  • زندگینامه
  • احکام بانوان
  • متن ادبی
  • آشپزی ( انواع غذا )
  • آشپزی ( نکته ها )
  • کلیپ
  • دانلود
  • همسرداری
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • آشپزی ( نوشیدنی ها )
  • رمضان
  • آشپزی ( آش ها)
  • عروسک بافی
  • مناسبت ها
  • لبخند های پشت خاکریز
  • معرفی کتاب
  • حدیث
  • احادیث
  • احادیث اخلاقی
  • ائمه اطهار
  • آشپزی
  • سوپ ها
  • ماه محرم
  • دهه چهارم
  • عدل الهی
  • نشانه های مؤمن چیست ؟
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • جنگ نرم
  • رشد و خود سازی
  • داروخانه معنوی
  • متفرقه دینی
  • کودک و سیسمونی


  • اردیبهشت 1403
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
    1 2 3 4 5 6 7
    8 9 10 11 12 13 14
    15 16 17 18 19 20 21
    22 23 24 25 26 27 28
    29 30 31        




    آخرین مطاب






    آمار

  • امروز: 276
  • دیروز: 181
  • 7 روز قبل: 1363
  • 1 ماه قبل: 3580
  • کل بازدیدها: 448189




  • خبرنامه





    کاربران آنلاین

  • زفاک
  • یااباصالح المهدی ادرکنی
  • فطرس
  • avije danesh
  • خادم المهدی




  • لبخند های پشت خاکریز

    مهدویت امام زمان (عج)



    بازی های دفاع مقدس

    مهدویت امام زمان (عج)



    کرامات و داستان های ائمه اطهار

    آیه قرآن



    دانشنامه امام علی

    آیه قرآن



    اولین های دفاع مقدس

    وصیت شهدا



    جستجو





    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته



    وصیت نامه موضوعی شهدا

    وصیت شهدا



    روز شمار غیبت





    معرفی صفحه وبلاگ به یک دوست






    بازی تمرکز حواس





    جستجو

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت




    رتبه



      رجبعلی خدا را امتحان كرد   ...

    رجبعلی خدا را امتحان كرد

    شبیه داستان حضرت یوسف

     

    مرحوم شیخ رجبعلی خیاط در دیداری كه با حضرت آیة الله سید محمدهادی میلانی داشت؛ تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است كه:

    «در ایام جوانی (حدود 23 سالگی) دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می‌تواند تو را خیلی امتحان كند، بیا یك بار تو خدا را امتحان كن! و از این حرام آماده و لذتبخش به خاطر خدا صرف نظر كن.» سپس به خداوند عرضه داشتم:

    خدایا! من این گناه را برای تو ترك می‌كنم، تو هم مرا برای خودت تربیت كن.»

    آنگاه دلیرانه، همچون حضرت یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت می‌كند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب می‌ورزد و به سرعت از دام خطر می‌گریزد. این كف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد. دیده برزخی او باز می‌شود و آن چه را كه دیگران نمی‌دیدند و نمی‌شنیدند، می‌بیند و می‌شنود. به طوری كه چون از خانه خود بیرون می‌آید، بعضی از افراد را به ‌صورت واقعی خود می‌بیند و برخی اسرار برای او كشف می‌شود.

    از جناب شیخ نقل شده‌است كه فرمود:

    «روزی از چهار راه “مولوی” و از مسیر خیابان “سیروس” به چهار راه “گلوبندك” رفتم و برگشتم، فقط یك چهره آدم دیدم! »

    مشروح این داستان را شیخ برای کمتر کسی بیان کرده است، گاهی به مناسبتی بدان اشاره‌ای می‌کرد و می‌فرمود:

    «من استاد نداشتم، ولی گفتم: خدایا! این را برای رضایت خودت ترک می‌کنم و از آن چشم می‌پوشم، تو هم مرا برای خودت درست کن.»

     

    منبع:

    کیمیای محبت، حجة الاسلام محمدی ری شهری .

    موضوعات: همه, داستان های کوتاه  لینک ثابت



    [جمعه 1393-07-25] [ 11:19:00 ب.ظ ]





      نکاتی اخلاقی از زندگی شیخ عباس قمی (ره)   ...

    هستند كسانی كه به كثرت جمعیّت شاگردان و فزونی مأمومین می نازند و می بالند؛ ولی شیخ عباس قمی(ره) از این قبیله نیست. او از شهرت و به سر زبان ها افتادن گریزان است. كم ترین عمل، كه اخلاص او را نشانه رود ( هر چند ثمرات دنیوی داشته باشد) آن را براحتی كنار می گذارد.

     

    حاج شیخ عباس قمی، ستاره تابناک آسمان علم و فضیلت، محدث و تاریخ‌نگار نامدار شیعه، حدود سال 1294 قمری در شهر مقدس قم، به دنیا آمد.

    دوران کودکی خود را در جوی آکنده از معنویت و روحانیت پشت سرگذاشت و سپس تحصیلات مقدماتی را در همان شهر آغاز کرد.

    او ادبیات، فقه و اصول را در محضر اساتید فن و علمای سرشناس آن روز ـ همچون حاج میرزا محمد ارباب قمی و سایر بزرگان ـ آموخت و بعد از آن، در سال 1316 و در سن 22 سالگی به منظور تکمیل و ادامه تحصیل، عازم حوزه علمیه نجف شد و در جلسه درس دانشمندان و مدرسین والا مقام حوزه نجف حاضر شد.

    بعد از شش سال تحصیل مداوم در محضر اساتید بزرگوار حوزه علمیه نجف و استفاده‌های فراوان از ارباب علم و معرفت، در سال 1322 قمری با کوله‌باری از اندوخته‌های علمی و معنوی به زادگاهش مراجعت کرد و سپس هم‌زمان با هجرت مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین قمی از عتبات عالیات به مشهد مقدس، ایشان هم از قم، عازم مشهد رضوی(علیه السلام) شد و در آنجا به پیشنهاد آیت‌الله قمی، با دختر برادر ایشان، ازدواج کرد.

    در سال‌هایی که در مشهد مقدس رضوی(علیه السلام) بود، بهره‌های فراوانی از آن آستان مقدس دریافت کرد و از علمای ابرار و انسان‌های پاک ضمیری همچون: آیت‌الله حاج شیخ آقا حسین قمی، حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی، آخوند ملا عباس تربتی، شیخ مرتضی عیدگاهی، آقاشیخ علی اکبر نوقانی و سایر علمای مشهد بهره‌ها برد.

    شهرت او با نگارش کتاب‌های معروفی همچون مفاتیح‌الجنان، منازل الاخرة، فوائد الرضویه، تحفة‌الأحباب، الکُنی والألقاب، هدیة الأحباب، منتهی الامال و غیره جهانی‌تر شد.

    او حدود 12 سال در مشهد مقدس اقامت کرد و بعد از مدتی به همدان و سپس به قم رفت و بعد از واقعه گوهر شاد، به نجف اشرف عزیمت کرد و تا پایان عمر خویش در آنجا زندگی کرد.

    امّا شیخ عباس (رحمه الله) هنگام نگارش كتاب «فوائد رضویه» ـ كه شرح حال 1200 تن از علمای جعفریه (علیه السلام) می باشد ـ وقتی به نام خود می رسد، می گوید: «چون این كتاب شریف در بیان احوال علما است، شایسته ندیدم كه ترجمه خود را ـ كه احقر و پست تر از آنم كه در شمار ایشان باشم ـ در آن درج كنم

    تواضع در مقابل پدر

    مرحوم شیخ عباس قمى نویسنده کتاب مفاتیح الجنان در خاطرات خود برای پسرش آورده است كه:

    وقتى كتاب منازل الاخرة را نوشته و به چاپ رساندم، در قم شخصى بود به نام «عبدالرزاق مسأله گو» كه همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه احکام شرعی را برای مردم مى گفت.

    مرحوم پدرم «كربلائى محمد رضا» از علاقه مندان منبر شیخ عبدالرزاق بود به حدى كه هر روز در مجلس او حاضر مى شد و شیخ هم بعد از مسأله گفتن، كتاب منازل الاخرٍة مرا مى گشود و از آن براى شنوندگان و حاضران از روایات و احادیث آن مى خواند.

    روزى پدرم به خانه آمد و مرا صدا زد و گفت شیخ عباس! كاش مثل عبدالرزاقِ مسئله گو مى شدى و مى توانستى منبر بروى و از این كتاب كه او براى ما مى خواند، تو هم مى خواندى.

    چند بار خواستم بگویم پدرجان! این كتاب از آثار و تألیفات من است اما هر بار خوددارى كردم و چیزى نگفتم و فقط عرض كردم دعا بفرمائید خداوند توفیقى مرحمت نماید.

     

    اخلاص در نماز جماعت

    مرحوم استاد محمود شهابی (رحمه الله) می نویسد: «من از همان اوقات كه به تحصیل مقدمات اشتغال داشتم، نام محدث قمی (رحمه الله) را در محضر مبارك پدر بزرگوارم زیاد و توأم با تجلیل می شنیدم. وقتی كه برای تحصیل به مشهد مشرف شدم، زیارت ایشان را بسیار مغتنم می شمردم. چند سالی كه با این دانشمند با ایمان، معاشرت داشتم و از نزدیك به مراتب علم و عمل و پارسایی و پرهیزكاری ایشان آشنا شدم، روز به روز بر ارادتم می افزود. در یكی از ماههای رمضان، با چند تن از دوستان، از ایشان خواهش كردیم كه در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت را بر معتقدان و علاقه مندان منّت نهند. با اصرار و پافشاری، این خواهش پذیرفته شد و وی چند روز نماز ظهر و عصر را در یكی از شبستان های آنجا اقامه كرد و بر جمعیّت این جماعت روز به روز افزوده می شد. هنوز ده روز نشده بود كه اشخاص زیادی اطلاع یافتند و جمعیّت فوق العاده شد. روزی پس از اتمام نماز به من كه نزدیك ایشان بودم، گفتند: «من امروز نمی توانم نماز عصر بخوانم.» رفتند و دیگر آن سال برای نماز جماعت نیامدند. در موقع ملاقات و سۆال از علّت ترك جماعت، گفتند: «حقیقت این است كه در ركوع ركعت چهارم متوجّه شدم كه صدای اقتدا كنندگان كه پشت سر من می گویند «یا الله، یا الله، اِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِریِنَ» از محلّی بسیار دور به گوش می رسد و متوجّه زیادی جمعیّت شدم و در من شادی و فرحی تولید شد و خلاصه خوشم آمد كه جمعیّت این اندازه زیاد است؛ بنابراین، من برای امامت اهلیّت ندارم.»[1]

    این موردی كه ذكر شد تنها موردی نیست كه شیخ شهرت گریزی دارد، و تلاش می كند مرز اخلاصش لكّه دار نگشته و گرد و غباری بر آن ننشیند، بلكه شیوه و سیره شیخ عباس (رحمه الله) بر این بوده است.

    یكی از دوستان شیخ عباس قمی (رحمه الله) می گوید: «اگر محدث قمی چند روز در جایی مرتب به نماز می ایستاد و مردم پشت سر وی نماز جماعت می گذاردند، همین كه مكبّر پیدا می شد و تكبیر می گفت، دیگر نماز جماعت را ادامه نمی داد.»[2]

    روزى پدرم به خانه آمد و مرا صدا زد و گفت شیخ عباس! كاش مثل عبدالرزاقِ مسئله گو مى شدى و مى توانستى منبر بروى و از این كتاب كه او براى ما مى خواند، تو هم مى خواندى. چند بار خواستم بگویم پدرجان! این كتاب از آثار و تألیفات من است اما هر بار خوددارى كردم و چیزى نگفتم و فقط عرض كردم دعا بفرمائید خداوند توفیقى مرحمت نماید

    و محدّث به چنین مرحله ای رسیده بود. كه اغلب اوقات، فریضه خویش را در مساجد متروكه به جا می آورد. اتفاقاً به محض اطلاع مردم روز به روز بر كثرت جمعیّت افزون می شد، تا حدّی كه آن مسجد، مورد علاقه مردم قرار می گرفت و به دست عدّه ای ثروتمند تعمیر می گردید. پس از رسیدن به مقصدش، دیگر به نماز در آن مسجد حاضر نمی شد و مسجد دیگر را انتخاب می كرد و خود بدون اطلاع دیگران، چند نوبت ادای فریضه را در آنجا ادامه می داد. پس از چند روز مردم مطلع می شدند و از راههای بسیار دور می شتافتند و به این سبب، مساجد مخروبه معمور می شد و نماز جماعت زنده می شد؛ ولی نوبت كه به بهره برداری از این شهرت می رسید، از آن فرار می كرد.

     

    اسم نبردن از اوصاف خویش

    بسیارند كسانی كه كتاب نوشته اند و بخشی از آن را به معرفی و تمجید از کار خویش پرداخته اند. امّا شیخ عباس (رحمه الله) هنگام نگارش كتاب «فوائد رضویه» ـ كه شرح حال 1200 تن از علمای جعفریه (علیه السلام) می باشد ـ وقتی به نام خود می رسد، می گوید: «چون این كتاب شریف در بیان احوال علما است، شایسته ندیدم كه ترجمه خود را ـ كه احقر و پست تر از آنم كه در شمار ایشان باشم ـ در آن درج كنم. لهذا از ذكر حال خود صرف نظر كرده فقط بسنده می كنم به ذكر مۆلفات خود. ولادتم ظاهراً سنه 1294 و مۆلّفاتم تا حال كه سال 1333 است و سنین عمرم حدود چهل است، به چهار قسم است.»[3]

    آن گاه كتاب های خویش را در چهار بخش، چاپ شده، آماده چاپ، كتاب هایی كه تمام شده و هنوز آماده چاپ نشده و كتاب هایی كه ناتمام است، نام می برد كه بیش از55  كتاب می باشد.

     

    پی نوشت ها:

    [1]. مفاخر اسلام، علی دوانی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ج‏11، ص‏360.

    [2]. حاج شیخ عباس قمی، مرد تقوا و فضیلت، علی دوانی، دار الکتب اسلامیه، تهران، ص‏28.

    [3]. فوائد الرضویه، نشر دفتر نوید الاسلام، قم، ص318.

    فرآوری: محمدی

    بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

    منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 165

    موضوعات: همه, بزرگان حوزه  لینک ثابت



     [ 11:16:00 ب.ظ ]





      با یک ثواب هفتاد بلا را از خود دور کنید   ...

    در دین اسلام همان‌گونه که کسب درآمد از هر راهی مجاز نیست، خرج کردن مال نیز در هر راهی درست نیست، یکی از نیکوترین راه‌های مورد تأیید اسلام برای صرف مال، صدقه دادن آن در راه خداست.

    معنا و مفهوم صدقه

    راغب در مفردات می گوید: صدقه چیزی است که انسان از مال خود به قصد قربت خارج می کند مثل زکات لیکن صدقه در اصل بر اخراج مال به نحو استحباب گفته شده و  در زکات به نحو وجوب.

     

    اهمیت صدقه

    در سوره مبارکه توبه آیه 104 می‌خوانیم؛ «ألَم یعلَمُوا أنَّ الله هُوَ یقبِلُ التُوبَة عَنْ عباده و یأخُذُ الصَّدَقات» «آیا نمی‌دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش می‌پذیرد و صدقات را می‌گیرد و خداوند توبه پذیر و مهربان است.»

    سخن از بندگان نیازمندی است که به اجازه و فرمان الهی، این‌گونه کمک‌ها را می‌پذیرند، در حقیقت نمایندگان پروردگارند و به این ترتیب دست آنها نیز دست خداست، این تعبیر، یکی از لطیف ترین تعبیراتی است که عظمت و شکوه این حُکم اسلامی را مجسم می‌سازد و علاوه بر تشویق این فریضه الهی هشدار می‌دهد که در پرداخت زکات و صدقات نهایت ادب و احترام را به خرج دهند، چرا که گیرنده خدا است.

    امام صادق علیه السّلام‏ فرمودند: براستى كه خداوند هیچ چیزى را نیافرید مگر آنكه براى او انبار دارى را مقرر فرمود تا آن را انبار كند، به غیر از صدقه كه پروردگار تبارك و تعالى خود متولّى و مباشر و خزانه دار آن شده است، و پدرم هر گاه چیزى را به مستمندى صدقه مى‏داد، آن را از او مى‏گرفت و مى‏بوسید و مى‏بوئید و باز آن را به او مى‏گرداند، زیرا صدقه پیش از رسیدن به دست مستمند، در دست خدا قرار مى‏گیرد، پس به این سبب من دوست دارم آنچه كه در دست خدا قرار گرفته است آن را ببوسم و ببویم سپس آن را به صاحبش بازگردانم. (پاداش نیكیها و كیفر گناهان/ترجمه ثواب الأعمال/370)

     

    آثار و نتایج صدقه

    صدقه دادن آثار و نتایج بسیاری با خود به همراه دارد که در این نوشتار به بخشی از آن اشاره می کنیم:

    1) استجابت دعا: ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام نقل كرده است كه امام زین العابدین علیه السّلام فرمود: هیچ‏ شخصى نیست كه به مستمند ناتوانى صدقه بدهد و آن مسكین در همان وقت براى او دعا كند مگر اینكه دعایش (در حقّ او) مستجاب گردد. (همان)

    2) دور شدن شیطان: و در موثق كالصحیح منقول است كه حضرت رسول اکرم صلوات اللَّه علیه فرمودند به اصحاب خود كه آیا مى‏خواهید كه شما را خبر دهم به چیزى كه اگر آن را به جا آورید شیطان از شما دور شود چنانكه مشرق از مغرب دور است صحابه گفتند بلى یا رسول اللَّه فرمودند كه روزه روى شیطان را سیاه مى‏كند یعنى هر چند وسوسه مى‏كند كه مگیر مۆمن مى‏گیرد اگر چه هیچ عبادتى نكند و هر معصیتى را كند بنده ترك روزه نمى‏كند، یا آن كه از روزه گرفتن شیطان ذلیل و بى‏مقدار مى‏شود و استیلاى او كم مى‏شود و صدقه دادن پشت شیطان را مى‏شكند كه لشكرهاى او كه هفتصد كسند كه بهر یك از مۆمنان حواله كرده است كه مانع شوند ایشان را از تصدق و چون آدمى تصدق را داد و پشت شیطان را شكست كه لشكرش مغلوب شدند یا خودش. و دوستى كردن با مۆمنان از جهة رضاى خداوند عالمیان و اعانت یكدیگر كردن بر اعمال صالح قطع مى‏كند بیخ و بنیاد او را یا تسلط او را و استغفار و توبه و انابت شاه رگش را مى‏برد چون مى‏بیند كه سعیهاى او همه باطل شد در اضلال ایشان بلكه سیئات ایشان بعد از توبه مبدل شد بحسنات و هر چیزى را زكاتیست و زكات بدنها روزه است چنانكه در دادن زكات بحسب ظاهر مال كم مى‏شود و بحسب واقع زیاد مى‏شود هم چنین در روزه بترك خوردن نقصان بدن مى‏شود، اما امساك روز همه امراض را نفع مى‏كند هر گاه روزه را به آداب بدارند، و چنانكه زكات سبب تطهیر نفس است از رذایل خصوصا از صفت ذمیمه بخل و سبب نمو و بلندى اوست به مراتب عالیه هم چنین صوم تنزّه نفس است از همه بدیها و تخلق اوست به اخلاق الهیه و متصف شدنست به كمالات ملكیه و رسیدن است به درجات غیر متناهیه. (لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقیه /ج‏6/159)

     

    3) دور شدن مرگ ناگوار و درد و رنج: ابو عبد اللَّه صادق (علیه السلام) مى‏گفت: صدقه‏اى كه انسان با دست خودش بپردازد، از مرگ ناگوار نگهبان مى‏شود و از ورود هفتاد گونه درد و رنج مانع مى‏گردد. تا انسان از دام و وسوسه هفتاد شیطان رها نشود، نمى‏تواند در راه خدا انفاق كند. و می فرمودند: كسى كه بیمار باشد بهتر آن است كه با دست خود به دریوزگان و سائلان انفاق كند و از آنان بخواهد تا براى او دعا كنند.

    4) فرو نشاندن خشم خدا، رسول خدا (صلی الله علیه) گفت: صدقه پنهانى، خشم خدا را فرو مى‏نشاند. و امام صادق علیه السلام فرمودند: براستى كه صدقه دادن در شب خشم الهى را فرو مى‏نشاند، و گناهان بزرگ را پاك مى‏كند و كار حساب را (بر كسى كه چنین كند) آسان مى‏گرداند.

    5) ادای وام، ابو عبد اللَّه صادق (علیه السلام) گفت: با اعطاى صدقه، توفیق أداى وام حاصل مى‏شود و بركات آن بجا مى‏ماند و صدقه دادن در روز، مال را افزون می کند. (گزیده كافى/ج‏3/87)

    6) حفاظت از آزار و  اذیت درنده: از حضرت رضا (علیه السلام) نقل شده: در زمان بنی اسرائیل قحطی شدیدی سالیان پی در پی پدید آمد در نزد زنی لقمه نانی بود، آن را در دهان گذاشت، سائلی او را صدا زد، زن گفت: در چنین وقتی ببخشم؟ آن را از دهان بیرون آورد و به سائل داد كه ناگهان بچه كوچك او، در بیابان مورد حمله گرگ قرار گرفت، او را در دهان گرفت و فرار كرد. مادر بدنبال آن می دوید و فریاد می زد، پروردگار جبرئیل را فرستاد، بچه را از دهان گرگ گرفت و به مادر تحویل داد، فرمود: «یا أمه الله»آیا خوشنود شدی؟ این لقمه بجای آن لقمه است. (بحار، ج 96، ص 124)

    7) مالِ‌ انسان را از تصرف اشرار حفظ می كند: چنانكه از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) روایت شده، هر كه در حالت اختیار مال خود را از خوبان دریغ دارد، خداوند در حالت اضطرار، مال او را نصیب اشرار كند.

    گر کنی خیری بدست خویش کن/خیر خود را وقف هر درویش کن

    یک درم کان را بدست خود دهند/به بود زان کز پی او صددهند

    گر ببخشی خود یکی خرمای تر/ بهتر از بعد تو صد مثقال زر

     

    مریم پناهنده

    بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

    منابع:

    1) مبانی فقهی حکومت اسلامی/ ج6/حسینعلی منتظری

    2)  گزیده كافى/ج‏3

    3) لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقیه /ج‏6

    4) پاداش نیكیها و كیفر گناهان/ترجمه ثواب الأعمال

    5)  سایت اندیشه قم

    6)  سایت ویکی فقه

    موضوعات: همه  لینک ثابت



     [ 11:14:00 ب.ظ ]





      نقش و برکات ذکر حوقله   ...

    کسی حقیقتا شایستگی گفتن «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه» را دارد که به مرتبه توحید اَفعالی رسیده باشد؛ زیرا تا به این پایه از توحید نرسد، نمی تواند به طور مطلق، توان را از خود، سلب و به خداوند متعال منسوب نماید.

     

    معانی «حوقله»

    در احادیث، ذکر «لا حَولَ ولا قُوّةَ إلّا بِاللّه»، به سه گونه تفسیر شده است:

    تفسیر اوّل، این که: مبدأ توان و قدرت انسان، خداست و او بدون کمک خداوند، نه می تواند از معصیت پروردگار، خودداری کند و نه می تواند اوامر او را اطاعت نماید. متن حدیث نبوی در این باره چنین است: لا حَولَ (فرق بین حول و قُوّه، طبق قولی، در این است که حول، توان تصرّف (تغییر) است، در حالی که قوّه، منشأ افعال دشوار است و از مولایمان امیر مۆمنان در تفسیر «لا حولَ و لا قوّة إلّا باللّه» روایت شده است که یعنی: «هیچ مانعى از معاصى و هیچ توانى بر عبادت نیست ، مگر به خدا».  یعنی: به یاری خدا و توفیق او (معجم الفروق اللغویّة: ص 204).) عَن مَعصِیَةِ اللّه ِ إلّا بِقُوَّةِ اللّه ِ، ولا قُوَّةَ عَلی طاعَةِ اللّه ِ إلّا بِعَونِ اللّه ِ. (بحارالانوار، ص 390 ح 674) هیچ بازدارنده ای از معصیت خدا نیست مگر به نیروی خدا، و هیچ توانی بر طاعت خدا نیست مگر به کمک خدا.

    تفسیر دوم، سلب مالکیت عرْضی از انسان در همه امور اعم از افعال و املاک است؛ بدین معنا که مالکیت انسان، در طول مالکیت خداوند متعال است، نه در عرض او، و در مالکیت طولی نیز خدا به مالکیت، اولی است تا انسان؛ زیرا مالکیت انسان، حدوثا و بقائا، وابسته به مشیّت الهی است. از امام علی علیه السلام در تبیین معنای «حوقله» روایت شده است که: إنّا لا نَملِکُ مَعَ اللّه ِ شَیئا، ولا نَملِکُ إلّا ما مَلَّکَنا، فَمَتی مَلَّکَنا ما هُوَ أملَکُ بِهِ مِنّا کَلَّفَنا، ومَتی أخَذَهُ مِنّا وَضَعَ تَکلیفَهُ عَنّا. (همان) ما در کنار خدا مالک چیزی نیستیم، و تنها مالک آن چیزی هستیم که او به مالکیت ما درآورده است. پس تا آن گاه که او چیزی را که به مالکیت آن اولی از ماست در اختیار ما نهاده است، ما را مکلّف نموده و آن گاه که آن را از ما بگیرد، تکلیف خود را نیز از عهده ما بر می دارد.

    تفسیر سوم، تفسیر به لازم است، بدین معنا که وقتی انسان باور کند که توان و مالکیت او در طول قدرت و مالکیت خداست و بدون اراده تکوینی خداوند متعال، هیچ کاری از هیچ کس ساخته نیست و او تواناترین و بهترین کارگزار است، همه کارهای خود را به او واگذار می نماید. پیامبر خدا می فرماید: إذا قالَ العَبدُ: «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّه ِ» فَقَد فَوَّضَ أمرَهُ إلَی اللّه ِ، وحَقٌّ عَلَی اللّه ِ أن یَکفِیَهُ. (بحارالانوار، ص 390 ح 678) هر گاه بنده بگوید: «هیچ نیرو و توانى نیست مگر به مدد خداوند»، در واقع، کار خود را به خدا واگذاشته است و بر خداست که برایش کارسازی کند.

    بنابراین، تنها کسی می تواند این ذکر نورانی را حقیقتا بر زبان، جاری نماید که همه توان خود را در مسیری که خدا می خواهد، به کار گیرد و البتّه تکیه گاه اصلی او برای رسیدن به مقصد، خدا باشد؛ چرا که او کارساز حقیقی و مسبّب الأسباب است.

    ابن سنی (ـ به نقل از اَنَس ـ): پیامبر خدا فرمود: «هر کس چیزی را ببیند که نظرش را بگیرد؛ امّا بگوید: «هر چه خدا خواهد! هیچ نیرویى نیست ، جز به یارى خدا» ، چشم ، به آن گزند نمى زند»، یعنی چشمش نمی زند

    به سخن دیگر، کسی حقیقتا شایستگی گفتن «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه» را دارد که به مرتبه توحید اَفعالی رسیده باشد؛ زیرا تا به این پایه از توحید نرسد، نمی تواند به طور مطلق، توان را از خود، سلب و به خداوند متعال منسوب نماید.

     

    نقش ذکر «حوقله» در زندگی

    ذکر مبارک «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه»، برکات فراوانی برای زندگی مادّی و معنوی انسان دارد. مهم ترینْ برکات این ذکر ـ که در احادیث فصل سوم بدانها تصریح شده ـ عبارت اند از: دوام یافتن نعمت های الهی، زوال فقر، پاک شدن از گناهان، دفع وسوسه، فرو خُفتن خشم، پیشگیری از اندوه، دفع چشم زخم و انواع بلاها. بدیهی است که گفتن این ذکر، هر چه با حقیقت آن (توحید اَفعالی) بیشتر همراه باشد، برکات بیشتری برای زندگی خواهد داشت. به دلیل اهمّیت این ذکر و نقش مۆثّر و سازنده آن، احادیث اسلامی، از آن با تعبیرهای بلندی (مانند: گنج سخن، گنج بهشت، گنج عرش، تسبیح حاملان عرش و کلام اهل آسمان ها) یاد نموده، مسلمانان را به بهره برداری از برکات آن، تشویق کرده اند.

    همچنین بر گفتن این ذکر به هنگام شنیدن حَیَّعَلات («حَىَّ عَلى» ها) در اذان و نیز بعد از نماز صبح و هنگام خروج از منزل و هنگام وارد شدن به مسجد و بازار، تأکید نموده اند.

     

    برکت های «لا حول ولاقوّة إلّا باللّه»

    الف ـ پایندگی نعمت ها

    قرآن

    «و چرا آن گاه که به باغت درآمدی، نگفتی: «هر چه خدا بخواهد! نیرویى جز به یارى خدا نیست» ، اگر مرا از نظر مال و فرزند، كمتر از خود مى بینى؟»

    حدیث

    المعجم الکبیر (ـ به نقل از عقبة بن عامر ـ): پیامبر خدا فرمود: «هر كس كه خداوند به او نعمتى ارزانى داشته است و مى خواهد آن نعمت ، پایدار بمانَد ، بسیار بگوید : هیچ نیرو و توانى نیست ، مگر به یارى خدا». پیامبر خدا، سپس این آیه را برخواند: و چرا آن گاه كه به باغت درآمدى ، نگفتى: هر چه خدا خواهد! نیرویى جز به یارى خدا نیست؟

     

    ب ـ آمرزش گناهان

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:گفتار: «پاكا خدا و ستایش ، خداى را! معبودى جز خدا نیست . خدا ، بزرگ تر است ؛ و هیچ نیرو و توانى نیست، مگر به یارى خدا» را بسیار بگویید؛ زیرا اینها ماندگارهای نیک اند و گناهان را همچون برگ های درخت، فرو می ریزند و از گنج های بهشت اند.

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هیچ کس در روی زمین نیست که بگوید: «معبودى جز خدا نیست. خدا، بزرگ تر است. هیچ نیرو و توانى نیست، مگر به یارى خدا»، جز آن که گناهانش بخشوده می‌شود، اگر چه به اندازه کف دریا باشد.

    ج ـ برآوردن حوائج

    امام صادق علیه السلام: هرگاه بنده بگوید: «هیچ نیرو و توانى نیست، مگر به یارى خدا»، خداوند عز و جل به فرشتگان می فرماید: «بنده ام سرِ تسلیم فرود آورد. حاجتش را بر آورید».

    امام صادق علیه السلام: هیچ مردی نیست که دعا کند و در پایان بگوید: «هر چه خدا خواهد! هیچ نیرو و توانى نیست ، مگر به یارى خدا»، جز آن که حاجتش برآورده می شود.

     

    د ـ از بین بردن وسوسه و خیالات

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: آدم علیه السلام به خداوند عز و جل از دچار شدن به خیالات و اندوه، شِکوه کرد. پس جبرئیل علیه السلام بر او فرود آمد و به او گفت: ای آدم، بگو: «هیچ نیرو و توانى نیست ، مگر به یارى خدا». آدم علیه السلام این را گفت و وسوسه و اندوهش برطرف شد.

    امام صادق علیه السلام: آدم علیه السلام از وسوسه [و خیالات] به پروردگارش شِکوه کرد. خدا فرمود: جمله: هیچ نیرو و توانی نیست، مگر به یاری خدا را فراوان بگو».

     

    ایمن ماندن از اندوه و نگرانی

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:هر کس، چیزی او را اندوهگین سازد، بگوید: «هیچ نیرو و توانى نیست ، جز به یارى خدا».

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله (ـ از سفارش های ایشان به علی علیه السلام ـ): ای علی! جمله «هیچ نیرو و توانى نیست ، جز به یارى خداى والا و بزرگ . از خدا ، جز به خود او پناه نمى توان برد و جز به او نجات نمى توان یافت»، مایه ایمنی امّت من از غم و اندوه است.

    امام صادق علیه السلام: هر کس در هر روز، صد مرتبه بگوید: «هیچ نیرو توانى نیست ، جز به یارى خدا»، خداوند، به واسطه آن، هفتاد نوع بلا را از او دور می گردانَد که آسان ترین آنها اندوه [و نگرانی] است.

    ما در کنار خدا مالک چیزی نیستیم، و تنها مالک آن چیزی هستیم که او به مالکیت ما درآورده است. پس تا آن گاه که او چیزی را که به مالکیت آن اولی از ماست در اختیار ما نهاده است، ما را مکلّف نموده و آن گاه که آن را از ما بگیرد، تکلیف خود را نیز از عهده ما بر می دارد

    و ـ از بین بردن فقر

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر که نعمت، او را فرا گیرد، باید این ذکر را بسیار بگوید که: «ستایش ، خدا را». هر که اندوه ها [و نگرانی هایش] فزونی گیرد، باید به آمرزش خواهی روی آورد، و هر که فقر دامنگیرش شود، ذکر «هیچ نیرو و توانى نیست ، جز به یارى خداى والا و بزرگ» را بسیار بگوید، خداوند، فقر را از او برطرف می سازد.

     

    ز ـ دفع چشم زخم

    ابن سنی (ـ به نقل از اَنَس ـ): پیامبر خدا فرمود: «هر کس چیزی را ببیند که نظرش را بگیرد؛ امّا بگوید: «هر چه خدا خواهد! هیچ نیرویى نیست ، جز به یارى خدا» ، چشم ، به آن گزند نمى زند»، یعنی چشمش نمی زند.

     

    ح ـ گرداندن انواع بلا

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله (ـ به علی علیه السلام ـ): ای علی! آیا به تو جملاتی نیاموزم؟ هرگاه به مشکلی سخت یا گرفتاری ای افتادی، بگو: «به نام خداى مهرِگستر مهربان . هیچ نیرو و توانى نیست ، جز به یارى خداوند والا و بزرگ» پس خداوند عز و جل به سبب آن، از انواع بلا، آنچه بخواهد، از تو می گردانَد.

    فرآوری: زهرا اجلال

    بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

    منابع:

    کتاب منتخب نهج الذکر؛ نوشته محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه شیخی، حمید رضا

    شیعه نیوز

    موضوعات: همه  لینک ثابت



     [ 11:11:00 ب.ظ ]





      توجه به دو نکته، همه مشکلات را حل خواهد کرد!   ...

    من و شما و خیلی از آدمای دیگه ای که در اطرافمان زندگی می کنند، تا یک زمانی تو مشکلات زندگی قرار می گیریم به خودمان می گوییم: خدا هست، اگر کسی را ندارم ولی خدارو دارم، او منو تنها نمی ذاره! خدا کمک می کند.

    و این ها تنها لقلقه ی زبان هایمان شده، می گویید چه طور؟! از کجا میگم؟!!

    از آنجایی که وقتی تو اوج مشکلات هستیم چنان بیتابی می کنیم که اعصاب خودمان و دیگران را خورد می کنیم و دنبال یک نفری هستیم که بتواند بار این مشکلات را از روی دوش ما خالی کند.

    اما واقعا آن شخصی که با تمام وجودش به خداوند و قدرت و توانایی او اعتقاد و یقین دارد و می داند که خدا کمکش می کند، دل به غیر از خدا نمی بندد و تمام افرادی که در این بین به کمک او می آیند را امدادهایی از جانب خدا و فرستادگان او می داند و برای آنها استقلالی در عملکرد نمی داند.

    اصل حرف همین جا است که فقط در زبان، دل به خدا ندهیم بلکه از ته دلمان خدا را باور داشته باشیم و به او اعتماد کنیم.

    واقعا کسانی هستند که بیماری خطرناک دارند اما مرگ و زندگی را فقط و فقط به دست خدا می دانند و همین باعث آرامششان می شود و همین آرامش باعث می شود تا رو به بهبودی بروند.

    این مطلب را بخوانید:

    ((برخی مطالعات نشان داده اند كه خطر حوادث عروق كرونر در مبتلایان به سكته قلبی كه سطح اضطـراب زیادی را تجربه مـی كنند، 2 تا 5 برابر بیشتر از بیمـاران غیر مـضطرب است.))

    تازه آنهایی که اضطراب ندارند… حالا حسابش را بکنید که خدا را همیشه در زندگیشان یاد می کنند و هر لحظه به یاد خدا هستند، چنان آرامشی به آنها می دهد که بیماری که چه عرض کنیم …

    فقر عالم هستی و مالکیّت خداوند به تنهایی؛

    «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُۆْمِنِینَ»( منافقون، آیه 8) و عزّت از آن خدا و رسولش و مومنین است.

    کسی که این دو نکته را می داند، دیگر هیچ گاه در خانه کسی را نمی زند و اظهار نیاز نمی کند. هر چه می خواهد از خدا می خواهد، چرا که خیر دنیا و آخرت به دست خداست.

    بیائیم با خدا رفاقت کنیم. لااقلّ همان اندازه که برای رفیق و دوست خود مایه می گذاریم، برای خدا هم ارزش قایل شویم. آن وقت متوجه خواهیم شد که باید همه چیز را کنار بگذارم و به کسی دل ببنیدیم که او، همه چیز است

    وقتی انسان خود را نیازمند خدا دید، تنها به خدا توکل می کند. تنها نزد او اظهار نیاز می کند و تنها از او کمک می خواهد. به دنبال رضای اوست و تنها از او می ترسد.

    حضرت امام خمینی (ره) مگر چقدر مال و قدرت داشت؟ مگر چقدر دیگران را کرنش می کرد؟ او تنها بندگی خدا می کرد. خداوندِ «مقلّب القلوب» نیز دل ها را رو به او می گرداند. ما این کار را نکرده ایم؛ باور نداریم، در دعاها خوانده ایم، امّا در واقع انگار نخوانده ایم. باور نداریم که همه کارها به دست خداست.

    حتّی فرد، خوشی دنیا را هم درگاه او می داند. حداقل به اندازه ای که روی رفقا، گروه ها و جناح های مختلف سرمایه گذاری می کنیم، برای خدا هم سرمایه گذاری کنیم.

    رمز خودیابی همین است که انسان بفهمد، هیچ است؛ هر چه هست، از آن خداست و دیگر به علم، تقوا، قدرت، جوانی و زیبایی خود ننازد. بداند که این ها برای او نیست. دیروز این ها را نداشته، امروز امانت نزد اوست، فردا هم از او خواهند گرفت.

    بیائیم با خدا رفاقت کنیم. لااقلّ همان اندازه که برای رفیق و دوست خود مایه می گذاریم، برای خدا هم ارزش قایل شویم. آن وقت متوجه خواهیم شد که باید همه چیز را کنار بگذارم و به کسی دل ببنیدیم که او، همه چیز است. امام حسین (علیه السلام) از همه چیز خود برای خدا گذشت. هیچ چیز برای خود باقی نگذاشت. به راستی فانی فی الله بود. به امام گفتند که اگر بروی، آبرو، مال، دوست، زن، بچه و جانت را از دست می دهی؛ گفت: می دانم، ولی با کسی معامله کرده ام که ارزش این ها را دارد.

    مرحوم سیّد علی آقای قاضی (رحمه الله) می فرمایند: «این فقر ذاتی و عجز و بیچارگی، ریشه طمع را در نهاد انسان سوزانیده و او را پاک و پاکیزه می گرداند… و علّت این که این طریقه را احراق نامند، برای آن است که یک باره خرمن هستی ها و نیّت ها و غصّه ها و مشکلات را می سوزاند و از ریشه و بن قطع می کند و اثری از آن در وجود انسان سالک الی الله باقی نمی گذارد»

    «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِیكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ*تُۆْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَیْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»

    اى كسانى كه ایمان آورده‏اید آیا شما را بر تجارتى راه نمایم كه شما را از عذابى دردناك مى‏رهاند؟ به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنید این [گذشت و فداكارى] اگر بدانید براى شما بهتر است.( صف، آیه 10 و 11)

     

    در مشکلات زندگی نباید ناله و شیون سر دهیم

    اگر قائل هستیم خداوند حکیم است در مشکلات زندگی نباید ناله و شیون سر دهیم.

    صفت مالکیت از دیگر صفات خداوند است که در قرآن بسیار تکرار شده است. قرآن خداوند را گاهی مالک آسمان‌ها و زمین و گاهی مالک روز دین می‌نامد.

    امام صادق(علیه السلام) فرمودند که بنده واقعی کسی است که خود را مالک نداند و همواره اذعان داشته باشد که خداوند مالک هر چیزی است.

    گاهی انسان‌ها به خود مغرور می‌شوند و مالکیت خداوند را نادیده می‌گیرند. کسی که مالکیت خداوند را درک کند هیچ گاه در زندگی سراغ غیر خدا نمی‌رود. پذیرفتن مالکیت خداوند انسان را از غیر از خدا بی نیاز می‌کند.

    فرآوری: زهرا اجلال

    بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

    منابع:

    از خود تا خدا، آقاتهرانی

    اسک قرآن

    مهر نیوز؛ بیانات حجت الاسلام دکتر رفیعی

    موضوعات: همه, سفارش های بزرگان  لینک ثابت



     [ 11:07:00 ب.ظ ]





      به هر کس سه چیز داده شود از سه چیز محروم نمی شود   ...

     

    امام صادق (علیه السلام ) فرموده است به هر کس سه چیز داده شود، از سه چیز دیگر هم محروم نیست؛

    به هر کس توفیق دعا داده شود، قبول آن هم داده مى‏شود و به هر کس توفیق سپاسگزارى داده شود، فزونى نعمت هم داده مى‏شود و به هر کس توکل داده شود، کفایت روزى مى‏شود که خداى عزوجل در کتاب خود فرموده است: “هر کس به خدا توکل کند خدا برایش کافیست”

    ترجمه روضة الواعظین، ص:   521

    موضوعات: همه, سفارش های بزرگان  لینک ثابت



     [ 11:02:00 ب.ظ ]





      لطفا عبد باشید   ...

    به ﺟـﺎﯼ ِ اینکه “ﻋﺎبد” ﺑـﺎﺷـﯽ، ” ﻋـَﺒﺪ ﺑـﺎﺵ”

    ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗـﺮیب به ۶۰۰۰ ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐـﺮﺩ،

    ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷـﺪ،

    ﺍﻣّـﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﺪ.

    ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋـﺒﺎﺩتت ﺳـﻮﺩﯼ به ﺣـﺎلت ﻧـﺪﺍﺭﺩ.

    ﻋـَﺒـﺪ ﺑـﻮﺩﻥ ﯾـعنی

    ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍیت چه میﺧـﻮﺍﻫﺪ، نه دلت . .

     

    موضوعات: همه, سفارش های بزرگان  لینک ثابت



     [ 10:51:00 ب.ظ ]





      یک هدیه به یک شرط   ...

    آیــت الـلــه وحــیــد خــراســانــی مدظـلـه الـعـالـی:

    إن‌شاءالله تا روز عاشورا که نزدیک است، روزی صد مرتبه کمتر نشود، [سوره توحید را] بخوانید و به حضرت سیدالشهدا علیه السلام هدیه کنید! اگر این کار را بکنید إن‌شاءالله فیوضاتی نصیبتان می‌شود. شرطش هم این است که هر جا رفتید، منبری، جلسه ای، مردم را هم دعوت به اين عمل كنيد…

    موضوعات: همه, سفارش های بزرگان, اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ و ﻋﺎﺷﻮﺭا  لینک ثابت



     [ 10:38:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    حلال جمیع مشکلات است حسین شوینده ی لوح سیئات است حسین ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست جائی که سفینه ی نجات است حسین